۱۴۰۴ فروردین ۱۴, پنجشنبه

تاریخ به طور مارپیچی تکامل می یابد- هان یو-، پکن ریویو1974

  
متن زیر برگردانی است از یکی از مقالات پکن رویو در سال 1974یعنی دوره ای که مائو و مائوئیست ها در قدرت بودند وعلیه اشکال اپورتونیسم و رویزیونیسم در زمینه های گوناگون از جمله فلسفی در حزب و جامعه مبارزه می کردند. مترجم متن مشخص نیست و ما گمان می کنیم که یکی از اعضا و یا هواداران حزب کمونیست ایران( سربداران) در دوره ی فعالیت شان در سال های 1375- 1365 باشد. متن برگردان ویراست شده است. برای برگردان برخی ازعبارات که از گفته های لنین یا مائو است از دیگر برگردان های در دسترس استفاده شده است. برای یاری به روان شدن خواندن، برخی واژه ها در قلاب قرار گرفته اند. همچنین چند مورد عبارات به هم ریخته که در بازنویسی نخستین وجود داشته اند، به عباراتی داخل قلاب تبدیل شده اند. 
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
فروردین 1404
 
تاریخ به طور مارپیچی تکامل می یابد
نوشته : هان یو
برگردان از پکن ریویو
25 اکتبر 1974
شماره 43، جلد 17
 
«نقطه نظری که تکامل اشیاء را به شکل خط مستقیم می داند طبیعت پیچیده ی تکامل اشیاء را انکار می کند و نقطه نظری که حرکت تکاملی اشیاء را به شکل یک دایره می داند پیشرفت و تکامل اشیاء را انکار می کند . هردو نظریه وحدت دیالکتیکی پیشرفت و پیچیدگی طبیعت را انکار کرده و به ناچار به منجلاب متافیزیک منجر می گردند.»( از متن مقاله)
 
                   
تکامل مارپیچی تاریخ
جمهوری توده ای چین طی ٢٥ سال مبارزه با شکوه خود به پیروزی های بزرگی دست یافته است. در زیر رهبری اندیشه های انقلابی صدر مائو از ٢٥ سال گذشته تا به حال، حزب ما ( حزب کمونیست چین- مترجم ) با متحد کردن توده های تمامی ملیت ها در کشور و فائق آمدن  بر تمامی مشکلات و سختی ها که به وسیله ی دشمنان داخلی و خارجی برای خلق به وجود آمده، در مقابل دشواری ها ایستادگی کرده و به پیروزی های بزرگی در جهت انقلاب سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیسم نائل آمده است. به ویژه در طول ربع قرن، حزب ما با چهار خط مهم انحرافی و ضد خلقی چون سردستگان توطئه چین ضد حزب ( Shu- Shih Jao, kao - Karg  ( و دو خط اپورتونیستی دیگر به سرکردگی (  Lin- Paio-  Liv- Shao – Chi, Peng- Tch- Huai) مبارزه کرده و آنها را طرد و متلاشی کرد. برای پیشبرد کشورمان در راه  سوسیالیسم، انقلاب کبیر فرهنگی هشت سال گذشته صحت و درستی سیاست و اندیشه های صدر مائو برای پیش برد انقلاب زیر رهبری دیکتاتوری پرولتاریا را به اثبات رسانده، توانسته درک ما را از قوانین حاکم بر مبارزات طبقاتی در دوران انقلاب سوسیالیستی بالا برد. پراتیک انقلاب سوسیالیستی مان و ساختمان سوسیالیسم به طور متوالی این حقیقت را به اثبات رسانید. انقلاب همواره در پیچ و خم سیر تکامل خود بر مشکلات و مواضع پی در پی فائق می آید . نو به جای کهنه می نشیند، نیروهای انقلابی بر نیرو های ارتجاعی غلبه می کنند. این یک قانون عینی است. مستقل از خواست انسان ها.
وحدت اضداد، پیشرفت و حرکت مارپیچی
لنین در اثر خود در باره «کارل مارکس»، به طور علمی و روشن قوانین تکامل اشیاء را  بیان کرده و توضیح می دهد:
 « تکامل بمثابه حرکت مارپیچی می باشد و نه به صورت خط مستقیم».
مائو در آثار مهم اش به گونه ای خیلی روشن و واضح از نیروی خلاق فکری لنین استفاده کرده و آن را گسترش بخشید. صدر مائو گفت:
 «حوادث حرکت مارپیچی دارند نه حرکت مستقیم »(جنگ طولانی )
موجودیت قوانین تکامل مبارزه طبقاتی را مائو چنین بیان می کند:
« یورش، شکست، دوباره یورش، دوباره شکست... سر انجام محکوم به نابودی می شود، این منطق و رفتار امپریالیست ها و تمام ارتجاعیون دنیا با خلق هاست. آنها هرگز بر خلاف این منطق حرکت نمی کنند. این قانون مارکسیستی است». و
«مبارزه، شکست، دوباره مبارزه، دوباره شکست، مبارزه ... تا پیروزی، این منطق توده ها است. و آنها هم هرگز بر خلاف این منطق حرکت نخواهند کرد. این است قانون دیگر مارکسیسم.» ( توهمات را طرد کنیم. برای مبارزه آماده شویم).
 این آموزش صدر مائو از یک طرف برای امپریالیسم و ارتجاعیون و از طرف دیگر برای نیرو های انقلابی دو نتیجه کاملاً درست و متفاوت می دهد. او همچنین پیچیدگی اجتناب ناپذیر تکامل و مبارزه بین نیروهای ضد انقلابی را بیان می کند. منفرد شدن و شکست نیرو های ضد انقلابی و شکست و پیروزی نیروهای انقلابی دو جهت یک تضاد هستند و می توانند یکی جای دیگری را بگیرند. ظهور متناوب این دو جهت در ضمن مبارزه انقلابی بیان حقیقی تکامل مارپیچی تاریخ است.
چرا اشیاء به طور مارپیچی تکامل می یابند؟ برای اینکه در هر شئ بین جنبه های نو و کهنه تضاد موجود است و این دو جهت تضاد وحدت دارند ولی در عین حال ضد یکدیگر هستند. و این است علت پیشرفت و تکامل اشیاء . پروسه تکامل اشیاء از پست به مرحله بالاتر به این ترتیب که نو در مبارزه دائم با کهنه گسترش می یابد. برای مغلوب شدن کهنه و جانیشن شدن نو، نو با مقاومت شدید کهنه برخورد می کند: تنها با تکرار مبارزات بیرحمانه است که نو می تواند رشد کند و قوی شود تا حاکم گردد. کهنه به وسیله ی نیروهای رشد یابنده نو تضعیف شده و تدریجاً به هلاکت می رسد.
بنابراین علیرغم این حقیقت که سمت حرکت تکامل تکامل اشیاء از پست به مرحله عالی است ولی حرکت آن نمی تواند بصورت خط مستقیم باشد. حتی در مرحله ی معینی از پروسه تکامل اشیاء و پدیده ها حرکتهای مارپیجی متنوعی با زوایای مختلف وجود دارد.
مائو گفت: « مانند هرگونه فعالیت در دنیا ، انقلاب مسیر پر پیچ و خمی را طی می کند و نه به صورت خط مستقیم.» (در باره تاکتیک های جنگ ضد ژاپنی).
 این به علت تکامل رشد نیروهای  انقلابی و نابودی نیرو های ضد انقلابی است. شکست دادن و نابود کردن کهنه یک شبه ممکن نیست. این است قانون شناخت ماده؛ جهش از قلمرو ضرورت به قلمر آزادی احتیاج به یک مرحله جمع آوری تجربه دارد. از بی تجربگی به تجربه داشتن، از کم تجربگی به تجربه زیاد رسیدن تنها با تکرار و  مقایسه تجربیات مثبت و منفی می توان به درک درستی از قوانین تکامل انقلاب دست یافت و آگاهانه این قوانین را برای انجام وظایف انقلابی به کار برد.
تکامل مارپیچی تقریباً یک سوی دایره است به طوری که هر دایره تکرار ساده دایره قبلی نبوده و حرکت به نقطه شروع خود باز نخواهد گشت.
صدر مائو گفت:« با هر دایره دارای محتوای پراتیک است و دانش به یک سطح عالی تر بالا می رود»( درباره پراتیک )
 به طور سطحی برگشت ها و حرکات پیچیده به نظر خارج از مسیر حقیقی است ولی واقعاً در هر لحظه یک بازگشت با حرکتی پیچیده غالب شده و به طور غیر قابل تغییر هر یک به پیروزی و یا پیشرفت کمک می کند و اشیاء به مرحله نوین می رسند. با مقایسه مرحله کهنه مرحله جدید نسبتاً به یک سطح بالاتر رفته و نه پست تر و یا برگشت به مبداء  اصلی. وحدت اضداد و پیشرفت حرکت های پیچیده تکامل اشیاء، حرکت بغرنج مارپیچی را می سازند .
 نقطه نظری که تکامل اشیاء را به شکل خط مستقیم می داند طبیعت پیچیده تکامل اشیاء را انکار می کند و نقطه نظری که حرکت تکاملی اشیاء را به شکل یک دایره می داند پیشرفت تکامل اشیاء را انکار می کند . هردو نظریه وحدت دیالکتیکی پیشرفت و پیچیدگی طبیعت را انکار کرده و به ناچار به منجلاب متافیزیک منجر می گردند.
تاریخ چند هزار ساله تکامل جامعه بشری مملو از حرکات پیچیده می باشد. انقلابات گذشته ، تغییرات سیستم برده داری به سیستم فئودالی و سیستم فئودالی به سیستم سرمایداری را طی نموده که شامل صد ها سال مبارزات پیچیده و مکرر بدور محور پیشرفت و بازگشت واحیاء و ضد احیاء بوده است. از آنجایی که تغییر یک سیستم استثماری به سیستم استثماری دیگر در بر گیرنده تکامل پیچیده خود است، [ آن گاه آشکار است] که انقلاب سوسیالیستی و پیروزی های سوسیالیسم بر سرمایه داری که هدفش از بین بردن استثمار و محو  طبقات می باشد به سادگی پیش نخواهد رفت. محتوی این مبارزات پیچیده تر و طولانی تر از انقلاب های گذشته است و سعی و کوشش زیادی باید به کار برد.
صدر مائو به ما می آموزد که: «اشیاء نو در حال رشد در ضمن عبور از سختی ها و موانع آبدیده می شوند. تصور پیروزی سوسیالیسم بدون عبور از مشکلات و موانع و بدون کار و کوشش زیاد تخیلی انحرافی است.» ( درباره حل صحیح تضاد های درون خلق ١٩٥٧ )
 درک ما از این نطریه در پراتیک ١٧ ساله خیلی بالا رفته است. پس از کسب قدرت سیاسی به وسیله ی پرولتاریا ، طبقات ارتجاعی سرنگون شده شکست خودشان را نمی پذیرند. به منظور خرابکاری و اغتشاش برای به دست آوردن « بهشت» از دست رفته شان متحد می شوند و برای باز گشت به مرحله ی قدیم عناصری را به عنوان نمایندگان سیاسی خود در درون حزب کمونیست می یابند. افزون بر این در قلمرو ساختمان عظیم انقلاب سوسیالیستی فایق آمدن بر فرهنگ طبقاتی که هزاران سال زیر نفوذ طبقات منسوب بوده زحمات بیشتری در برخواهد داشت. پاسخ به این پرسش که پیروزی از آن کیست، پرولتاریا یا بورژوازی در صحنه سیاست و ایدئولوژی، زمان نسبتاً زیادی طول خواهد کشید. دشمنان طبقاتی داخلی دستکش های دست امپریالیسم و سوسیال امپریالیسم هستند و برای اغتشاش به راه انداختن از هیچ فرصتی روگردان نیستند.
بنابراین پس از کسب قدرت سیاسی، پرولتاریا برای حفظ قدرت دیکتاتوری پرولتاریا با وظائف سنگینی روبرو می شود. همبستگی کارگران و دهقانان، اتحاد توده های ملیت های گوناگون، پافشاری در ادامه انقلاب زیر رهبری دیکتاتوری پرولتاریا؛ جز این ها باز هم کارهای زیاد تری برای انجام دادن باقی می ماند. پرولتاریا باید تجربیات مثبت و منفی مبارزات طولانی و پیوسته خود برای درک عمیق تر از قوانین انقلاب سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیسم جمع بندی کند . تنها از این طریق می توان بر سختی ها و مشکلات مسیر تکامل غلبه کرد. بورژوازی و تمام طبقات استثمارگر را شکست داد و کمونیسم را را برقرار کرد.
مسیر پر پیچ و خم تکامل سوسیالیسم در چین
سوسیالسم در ٢٥ سال گذشته ار درون مسیر پر پیچ و خم مبارزات دو طبقه و دو راه و دو خط تکامل یافت. در سخنرانی در دومین اجلاس هفتمین کنگره کمیته مرکزی حزب کمونیست چین در ١٩۴٩، صدر مائو به روشنی تضاد های اساسی داخلی و بین المللی را در دوران انقلاب سوسیالیستی توضیح داده، طولانی و پیچیده بودن طبیعی مبارزه بین پرولتاریا و بورژوازی را پیش بینی نمود. او همچنین خط صحیح را بیان کرد و قدم های ابتدائی و اساسی سیاست های مختلف را برای انتقال از انقلاب  دموکراتیک نوین به انقلاب سوسیالیستی مشخص کرد.
در اولین سال های بعد از تولد چین نو، حزب تمام توده های کشور را برای نوساری مجدد اقتصادی ملی رهبری کرد و جنبش های سان فن و وفن را به انجام رسانید( جنبش سان فن برضد فساد، اسراف و بوروکراسی و جنبش وفن بر ضد رشوه خواری از کارگران دولتی، حقه بازی مالیاتی، دزدیدن املاک دولتی، تقلب درقراردادهای دولتی و دزدیدن اطلاعات اقتصادی برای سفته بازی مشخص بود) این عمل خط کلی اساس صنعت سوسیالیستی و انتقال سوسیالیستی کشاورزی، صنایع دستی، صنایع سرمایه داری و تجارت را به پیش برد و طرح برنامه پنج ساله اول را برای ساختمان سوسیالیسم ریخت (٥٧- ١٩٥٣ ). پیشرفت باشکوه انقلاب سوسیالیستی و ساختمان آن باعث شادی و غرور توده های سراسر کشور و در عین حال موجب تنفر شدید دشمنان طبقاتی داخلی و خارجی گردید.
تلاش مذبوحانه خط مشی های بورژوازی Kao – Kang  و Jao -Shu – Shih که به درون حزب راه یافته برای متلاشی کردن حزب و گرفتن قدرت در حزب و دولت و جلوگیری از پیشرفت سوسیالیسم توطئه چینی می کردند.  صدر مائو تمام حزب را بر علیه مشی ضد حزبی و Jaa – Kao  و دارو دسته اش رهبری کرد و در لحظه ی مناسبی آنها را خرد کرده و همراه با پیروزی انتقال سوسیالیستی مالکیت وسایل تولید، نیروی تازه ای به اعضاء حزب و تمامی توده های کشور داد. اینها همگی به اثبات رسانید که انقلاب سوسیالیستی تنها در جبهه اقتصادی نمی تواند سیستم سوسیالیسم را زیر رهبری دیکتاتوری پرولتاریا حفظ کند و انجام انقلاب سوسیالیستی در جبهه سیاسی و ایدئولوژی ( فرهنگی - مترجم ) ضروری بود. زیر رهبری اندیشه صدر مائو و دیکتاتوری پرولتاریا برای ادامه انقلاب، مردم در جهت کوبیدن بورژوازی راست و شکست دوباره حملات وسیع و دیوانه وار او دست به یک مبارزه باشکوه زدند و بدین وسیله جهش بزرگی در حرکت تکامل انقلاب سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیسم پدید آمد. با جمع بندی از تجربیات مثبت و منفی ساختمان سوسیالیسم در داخل و خارج ، صدر مائو خط اصلی « تمام نیرو را برای رسیدن به هدف های عالی و موفقیت های بزرگ تر، سریع تر، بهتر و نتایج اقتصادی بیشتر در ساختمان سوسیالیسم صرف کنید» به پیش برد. موقعیتی عالی برای جهش در اقتصاد ملی و تاسیس کمون ها توده ای در ١٩٥٨ به وجود آمد ولی مبارزه در جبهه های سیاسی و ایدئولوژی به شدت زیاد ادامه داشت. در جلسه لوشون در سال ١٩٥٩ دور به دست گروه ضد حزبی Pehg - Teh – Huai  افتاد و [اینها] به طور آشکار به خط اصلی حمله ور شدند و به منظور جلوگیری از جهش های بزرگ کمون های توده ای در حرکت سیل آسای سوسیالیسم، کوشش های عبثی برای متلاشی کردن حزب مان کردند. صدر مائو تمام حزب را در جلسه رهبری کرده و با خملات سخت بر سران آنها و خرد نمودن Pehg - Teh – Huai و دار ودسته اپورتونیست اش، تمام دسیسه ها نقش بر آب شد. در زمان که چین مشکلات موقتی اقتصادی در سه سال متناوب به علت بلایا طبیعی و خرابکاری دارو دسته مرتد رویزیونیست  های شوروی داشت، لیوشائوچی و شرکا آشکارا با بوق و کرنا خط رویزیونیستی San – Zi ( توسعه ی دسیسه ها برای مصارف شخصی، توسعه بازار آزاد و گسترش مالکیت خصوصی کوچک با مسئولیت انحصاری برای سود و زیان خودشان  و تعیین سهمیه ی محصل که به روی انبار های شخصی قرار داشت ) و Sanh –He  ( کم کردن مبارزات بر ضد امپریالیست، ارتجاع و رویزیونیست های مدرن و تنزل همکاری و پشتیبانی از مبارزات انقلابی مردم کشورهای مختلف ) را دنبال می کردند. آنها از هیچ گونه فعالیت خائنانه برای احیاء سرمایه داری در جبهه های سیاسی، ایدیولوژیکی و همچنین اقتصادی خوداری نمی کردند.
در دهمین جلسه مجمع عمومی هشتمین کمیته مرکزی خزب کمونیست در سپتامبر ١٩٦٢ صدر مائو با جمع بندی از تجارب تاریخی، سوسیالیسم را گسترش داده و بیانیه معروف « هرگز طبقات  ومبارزه طبقاتی را فراموش نکنید» را صادر کرد. بعد از آن فوراً صدر مائو حرکت آموزش سوسیالیستی را در سطح کشور آغاز کرد. با انتقاد از خط ارتجاعی بورژوازی لیوشائوچی که « چپ » در گفتار و« راست » در کردار بود و با ترتیب دادن حرکت انقلابی در اپرای پکن و در تمام زمینه های فرهنگی و هنری و با به راه انداختن انتقاد ازHai – Jui Diamirred from office   ( یک اپرای راست اپورتونیستی که برای بازگشت تهیه شده بود و به وسیله ی رای هیئت منصفه طرد شد ) انقلاب کبیر فرهنگی پرولتاریا را رهبری نمود.
سیر پر پیچ مبارزاتی در انقلاب کبیر فرهنگی پرولتاریا با هیجانات روحی همراه بود. با رهبری صدر مائو، تمام حزب و توده های سراسر کشور مشکلات را شکست دادند و مبارزات سختی را پشت سر گذاشتند و سرانجام سران بورژوازی همراه با لیوشائوچی به عنوان نامزد رهبری حزب را خرد کردند. ولی این مبارزه به پایان نرسیده بود.
خط مشی بورژوازی و لین پیائو توطئه چین، که در حزب زمانی «مقامی» داشت با ادامه فعالیت های ضد انقلابی لیوشائوچی مشخص شد. او انقلاب کبیر فرهنگی پرولتاریا را نفی کرده به پدیده های نوین سوسیالیسم حمله برد و برای کودتای نظامی ضد انقلابی، واژگون کردن دیکتاتوری پرولتاریا و احیای سرمایداری دسیسه ریخت. و کوشش های مزبوحانه ای برای تبدیل چین سوسیالیستی نو به چین نیمه فئودال- نیمه مستعمره کهنه کرد. با بینشی شگرف صدر مائو تمام این حرکات را تشخیص داد و تمام حزب را در موقعیت مناسبی بر ضد دارو دسته ضد حزبی لین پیائو رهبری کرد و دوز وکلک های ضد انقلابی او برای احیای سرمایه داری که فرضیه کنفوسیوس را دنبال می کرد[ یعنی فرضیه ی]« متوقف ساز خود را[و] به آئین گذشته برگرد» را خرد کرد. هدف از عمیق تر کردن جنبش انتقادی از لین پیائو و کنفوسیوس طرد کامل و دقیق دارودسته ضد حزبی لین پیائو و خط رویزیونیستی شان، انتقاد از دکترین کنفوسیوس و مینوس و سایر ایدئولوژی های طبقات ارتجاعی در حال زوال که به وسیله ی لین پیائو ترویج داده می شد، محکم تر کردن و توسعه بخشیدن موفقیت های با شکوه انقلاب کبیر فرهنگی پرولتاریا و تقویت بیشتر دیکتااوری پرولتاریا بود. تجربیات تاریخی به اثبات رسانید که پیروزی در سوسیالسم منجر به پیشبرد مبارزات محدود می شود. انقلاب سوسیالستی در آینده مسیر پر پیچ و خم مبارزه طبقاتی و مبارزه بین دو خط را چون گذشته طی خواهدکرد.
غلبه بر نظرات متافیزیکی خط مستقیم تکامل تاریخ
برای درک و تحلیل موفعیت مبارزه انقلابی از دیدگاه فنری[یا مارپیجی] بودن شکل تکامل تاریخ، رد نظریه متافیزیکی که عقیده بر مستقیم بودن خط تکامل تاریخ دارد لازم است .
لنین گفت: «شناخت انسانی خط سر راست نیست( یا خط سر راستی را دنبال نمی کند) بلکه یک منحنی است که به گونه ای بی پایان به یک سلسله دوایر، مارپیچ، نزدیک می شود.( درباره مسئله دیالکتیک). بر طبق رهنمود صدر مائو و نظریه ی تجربیات تاریخی حزبمان، از دیدگاه نظریه خط مستقیم مسئله مبارزه طبقاتی به مفهوم« نفی وحدت اضداد» یا «نفی تضاد» است. دهمین کنگره حزب یکبار دیگر لزوم مقابله و جلوگیری از این یکجانبه گری ها را به ما یاد آوری کرد. اگر کسی فراز و نشیب ، سختی و سستی را در جریان مبارزه و هم چنین مبارزه بر ضد چیز های ارتجاعی را در پروسه وحدت نفهمد، تمایلات انشعابگری، ایده های ناصحیح و افزون بر این درک نادرست از فنری بودن قانون تکامل، پیدا می کند. صدر مائو در دوران جنگ مقاومت ضد ژاپنی گفت« امروز سیاست جبهه ملی ضد ژاپنی ما نه نفی وحدت اضداد و نه نفی تضاد، بلکه ترکیبی از وحدت و مبارزه است» ( درباره سیاست). برای رهبری کردن مبارزات طبقاتی و[مبارزه ی میان] دو خط و رساندن آن به پیروزی، تسلط بر این قانون مارکسیسم ضروری است. «وحدت – انتقاد - وحدت» روش مهمی است برای ما برای حل صحیح تضاد های درون خلقی و منطبق است بر قانون فنری بودن تکامل. این تضاد بین ما[ یعنی درون خلق یا درون طبقه ی کارگر وکمونیست ها] و تضاد بین ما و دشمن، دونوع مختلف تضاد هستند. دانش افراد همیشه در یک سطح نیست. ولی آنها می تواند بر اصول مارکسیسم لنینیسم و اندیشه مائوتسه دون در جریان انتقاد یا مبارزه برای تشخیص خط درست از نادرست متحد شوند. و تنها با به وحدت رسیدن می توان خط درست را به انجام رساند و بر خط نادرست پیروز شد. انکار تضاد درون خلقی و تنها اهمیت دادن به وحدت و نادیده گرفتن مبارزات درون خلق به انقلاب آسیب خواهد رسانید. همچنین تشخیص ندادن اختلاف بین دو نوع مختلف تضاد، تنها اهمیت دادن به مبارزه و نفی وحدت، ندانستن رابطه ی دیالکتیکی بین مبارزه و وحدت صدمه بیشتر به وحدت انقلابی و انقلاب خواهد زد. هر دو گرایش در تاریخ حزب مان اتفاق افتاده و به دستاورد های حرب صدمه زده است. پس ما باید به آنها توجه کنیم و تجربیات تاریخی را که یک گرایش، پرشی است برای گرایش دیگر همیشه به خاطر داشته باشیم.
در زمان جنگ مقاومت ضد ژاپنی صدر مائو از جریانات عادی روزمره مثل خوردن خوابیدن برای نشان دادن مفهوم دیالکتیک استفاده می کرد، آنهایی که  ایده های غلط داشتند از درک روابط دیالکتیک بین قهرمانانه جنگیدن و عقب نشینی موقتی به خاطر بیرون راندن سپاهیان دشمن عاجز بودند. مائو گفت: خوردن و خالی شدن ظرف، آیا خوردن بیهوده نیست؟ خوابیدن و بیدار شدن، آیا خوابیدن بیهوده نیست؟ هرکس از این شیوه برای بررسی اشیاء استفاده کند ناچاراً در درک ظاهر از باطن، اصلی از فرعی و جزء از کل شکست می خورد. این طریق فکر کردن هنگامی که انقلاب با موفقیت گسترش می یابد به خوش بینی کوته بینانه و از دست دادن هوشیاری و زمانی که انقلاب با مشکلات و پیچ و خم ها رو بروست به تنبلی، درماندگی، بدبینی و نومیدی منجر می شود. تنها با بکار بردن شیوه ی دیالکتیکی فنری بودن تکامل می توان ضرورتا به درک پرپیچ و خم بودن تکامل انقلاب رسید و تنها از این طریق می توان پیروزی حتمی انقلاب را حتی زمانی که مسیر پر پیچ و خمی را طی کی کند درک کرد. گردش های خیلی عمیق در مبارزات پیچیده را تشخیص داد، قوه ابتکارات را به دست گرفت و مبارزه را برای کسب پیروزی  راهنمائی کرد (تکیه از ماست - مترجم )
          گردش ها پیچ وخم ها در مبارزات انقلابی خصلت دوگانه دارند. زمانی که مشکلات زود گذر در انقلاب پیش می آید، در همان موقع زمینه را برای موفقیت های بزرگتری در انقلاب فراهم می سازد. توده های انقلابی بلا استثناء باید با مثال مثبت و منفی تعلیم دیده و بدان خو گرفته باشند. این گردش و حرکت پر پیچ و خم در مبارزات است که با مثال های منفی [موجب می شود تغییری در عادت روی دهد]. بعد از جمع بندی صحیح از تجربیات و گرفتن درس عبرت از آن، شرایط را برای پیروزی های درخشان تری در انقلاب خلق می کنیم. شکست اولین جنگ داخلی در ١٩٢٧ برای توده ای چین درس عمیق بود و توانست آنها را به اهمیت زیاد و فوقالعاده رهبری پرولتاریا و این حقیقت مارکسیسم که« قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون می آید» برساند. با راهنمائی های خط انقلابی پرولتری صدر مائو ، حزبمان به سه اسلحه سحر آمیز ( جبهه ی واحد، مبارزه ی مسلحانه و ساختمان حزب) برای انقلاب چین تسلط پیدا کرد. همچنین راه صحیح محاصره شهرها از طریق دهات را برای پیشبرد انقلاب چین به مرحله جدید تکاملش،  پیدا کرد.
این تجربیات تاریخی ثروت های گرانبهائی برای توده های انقلابی هستند. صدز مائو غالباً به کادر های حزب می گوید که تجربیات درس های موفقیت ما و شکست های تاریخ حزب مان را به یاد داشته باشید. برای انجام این و به این منظور او به ما یاد گرفتن[ از تجارب] و تجزبه و تحلیل آنها و به درستی از عهده ی فراز و نشیب ها و پیچ و خم های مسیر انقلاب بر آمدن را از دیدگاه ماتریالیسم دیالکتیک می آموزد و به منظور فهمیدن اجتناب ناپذیری پیچ و خم ها، وقتی که ما مطالعه کردیم چگونه طبقات ارتجاعی گذشته احیاء می گردند و چگونه به مبارزات برای ساختن سوسیالیسم انحراف می دادند، اهمیت استحکام بخشیدن به دیکتاتوری پرولتاریا و جلوگیری از احیای سرمایه داری را بهتر درک کردیم.
پیچ خم ها نمی توانند مانع پیشرفت انقلاب شوند
فراز و نشیب های در مسیر پر پیچ و خم انقلاب تنها گرداب های ریز و درشت کم اهمیت در طول رود خانه تاریخ هستند. از آنجائی که هستی اشیاء تکامل می یابد جریان اصلی تمام مسیر تاریخ در رابطه با پیشرفت است در حالی که پیچ و خم ها و فراز نشیب ها تنها شعبات و پدیده های ناپایداری هستندو پرولتاریا را برای غلبه بر بورژوازی متحد می کنند. سوسیالیسم بر سرمایداری پیروز می شود. مارکسیسم بر رویزیونیسم غلبه می کند. این روند اصلی تکامل تاریخ است.
 صدر مائو گفت: «جهان به پیش می رود. آینده درخشان است و هیچ کسی نمی تواند این روند اصلی تاریخ را تغییر دهد» (مذاکرات چون کین ).
هر فراز و نشیب و پیچ و خم حتی برگشت ها و تکرار تاریخ برای زمانی کوتاه تنها بر میزان سرعت تکامل تاریح تاثیر می گذارد اما نمی تواند جلو پیشرفت تاریخ را بگیرد و یا مسیر آن را عوض کند. از کنفوسیوس ( ۴٧٦ – ٥٥١  قبل از میلاد ) تا Yuan Shih – Kai    (١٩١٦ – ١٨٥٩ ) و چانکایشک ، و از  Chen Tu –hsiu  تاWang Ming   و لیوشائوچی و لین پیائو تماماً حرکات ارتجاعی علیه تاریخ بودند و هیچ کدام هم موفق نشدند که عقربه ساعت تاریخ را به عقب برگردانند. در عوض هرکدام آز آنها سنگی را که بلند کرده بودند تنها به روی پای خودشان افتاد و سرانجام باعث نابودیشان شد.
ما سخت معتقدیم هر نوع فراز نشیب و پیچ و خم نمی تواند پیشرفت انقلاب را غیرعملی کند. این باور بر مبنای ماتریالیسم تاریخی که«توده ها و تنها توده ها نیرو محرکه سازنده تاریخ هستند» استوار است. در تمام دوران تودها سازنده تاریخ و همیشه خواهان انقلاب هستند. با رهبری صدرمائو خلق چین با جدیت راه سوسیالیسم را در پیش دارد. طبقه کارگر، دهقانان فقیر، خرده بورژوازی، فرماندهان و سربازان ارتش آزادی بخش، گارد های انقلابی و روشنفکران انقلابی همگی احساس پرولتری عمیقی به حزب و صدر مائو و علاقه بسیار زیاد به سوسیالیسم دارند. تازمانی که ما عمیقاً به توده ها ایمان داریم و بر آنها تکیه می کنیم ، می توانیم بر تمام فراز و نشیب ها و پیچ خم ها غلبه کنیم و بر هرنوع مشکلات فایق آئیم . دشمنان طبقاتی داخلی و خارجی هر دو سعی دارند با سوءاستفاده از فراز و نشیب ها و پیچ و خم ها که در راه پیشرفت انقلاب ظاهر می شوند دیکتاتوری پرولتاریا و سیستم سوسیالیستس ما را واژگون کنند، اما تماماً بی فایده است به علت اینکه انقلاب ما اساساً بر منافع توده ها استوار باشد و از پشتیبانی توده ها بر خوردار است.
درستی و ونادرستی ایدئولوژی وسیاست تعیین کننده همه چیز است
 ما هم چنین اعتقاد داریم که فراز و نشیب و پیچ و خم نمی تواند مانع پیشرفت انقلاب شود زیرا که انقلاب ما زیر رهبری خط صحیح مارکسیسم - لنینیسم انجام گرفته است. خط انقلابی پرولتاری صدر مائو محصول [تلفیق] مجموعه مارکسیسم – لنینیسم با پراتیک عینی انقلاب چین است. با این پایه و اساس پیروزی که درست در رابطه است با خط انقلابی پرولتاری صدر نائو، توانستیم امپریالیسم ، گومیندان و رهبرشان چانکایشک ارتجاعی را شکست دهیم، مسلح شویم و قدرت سیاسی را در دست گیریم و پیروزی های بزرگی در انقلاب و ساختمان سوسیالیسم کسب کنیم . وقتی خط غلط غلبه کند، در مبارزات ما فرا و نشیب و پیچ خم به وجود می آید. باعث صدمات جدی به انقلاب می شود و حتی انقلاب را به شکست می کشاند. اما زمانی که خط صحیح غلبه کند فراز و نشیب و پیچ و خم ها که در طول مبارزات ما ظاهر می شود، جزئی و موقتی است و از بین بردن آنها مشکل نیست.  بنابراین زیر رهبری خط صحیح موفقیت ها همیشه مقدم و شرایط همیشه عالی است. با داشتن تجربیات مبارزات طولانی طی شده حزب مان ارگان های دولتی و ارتش آزادی بخش می توانند در مقابل هرنوع توفانی ایستاگی کنند. بعد از گذشت ٨  سال از انقلاب بزرگ فرهنگی پرولتاریا، دیکتاتوری پرولتاریا در کشورمان هرگز چنین محکم نبوده است. تا زمانی که ما وحدت انقلابی را استحکام می بخشیم و با عزمی راسخ خط انقلابی پرولتری صدر مائو را انجام می دهیم و به طور صحیح دو نوع مختلف تضاد را تشخیص می دهیم و حل می نمائیم، ما شرایط عالی انقلابی راعالی ترمی سازیم. « آینده درخشان است و راه پیچ و خم»( مذاکرات چون کین). این نتیجه علمی که از جمع بندی تجربیات بی شمار تاریخی بیرون آمده است در عمل ثابت شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر