مصظفی مهرآیین استاد دانشگاه و یک لیبرال اصلاح طلب است. وی طی چند سال
اخیر تلاش کرده خاموش نباشد و اعتراض ها و انتقادهای اصلاح طلبانه ی خود را از
حکومت ولایت فقیه آشکارا بیان کند. در چند نامه ی آخرش به خامنه ای از سیاست های
وی انتقاد و از وی تقاضای کناره گیری کرد. پس از اعلام جرم علیه وی، مهرآیین به شعبه
9 دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد اما وی حاضر به حضور در دادسرا نشد و به همین
دلیل در 27 فروردین وزارت اطلاعات از وی در حراست محل کارش بازجویی کرد. پس از این بازجویی سه ساعته وی از نوشتن و مصاحبه منع و تهدید
به اجرای حکم جلب شده است.
در زیر متنی که در پشتیبانی از وی به وسیله ی قاسمزاده کنشگر صنفی معلمان با نام در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان
از مصطفی مهرآئین نگاشته شده و برخی نکات آن قابل تامل است و همچنین
بخش هایی از بیانیه ای که به وسیله ی صد استاد دانشگاه در پشتیبانی از مهرآیین نوشته
شده آمده است.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
28 فروردین 1404
یادداشت قاسمزاده
«مصطفی مهرآیین استاد جامعهشناسی است. او علاوه بر اینکه مدام با
تاکید میگوید که یک معلم است، تمام کنشش و منشش نیز معلمانه است. اگر مهمترین
رکن رکین معلمی را تلاش مجدانه برای پراکندن آگاهی بدانیم، مصطفی مهرآیین دستکم
طی سه سال اخیر در عرصه عمومی بیش از هر کسی در این مسیر قدم نهاده است. او به رغم
اینکه میتوانست یک آکادمیسین مرجع و مولد صرف باقی بماند، اما پا را فراتر نهاد
و نه فقط به برقراری و نسبت میان تولیدات نظری خود با شرایط عینی جامعه ایرانی
بسنده نکرد، بلکه خود در مقام یک اکتیویست، توانست از یک سو با سادهسازی پیچیدهترین
نظرهای سیاسی آن را برای عامیترین مردم هم ملموس و قابل فهم کند و از سوی دیگر
دردمندانه و بر اساس «اخلاق وظیفهگرا» و فراتر از آن «اخلاق فضیلتگرا» خود را
موظف به بیان موضع نسبت به شرایط موجود نماید تا هم مسیر معیشت خود را تنگ کند و
هم در پیچوخمها و دالانهای قضایی گرفتار آید. مسیری که همت بلند و کلام پر از
سوز و شور او نشان میدهد که انتخاب این «دشواری وظیفه» آگاهانه و از سر دردمندی
بوده است.
مهرآیین
نه برای سلبریتیشدن این مسیر را رفته و نه نیازی به شهرت در این راه دارد. او
معلمی است که از سر رنجبردن بر سر نابرابریهای موجود و ویرانی کشور، هم درد را
فریاد کرده و هم شرط علاج را بیان نموده.
مهرآیین
به رغم اینکه قهرمان زمانه خود شده است، تمام تئوری او از قضا این است که قهرمانی
را امری همگانی بداند و راه نجات را از حضور و مطالبه همه شهروندان در مسیر حقطلبی
بیاید. او هم حکومت را مخاطب خود قرار میدهد و هم مردم را و مسئولیت را از همه میخواهد
از حاکم جاریکردن حق مردم را و از مردم تنندادن به هر رذیلتی را و شاید این دو
از مهمترین رسالتهای یک معلم آگاه است که مهرآیین مدام به انذار آن میکوشد.
اساتیدی
هستند که از عظمت ایران و قهرمانان تاریخیش هم بسیار میدانند و هم بسیار میگویند.
اهل هیچ رشوه کلامی و رفتاری به حکومت و دولت هم نیستند اما میخواهند در همان
تاریخ باقی بمانند. قهرمانان گذشته را بسی دوست میدارند و در ستایش آنها و مذمت
ستمهای ظالمان تاریخ، سخنها میگویند و حکایتها مینویسند. اما بیآنکه نان
ارتزاق از دولتمردان کنونی بخورند، نسبت به شرایط اسفبار کنونی، صامت و ساکتند،
مهرآیین اما خواسته است در مقام روشنفکری که از فربهی نظری بسیار نیز بهره برده،
استثنایی بر قاعده چنین روشنفکرانی باشد که یک آکادمسین صرف بیموضع هستند.
تلاشهای
ارزنده نظری و عملی او کمک شایانی به آینده کشور ماست که به دنبال یافتن خرد جمعی
و اداره کشور از سوی خردمندان است.
اگر
حقوق شهروندی در تمامی ابعاد آن و احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی
برای ما مهم است، تلاشهای فکری و عملی مصطفی مهرآیین در این سه سال مدام و مستمر
و بیوقفه بوده است. زبان سلیس و صریح در آمیختگی هم و با دانشی عمیق، ما را بر آن
میدارد که صدای مهرآیین باشیم.
در
یک کلام مصطفی مهرآیین به جامعه ایرانی بیش از همه آموخته است که «خوشبختی امری
جمعی است تا فردی» از همین رو او همه رنجها و مشقتهای فردی را در مسیر آزادی و
عدالت، معلمانه پیموده است حمایت از او اگر امری اخلاقی و وظیفه شهروندی و همگانی
است، بر معلمان جامعه این فرض واجبتر است...»
بخش هایی از بیانیه ی پشنیبانی 100 تن از اساتید دانشگاه های
کشور از دکتر مصطفی مهرآیین و اعتراض به احضار ایشان به دادسرا
«ما، اساتید دانشگاههای
کشور، اعتراض شدید خود را به احضار دکتر مصطفی مهرآیین اعلام میداریم.»
«این
اقدام، نه تنها نقض آشکار آزادی اندیشه و بیان، بلکه تهدیدی برای زیست علمی، فکری
و فرهنگی کشور است. دکتر مهرآیین همواره بر اهمیت تفکر انتقادی، گفتوگو و آزادی
اندیشه تأکید داشتهاند.»
«در شرایط بحرانی امروز، کشور بیش از هر زمان دیگری به فضای باز
برای نقد و تبادل آزاد اندیشه نیاز دارد، و برخورد با استادان دانشگاه بهدلیل
دیدگاههای انتقادیشان، پیامدهایی ویرانگر برای دانشگاه و جامعه بههمراه خواهد
داشت».
این بیانیه از جانب 100 تن از استادان دانشگاههای مختلف از جمله دانشگاه
تهران، صنعتی شریف، شهید بهشتی، علم و صنعت، شیراز، فردوسی مشهد، خلیج فارس،
سیستان و بلوچستان، تربیت مدرس، حکیم سبزواری، خواجه نصیر، دانشگاههای آزاد و
پژوهشگاههای علمی کشور امضا شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر