۱۴۰۳ آبان ۱۷, پنجشنبه

درباره انتخاب دوباره ی ترامپ به ریاست جمهوری امپریالیسم آمریکا

    با برخی تصحیحات بر مبنای آخرین آمار ریاست جمهوری آمریکا
    20 آبان 1403

     سرگردانی طبقات استثمار شده و زیر ستم
طبقات استثمار شده و زیرستم جامعه آمریکا به ویژه اکثریت آنها یعنی کارگران و خرده بورژوازی تهیدست و میانی دچار سرگردانی غریبی هستند. از یک سو به نظر بدون حافظه و دچار فراموشی شده اند. فراموشی ای که نه تنها گذشته های دور بلکه حتی چهار سال پیش را نیز در برگرفته است. چهار سال پیش که ترامپ را پس زدند و اجازه ندادند رئیس جمهور شود؛
از سوی دیگر به نظر می رسد آنها از بد حادثه یعنی از رنج ومحنت چهارساله ای که حزب دموکرات برایشان ساخته و در شرایطی که انگار هیچ راهی برایشان باقی نمانده به حزب جمهوریخواه و ترامپ روی آورده اند.
سرمایه داران امپریالیست آمریکا راه چاره ای برای این توده ی گسترده که جمعیت اصلی آمریکا را تشکیل می دهند باز نگذاشته اند:
اینجا آمریکا کشور سرمایه داران امپریالیست است و دو حزب ما تنها احزاب شایسته ی وجود هستند؛ یا این و یا آن و اگر ناراضی هستی برو و بمیر!
 در حقیقت این طبقات در میان دو حزب دموکرات و جمهوری خواه اسیر و در نوسان و به بازی گرفته شده گان همیشگی هستند. شرایطی نکبت بار که محصول وضع کنونی نظام امپریالیستی و سرمایه داران استثمارگر و حریص و وحشی حاکم بر آنهاست. روزگاری تیره و تار و غم انگیز که در آن حتی یک حزب انقلابی مبارز دارای توان برای آگاهی دادن و گردآوری نیرو علیه این دو حزب و کلا نظام سرمایه داری امپریالیستی آمریکا وجود ندارد. یاد صد سال پیش بخیر که در آمریکا یک نیمچه دموکراسی بورژوایی وجود داشت!
ترامپ
ترامپ یک بازیگر بوده و هست. در گذشته در سینما و اینک در سیاست. ترورهایی که علیه وی صورت گرفت( و دارای جوانب تاریک و پرسش انگیز!) تا حدودی به وی یاری کرد که جایگاه از دست رفته اش را باز گرداند. وی معجونی از مدرن و سنتی است و بلد است نقش بازی کند و مانور دهد. یک بخش از بازی او روی تمایلات عقب مانده سنتی ترین لایه ها در جامعه ی آمریکا استوار است( مذهب، نژاد، مساله زنان، مهاجران) و به روی همین تمایلات هم سوار شده است. او که فردی است دارای پرونده های جرم های گوناگون توانست از آنها در برود به یاری بزرگ ترین سرمایه داران آمریکا موقعیت مناسبی در رقابت پیدا کند. یکی از این سرمایه داران ایلان ماسک است که متاسفانه محبوبیت زیادی هم دارد به ویژه در میان جوانان! حرف دوران، تکنولوژی است و جوانان بی دورنما و آرمان شیفته ی تکنولوژی( به ویژه نوعی از آن ها که با فضای مجازی سروکار دارند)، و قهرمانان بزرگ این دوران افرادی هستند مانند ایلان ماسک، بیل گیتس و... در این دوره جوانان نسبت به چهار سال پیش کمتربه نماینده حزب دموکرات و بنابراین نسبت به آن زمان بیشتر به ترامپ رای دادند.
 او در عین حال یک شارلاتان سیاسی است. در همین انتخابات اخیر هوچی بازی در می آورد که اگر من رای نیاورم هواداران و خودم چه و چه خواهیم کرد! این هم یک نوع «دموکراسی» است! با هفت تیر و هوادارانت بالای صندوق رای حاضر شوی و تلاش کنی نام خودت را از صندوق بیرون کشی!
به همراه اینان چون صحبت صرفا بر سر رسیدن به ریاست جمهوری ترامپ نبوده بلکه در دست گرفتن قدرت به وسیله ی یک حزب است، چرخش هایی در سیاست ترامپ برای جذب افریقایی تبارها و مهاجران آمریکای جنوبی و مرکزی و نیز آسیایی ها و مسلمانان صورت گرفت که به نظر و با توجه به بی علاقه گی این بخش ها به تداوم دولت دموکرات، موجب رای بخش هایی از آنها به ترامپ گردید. 
بحران اقتصادی سرمایه داری امپریالیستی
 اینکه چرا دوباره ترامپ با این رای بالا انتخاب شده است را باید اساسا در بحران اقتصادی جاری در کشورهای امپریالیستی، در تورم، گرانی، بیکاری، پایین آمدن قدرت خرید پول ملی، مزد ناچیز و تغییر نکرده برای سال ها( حدود هفت یا هشت سال) و پایین آمدن استانداردهای زندگی نه تنها نسبت به دهه های پیش از بحران اقتصادی 2008 بلکه حتی نسبت به چهارسال پیش در آمریکا جست وجو کرد. 
این بحران که به دلیل بحران کووید 19( 2019) و جنگ ارتجاعی دو ساله ی اوکراین و جنگ اینک یک ساله ی دولت صهیونیستی اسرائیل با خلق فلسطین، ژرفایی فراتر از تصور یافته( نسبت به 16 سال پیش یعنی سال 2008 سال آغاز بحران عمیق اقتصادی، اجناس و خدمات عموما سه برابر شده اند حال آنکه مزد حتی دو برابر نشده است) سطح زندگی طبقه ی کارگر و لایه های زحمتکش خرده بورژوازی را به شدت پایین آورده است. دولت بایدن و حزب دموکرات آمریکا( و بقیه ی جریان های به اصطلاح لیبرال در کشورهای امپریالیستی) که در 16 سال اخیر دوازده سال اش را بر سر قدرت بوده اند، نه تنها توانایی کنترل این بحران را نداشته اند بلکه با سیاست های خود هر چه بیشتر در آن دمیده اند.
برای نمونه دولت به اصطلاح دموکرات- لیبرال بایدن خود جزو مسبببین دو جنگ اوکراین و غزه بوده است. دو جنگی که مخارج اش کمر لایه های میانی و پایینی طبقه ی کارگر را در کشورهای امپریالیستی خرد کرده است.
دوره ی چهارساله ی حاکمیت ترامپ( 2020- 2016)
در آبان 1399 در مورد سیاست داخلی ترامپ چنین نوشتیم:
«برای طبقه کارگر و زحمتکشان و نیز توده های خرده بورژوازی تهیدست و میانی آمریکایی، ترامپ بیشتر با واسطه ی سیاست های داخلی اش و به ویژه در این یک سال اخیر شناخته می شود. سه مساله ی بزرگ و اساسی در همین دوران- به جز مسائل ریز و درشت دیگر- پیش آمده است که موجب بدبینی و نفرت توده های زحمتکش  نسبت به ترامپ گشته است. همین بدبینی و نفرت است که باعث پایین آمدن درجه پیروزی ترامپ در نظر سنجی ها و پیروزی بایدن گشته است.
این ها عبارت اند از یکم: عدم توانایی ترامپ در مهار بحران اقتصادی ای که از سال  2008  امپریالیسم آمریکا با آن روبروست و به ویژه نرخ رشد بیکاری و سقوط سطح زندگی توده ها. گرچه  گاه از بالا رفتن نرخ رشد اقتصادی در این سال های اخیر به علامت توفیق ترامپ در امر اقتصاد نام برده می شود، ولی این توفیق بسیار ناچیز بوده است و در گِل و باتلاق بحران اقتصادی غوطه خوردن امپریالیسم آمریکا بیشتر از گذشته گشته است.
 دوم مسئله بحران کرونا و بی مسئولیتی و بی لیاقتی ترامپ و دولت اش که تا کنون منجر به مرگ بیش از دویست هزار و اندی شده است. البته دولت های امپریالیستی اروپای غربی بهتر از ترامپ و دولت اش نبوده اند.
 و سوم موضع وی در دوران 6 ماهه اخیر در مبارزات ضد نژاد پرستی و سرکوب بی امان و خشن مبارزاتی که توده های طبقه کارگر و زحمتکشان آمریکا  از سیاه و سفید و ...علیه نژاد پرستی پیش برده اند. شدت، دامنه،  ژرفا و تداوم این مبارزات نشان می دهد که تمامی موارد بالا به اضافه موارد ریز و درشت دیگر دست به دست هم داده و با یکدیگر ترکیب شده اند.
 و این سه مورد، به ویژه دو مورد اخیر، بیشترین میزان تأثیر را بر طبقه کارگر و توده های زحمتکش و محروم آمریکایی ...برای رای ندادن به ترامپ  گذاشته است.»( امپریالیسم آمریکا، انتخابات جاری و توده های مردم 12 آبان 99)
در مورد سیاست خارجی ترامپ نیز در همان زمان چنین گفتیم:
« سیاست ها ترامپ در دوره چهار ساله ریاست جمهوری اش خود نشانگر چنین وضعی است:
 تداوم سیاست بیرون آوردن نیروهای نظامی آمریکا از کشورهایی زیر سلطه ای که در آن درگیر بوده است و بنابراین تقلیل مخارج نظامی و به گفته ی ترامپ جنگ هایی با هزینه و بی منافع چشمگیر برای طبقه حاکم آمریکا، تلاش در برقراری مناسبات نوین با کشورهای دیگر در پیمان ناتو و از سر بازکردن بودجه و هزینه نظامی و به گردن دیگر کشورهای عضو این پیمان انداختن آنها، پرهیز ترامپ از دست زدن به درگیری ها و مناقشات جنگ آفرین به ویژه با امپریالیسم روسیه، بیرون رفتن از پیمان هایی که از دیدگاه طبقه حاکم به ویژه جناح جمهوری خواه باری سنگین بر اقتصاد این کشور است، انزوا و در خود فرو رفتن- همچون آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم - توجه اساسی به اقتصاد و تلاش برای بیرون آوردن آن از بحران دامن گیر و... است. این سیاست ها در کنار دامن زدن به مخالفت با مهاجران و بر همین مبنا رشد احساسات ضد « مهاجر بیگانه» و در جنب آن پشتیبانی از نژاد پرستی و برجسته کردن نقش سفید ها، تماما نشانگر همین وضعیت افول یافته اقتصاد و سیاست آمریکا و تلاش طبقه حاکم برای بازسازی آن است. اینکه جو بایدن نیز کمابیش از همین بازگرداندن «بزرگی» و «عظمت» به آمریکا صحبت می کند- جدا از برانگیختن احساسات و همان نقش تهییجی آن- از دلایلی حکایت می کند که ترامپ را بر آن داشت که سیاست های نام برده را اتخاذ کند.»( از مقاله ی درباره ی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، آبان 99)(1)
اکنون نیز آنچه توده های طبقه ی کارگر از یاد برده اند همان سیاست داخلی است که به وسیله ی ترامپ و حزب جمهوریخواه در آن 4 سال در پیش گرفته شد. به ویژه سیاست دولت ترامپ در مورد کرونا و سرکوب مبارزات ضدنژادپرستانه که با مبارزات علیه کاهش دستمزدها و پایین آمدن استانداردهای زندگی درهم شده بود.
ظاهرا آنچه بیشتر به یاد دارند دیوارسازی و ضدیت با کارگران مهاجر آمریکای جنوبی و مرکزی و کلا مهاجران و برخی جدال ها با دولت چین بر سر مسائل تجاری است.
اما آن وجوهی که در سیاست خارجی به یاد دارند نیز دوری ترامپ و حزب جمهوری خواه از جنگ های طولانی و پر هزینه و فشار بر کشورهای امپریالیستی اروپایی برای افزایش بودجه برای نیروهای نظامی در ناتو است.
به این ترتیب امید طبقه ی کارگر آمریکا خواه سفیدها و خواه  بخشی از مهاجران به ویژه کارگران مهاجر آمریکای مرکزی و جنوبی و همچنین کارگران مهاجر آسیایی و افریقایی و کارگران مسلمان این است که شاید ترامپ با پایان دادن جنگ اوکراین و غزه و پیشگیری از درگیر شدن آمریکا مستقیم و غیرمستقیم آمریکا در یک جنگ دیگر بتواند وضع اقتصادی را بهبود بخشد و از افت هر چه بیشتر سطح زندگی طبقه ی کارگر آمریکا پیشگیری کند و اگر شد شرایط پیشین زندگی را به آنها بازگرداند. این بنیان اساسی رای به ترامپ است! تصور و باوری اساسا خوش خیالانه. 
ترامپ در چارچوب رقابت کاندیداهای دو حزب و یا رئیس جمهور، ترامپ است و نماینده ی جناحی از طبقه ی حاکم. در جایگاه اش به عنوان عضوی از طبقه ی حاکم بورژوا - امپریالیست، نماینده کل طبقه ی حاکم و منافع آن است.    
عوامل موثر دیگر در رای دادن به ترامپ
یکی دیگر از عوامل موثر در افت آرا کامالا هریس تاثیر منفی جنگ غزه و سالوسی و ریا کاری بایدن و حزب دموکرات است. این حزب که با دست و در حرف پس می زد و می گفت با اینجا و آنجای عملیات دولت صهیونیستی اسرائیل در غزه و لبنان مخالف است و با پا و در عمل پیش می کشید و هر نوع کمکی سیاسی و نظامی که دولت اسرائیل نیاز داشت به وی می کرد و راه را برای سرکوب خونین توده های فلسطینی و نسل کشی باز می کرد. روشن است که این عامل به روی کارگران و به ویژه کارگران و دیگر مردم عرب و مسلمان تاثیر مشهودی گذاشته است. آنها ممکن است به ترامپ رای نداده باشند اما به کامالا هریس هم رای ندادند.
نگاهی به آمار نشان می دهد که رای کامالا هریس نسبت به چهارسال پیش بایدن افول کرده است. کارگران آفریقایی - آمریکایی و کارگران مهاجر آمریکای مرکزی و جنوبی و همچنین کارگران مسلمان و آسیایی گرچه کماکان رای شان به حزب دموکرات است، اما میزان این رای نسبت به چهار سال گذشته پایین آمده است. شاید بخش هایی از این گروه ها به ترامپ( و حزب جمهوریخواه) که گرایش های نژاد پرستانه و ضد مهاجران را تقویت می کرد رای نداده باشند اما انفعال احتمالی و رای ندادن آنها به کامالا هریس و حزب دموکرات، و یا رای دادن به جریان های کم اهمیت همچون احزاب محیط زیستی ها، نقش معینی در پیروزی ترامپ و جمهوری خواهان داشته است.
 وضع زنان نیز به همین گونه است. بخش های مهمی از زنان در حالی که می توانستند علیه سیاست های ضد زن ترامپ و جمهوری خواهان و مرد سالاری حاکم بر آمریکا باشند و گرایش به نماینده ی حزب دموکرات پیدا کنند که شعارهایی به نفع آزادی سقط جنین می داد چنین نکردند و رای آنها به نماینده حزب دموکرات نسبت به چهار سال پبش کمتر شد. علل این امر در همان سیاست های چهارساله نهفته است
از مجموع آمار منتشر شده تا کنون بر می آید که بیشتر افراد طبقات کارگر و زحمتکش از سفید گرفته( نه سفیدهای موافق ترامپ) تا افریقایی تبارها و کارگران مهاجر آمریکایی جنوبی و مرکزی و آسیایی و نیز مسلمانان و همچنین زنان که اکثریت شان به همین طبقات و گروه های اجتماعی تعلق دارند به نسبت های گوناگون از حزب دموکرات روی گردانده اند. آنها حزب دموکرات را مسئول مستقیم وضع اقتصادی خود و مسبب و یا ادامه دهنده ی دو جنگ اوکراین و غزه می دانند.
از این رو علت روی آوردن به ترامپ بیشتر رویگردانی از بایدن و دموکرات ها است تا خود ترامپ و شعارهایش.
هرمز دامان
نیمه ی دوم آبان 1403   
یادداشت
1-   برای شرحی از وضع انتخابات در آمریکا و سیاست های ترامپ  نگاه کنید به مقالات امپریالیسم آمریکا، انتخابات جاری و توده های مردم – آبان  1399، و درباره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، 20 آبان 1399 و نکاتی پیرامون انتخابات آمریکا، آبان 99 و یادداشت هایی درباره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سه بخش از آبان 95 به بعد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر