یادداشت هایی درباره انتخابات
ریاست جمهوری آمریکا
با تجدید نظر و ویراست تازه
در آبان 1403
این مقاله
بخش سوم یادداشت های مزبور است.
متن کامل سه
بخش یادداشت ها در وبلاگ ما موجود است.
1- سرمایه داری یک سیستم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است
. سرمایه داری در شکل اولیه خود سرمایه داری رقابت آزاد و در شکل عالی خود
امپریالیسم است. در امپریالیسم تمامی تضادهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی سرمایه داری
به اوج خود می رسد.
2- دموکراسی صوری یا بورژوایی
شکل سیاسی دولت یا حکومت در سرمایه داری رقابت آزاداست و پایه آن پارلمان و انتخابات
پارلمانی است.
3- در سرمایه داری
امپریالیستی، دموکراسی صوری با شکل نخستین آن در سرمایه داری رقابت آزاد تفاوت بیشتری
یافته و برخی از اشکال آن به ضد خود تبدیل می شوند.
4- انتخابات( ریاست جمهوری یا
مهم تر از آن پارلمانی) در کشورهای سرمایه داری همان گونه که مارکس اشاره کرده
صرفا این نقش را دارد که در این کشورها، طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان هر از چند
گاهی به جای این این فرد یا این گروه از حزب سرمایه داران، فرد و یا گروه دیگری از
حزب دیگر سرمایه داران را انتخاب کنند.
5- سیاست دموکراسی صوری( و نه
واقعی) که در این رژیم ها وجود دارد عموما در دایره ای بسته شده به طبقات سرمایه
دار حرکت می کند و توده های وسیع را در بر نمی یرد. در این دموکراسی ها حتی
تضادهایی که میان سرمایه داران از جناح های مختلف به وجود می آید گاه با واسطه زور
و از طریق ترور و کشتن بخشی یا افرادی از گروهای مقابل حل و فصل می گردد. در نتیجه
همواره این گونه نیست که تضادهای بین سرمایه داران از طریق دموکراسی خودشان حل
وفصل گردد.
6-
این امر در جنگ های منطقه
ای و یا جهانی که بین امپریالیست ها به وجود می آید، بهتر خود را نشان می دهد.
کشورهایی که ادعای دموکراسی در داخل کشور خود دارند، در سطح بین المللی به یکباره
به هیچ دموکراسی پایبند نیستند و برای منافع خود به جان یکدیگر می افتند و توده
های وسیعی را قربانی منافع حقیر خود می کنند.
7- احزاب مترقی و انقلابی که
بتوانند کاندیدا معرفی کنند در کشورهای امپریالیستی یا وجود ندارند و یا تحت
فشارهای بسیار به سر می برند تا جایی که بسیاری از اعضای این احزاب عموما مجبورند
وابستگی های سیاسی خود را پنهان کنند تا بتوانند در سیستم کنترل همگانی
امپریالیستی شغلی بدست آورند و یا شغل و موقعیت خود را حفظ کنند.
8-
در چنین انتخابات هایی
نظرات واقعی طبقات مردم عموما نمی تواند ابراز شود. زیرا یا مردم از تشکلاتی که به
راستی منافع واقعی آنها را بیان کنند محروم اند و در نتیجه عموما مجبورند از میان
احزاب حاکم( که عموما دوحزب هستند) یکی را انتخاب کنند و یا چنانچه این احزاب وجود
داشته باشند، چنان در چنبره ی تبلیغات ارگان های نوشتاری، دیداری و شنیداری سرمایه
داران گرفتار می شوند و چنان شست و شوی ذهنی داده می شوند که جایی برای فهم و درک
منافع واقعی خود نمی یابند.
9-
به سبب رفاه نسبی در لایه هایی از طبقه کارگر و نیز اقشار
طبقه متوسط در کشورهای امپریالیستی، این
گروه ها در این کشورها عموما از نظر فکری تابع تسلط سرمایه بزرگ هستند و امر تغییر
در این کشورها، به سبب پایگاهی که طبقه ی سرمایه داران در میان طبقه کارگر و متوسط
می سازد، امری است که دیر روی می دهد.
10 - نظام
امپریالیستی قواعد اقتصادی، اجتماعی سیاسی
و فرهنگی معینی دارد.
11 - چهار دوره رکود، بحران، ... و رونق اقتصادی که
در این سیستم روی می دهد از حوزه اراده سیاستمداران واقتصاددانان کشورهای سرمایه
داری امپریالیستی بیرون است.
12 - قوانینی که بر سیاست خارجی امپریالیست ها
حکمفرماست بر مبنای کسب حداکثر سود در اقتصاد استوار است. بر مبنای چنین سیاستی
است که دیگر سیاست ها در حوزه سیاست و فرهنگ شکل می گیرد.
13 - تغییراتی که در این سیاست ها پیش می آید از یک
سو تابع وضع داخلی امپریالیست هاست، از سوی دیگر تابع وضع کشورهای زیر سلطه است و
از سوی سوم تابع روابط رقابت آمیز میان خود امپریالیست هاست.
14 - تغییراتی که
در کشورهای امپریالیستی در دوره های بحران
های اقتصادی می تواند صورت گیرد عموما یا برای جلوگیری از بحران اقتصادی است یا
برای مدیریت بهتر آن و یا برای خروج از آن
. بر بستر این سه دور تغییرات معینی که لازم است در سیاست اجرا شود صورت می گیرد.
15 - تغییراتی که
دررابطه با کشورهای زیر سلطه رخ می دهد از یکسو تابع وضع اقتصادی این کشورها و نقش آنها در تقسیم کار
جهانی امپریالیستی است و از سوی دیگر تابع وضع سیاسی این کشورها (رهبران این کشورها،
رقابت های منطقه ای بین کشورهای زیر سلطه و تضادهای میان آنها ، جنبش های مردمی و
انقلابی و انقلاب ها) و از سوی سوم تابع وضع فرهنگی آنها.
16 - تغییراتی که
در رابطه میان امپریالیست ها رقیب و یا در یک جبهه صورت می گیرد، اساسا بر محور
تنظیم روابط میان آنها و نقش مستقل هرکدام از آنها در رابطه با رقابت با قطب مقابل
است.
17 - انتخابات
ریاست جمهوری در آمریکا انتخاب فردی است که رهبری قوه اجراییه را به عهده می گیرد.
18 - احزاب افراد را معرفی می کنند و افراد همراه با گروه
خود رهبری عملی کشور را به دست می گیرند.
19 - در اینجا افراد
صرفا تجسم منافع حزبی و منافع حزبی تجسم منافع طبقاتی است. بنابراین افراد و گروه
آنها تجسم منافع طبقاتی گروهی از سرمایه داران هستند که برای دوره معینی تعیین
کننده مشی ها و سیاست ها در داخل، بین کشورهای امپریالیستی و رقبا و بین کشورهای
امپریالیستی و کشورهای زیر سلطه هستند.
20 - تغییراتی که
یک حزب سیاسی سرمایه داران می تواند در عرصه های مختلف اقتصادی و سیاسی و یا
فرهنگی ایجاد کند، دایره معینی دارد و هرگز از این دایره نمی تواند بیرون رود.
21 - در سیاست، دو مرز سیاست امپریالیستی عبارتست از
دموکراسی در نهایی ترین حدود آن و فاشیسم در نهایی ترین حدود آن.
22 - دموکراسی در
نهایی ترین حدود آن در نظام امپریالیستی عمدتا زمانی می تواند به وجود بیاید که
بتواند برای انحراف و کانالیزه کردن جنبش های طبقه کارگر و توده ای که به مرز
انقلاب رسیده است به کار رود. در غیر این صورت همواره برای جلوگیری از چنین جنبش هایی
به همین دموکراسی های سرودم بریده اکتفا می شود.
23 - فاشیسم عموما در دو زمان شکل می گیرد یکی زمانی
که انقلاب در کشور سرمایه داری و امپریالیستی به وقوع می پیوندد و دیگر زمانی
که دولت امپریالیستی لازم می داند که به وسیله
بسیج عامیانه توده ها و کشاندن آنها زیر پرچم ناسیونالیسم، آنها را برای جنگ و
برای گسترش قلمرو اقتصادی- سیاسی خود آماده کند.
24 - تغیییراتی که یک حزب سیاسی بورژوایی -
امپریالیستی می تواند در کشور امپریالیستی ایجاد کند از محدوده صرف تعدادی رفرم
برای عبور از بحران اقتصادی و یا بحران سیاسی بیرون نخواهد بود.
25 - روی کار آمدن حزب جمهوریخواه و نماینده این حزب
دونالد ترامپ، به معنای تغییرات جدی و اساسی در اقتصاد و سیاست امپریالیستی نخواهد
بود.
هرمز دامان
آذر 95
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر