همکاران عزیز، کارگران هفت تپه و خوزستان!
اتفاق
ناخوشایند میان تعدادی از همکاران و نحوه برخورد حراست شرکت میان ما بحث های
مختلفی را دامن زد. افراد محرک را همه میشناسیم. کار این افراد چه عمدی باشد و چه
از روی نفهمی، یک نتیجه دارد و آن فرو کردن خنجر به کمر اتحاد کارگران هفت تپه است
که سرمشقی برای کارگران ایران بوده است.
در هفت تپه
در بیست سال گذشته هر از گاهی با این نوع تحریک ها روبرو بودیم. هر وقتی کارفرما
در مقابل خواستهای برحق و اتحاد ما کم آوردند تلاش کردند رقابت و اختلاف بین عرب و
لر و بختیاری را برجسته کنند. چرا؟ چون این وسیله ای است که اتحاد کارگر و درد
مشترک را به تفرقه کارگر و «منفعت خودم» تبدیل میکند. ما برای اتحاد در هر کارگاه
در هفت تپه رنج ها کشیدیم تا همه متوجه باشند که رسمی و قراردادی و غیره در مقابل
کارفرمایان دزد یک منفعت دارند. همه کارگریم، همه در سرپا نگاه داشتن هفت تپه سهمی
داریم و همه حقوقی داریم. اما هدف اول تفرقه قومی اینست که تعلق قومی ما را برجسته
کند، کارگر بودن و منفعت مشترک را زیر بگیرد، اتحاد ما را بشکند، تعدادی را به عقب
نشینی وادار کند، عده دیگری را با وعده ساکت کند، و نهایتا عده ای مزدور در کنار
کارفرما به هدفشان برسند.
این واقعه در
سطحی دیگر ایجاد آبروریزی برای سابقه درخشان کارگر هفت تپه است. ایجاد درگیری میان
کارگران مایه شرمساری برای هفت تپه و تاریخ آبرومند آنست. این هدف اصلی است که
میخواهد «شکست ما» را جار بزند. ما میگوییم زهی خیال باطل!
در هفت تپه
نه اولین بار است و نه آخرین بار که تحریکات قومی بعنوان یک سیاست ضد کارگری برای
به هم زدن اتحاد کارگران استفاده شده است. اما هر بار با درایت فعالان مورد اعتماد
ما حاشیه ای شد و منفعت و هدف واحد و اتحاد ما اجازه نداد این سوءاستفاده کارفرما
و مزدورانش موفق شود. متاسفانه اینبار آنها موفق شدند و ماجرای درگیری در مقابل
حراست را ایجاد کردند. جزئیات را همه میدانیم اما بیرون ما میگویند: «کارگران هفت
تپه برسر اختلاف قومی درگیر شدند»!!! و این هدف اصلی برنامه ریزان برای ایجاد یک
آبروریزی در هفت تپه بود. توجه کنیم که این اتفاق درست در روزهایی افتاد که مقامات
شورای شهر و نماینده سابق مجلس در ارومیه در این شهر چماق بدست گرفتند و علیه
همشهری های کرد تظاهرات کردند. اتفاق هفت تپه در این فضا انعکاس منفی تری داشت.
چرا؟ چون آنها در ارومیه از حکومت و مزدوران اجاره ای هستند و کارشان همین است اما
در اینجا کارگران زحمتکشی هستیم که برای دوره ای گل سر سبد اعتراضات کارگری بودیم.
همکاران
عزیز! به هوش باشیم. قدر سیاستهای درست سابق و اتحاد و تجارب خود را بدانیم.
دوستان و دشمنان را بشناسیم. فقط تصور کنید در شوش و خوزستان مردم و ساکنین بدلیل
اختلاف قومی بجان هم بیافتند. چه اتفاقی می افتد؟ همسایه ها از همدیگر بترسند و
امنیت جانی نداشته باشند. فجایعی پیش بیاید که زخمی عمیق و غیر قابل جبران بر
همزیستی انسانی همه ما بزند. تحریک و تقابل قومی و مذهبی را جدی بگیریم. خطر
اینکار تنها برهم زدن اتحاد میان ما کارگران در هفت تپه نیست. این سیاست کثیف جان
فرزندان ما را نشانه گرفته است و یک جامعه به وسعت ایران را تهدید میکند. در کشور
ما و همه شهرهای بزرگ و کوچک مردم دارند باهم زندگی و کار میکنند. تقابل قومی و
مذهبی میخواهد سفره ها را جدا و مثل فاشیست ها شعار «هر کسی که از قوم و نژاد ما
نیست» را نابود کند. اول با تبعیض قومی شروع میشود و تحریک و بعد جنگ و نابودی.
وقتی بخود می آیید که دیگر دیر شده است.
سخن آخر، هر
کسی حق دارد قومش را دوست داشته باشد و خود را عرب یا لر یا هرچه بنامد. هیچکسی
نباید بدلیل قومیت اش مورد تبعیض قرار بگیرد. اما بعنوان انسان، ما بعنوان کارگر
برابریم و یک حق داریم. قومیت ما، مذهب ما، بی مذهبی ما، عقیده ما، امری شخصی است.
ما منافع بزرگتری داریم چون در جامعه زندگی میکنیم. در یک جامعه تنوع عقاید و
سلیقه وجود دارد. قومیگری میخواهد ما را از بغل دستی بترساند، علیه آنها تحریک
کند، دشمنی و جنگ ایجاد کند و منافع خودش را ببرد. در دام این سیاستهایی که بوی
خون میدهد نیافتیم.
ما کارگران
هفت تپه برای اعاده حیثیت از تجارب درخشان خود و برای اینکه این سیاستها را خنثی
کنیم به یک نمایش همسرنوشتی و اتحاد نیاز داریم. همه ما موظفیم بر اتحاد کارگری
بکوبیم. یادمان باشد که مهمترین شعار و سیاست ما اینبود: «کارگر هفت تپه اتحاد
اتحاد»! و این اتحاد بود که هفت تپه را نجات داد، از اخراج هزاران کارگر جلوگیری
کرد و اسدبیگی ها را بیرون انداخت. امروز همان سیاستها یواش یواش برمیگردند و
ایجاد تفرقه میان ما هدف اولش تحقق همان سیاستها است. بهوش باشیم!
زنده باد
اتحاد و همبستگی کارگران هفت تپه!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر