قیل و قال دارودسته های حکمتیست - ترتسکیست علیه اسماعیل بخشی
به نظر ما این یادداشت دارای اشکالات نظری و سیاسی است. مکثی بر ارتجاعی بودن جهان بینی حماس و برنامه های آنها نمی کند و شیوه ی نگرش اش به یحیی سنوار که رهبر این سازمان بود بدون نقدی از وی است. بخشی در یادداشت تکمیلی اش می نویسد که قصد داوری در مورد حماس و یحیی سنوار را نداشته و تنها به شرح واقعیت جاری و آینده سازمان مزبور و جایگاه شخص سنوار در میان مردم فلسطین پرداخته است که روشن است نیاز به برخورد نقادانه و از موضع طبقه ی کارگر به سازمان حماس و یحیی سنوار را از بین نمی برد.
اما این یادداشت بخشی، سوای مرتجعین سلطنت طلب که به فحاشی علیه وی پرداختند، دستاویزی هم شد برای بخشی از دارودسته های«کمونیسم کارگری» و«حکمتیسم» اعم از حزب کمونیست کارگری( از این پس حزب ترتسکیست امپریالیستی) و احزاب حکمتیست(«خط رسمی» و بدون«رسمی») و بقیه ی حکمتیست ها و ترتسکیست های«منفرد» و غیره که قیل و قالی راه اندازند و به « نقد بیرحمانه » وی بپردازند. برخی شان اسماعیل بخشی را«منحرف» و بیرون رفته از جنبش کارگری به شمار آوردند و برخی دیگر در مقابل این اولی ها موضع گرفته و نظر وی را صرفا«اشتباه» دانستند. برخی هم به این دسته ی اخیر تاخته و گفته اند که «اشتباه» نیست و«بغایت انحرافی» است و یا در« کانتکست اشتباه قابل بررسی نیست» و خلاصه همه گی به شیوه ی معمول شان نقش «رادیکال» ها را بازی کردند. «رادیکال» های شارلاتان و فریبکار.(1)
اگر کسی نظرات و خط این دارودسته های«کمونیسم کارگری» و سردسته ی شیاد و مزدورشان منصور حکمت را از زمان انقلاب 57 تا کنون دنبال نکرده باشد و نقش تخریبی و کثیف اینان را در جنبش کمونیستی و جنبش کارگری و جنبش انقلابی کردستان نشناخته و به ماهیت ضد کارگری سران مزدور این دارودسته ی ترتسکیستی پی نبرده باشد، ممکن است که فریب این شارلاتان بازی های تماما دروغین آنها را بخورد و به خود بگوید: «اوه !عجب انقلابیون دوآتشه ای! عجب رادیکال هایی!»؟
باری این انتقادات«بیرحمانه» دلالت بر همه چیز می کند جز«انقلابیگری» و «رادیکالیسم».
چنان که می دانیم خط «حزب ترتسکیست امپریالیستی»، نوکری امپریالیست ها و ارتجاعیون سلطنت طلب و خدمتگزاری دولت صهیونیستی اسرائیل از یک سو و خط دنبال کردن تخریب و انحلال طلبی و از هم پاشاندن تشکل های مبارز در جنبش چپ و کارگری و کردستان و در کل خط تخریب جنبش سیاسی - انقلابی ایران بوده و هست.
با وجود تضاد ظاهری بین خطوط حکمتیست«خط رسمی و بدون رسمی» و بقیه ی ترتسکیست ها و منفردین که همگی زمانی در حزب حکمت و تقوایی و با هم مشغول توطئه برای نابودی جنبش کمونیستی و جنبش کارگری و جنبش انقلابی کردستان بودند، با«حزب ترتسکیست امپریالیستی» دارودسته ی تقوایی در ماهیت ترتسکیستی و ضد انقلابی آنها تفاوتی وجود ندارد و مبانی وماهیت اساسی دارودسته ی حکمتیست های «خط رسمی و بدون رسمی» و ترتسکیست های منفرد با ماهیت نظرات و عملی که«حزب ترتسکیست امپریالیستی» تقوایی انجام می دهد یکی است وهمه از یک آبشخور یعنی آبشخور ترتسکیسم آب می خورند.
در واقع آنچه حزب اخیر آشکارا انجام می دهد برخی از اینان در پس پرده ی مخالفت دروغین با امپریالیسم و یا برعکس مخالفت با طرح کردن امپریالیسم به عنوان یکی از دشمنان طبقه ی کارگر و خلق ایران زیر نام خط انحرافی«ناسیونالیستی» و هوار کشیدن«تضاد کار و سرمایه» که مطلقا و ذره ای هم باوری به آن ندارند و صرفا همچون تیله ای است که به میان می اندازند تا مانع وحدت جنبش طبقات خلقی در انقلاب دموکراتیک شوند، انجام می دهند.
دارودسته «حزب ترتسکیست امپریالیستی» تقوایی و شرکا سرراست تر و آشکارتر ماهیت خط شان را به میان گذاشته اند، اما دارودسته های احزاب حکمتیست سالوس و دودوزه بازاند و در ظاهر خود را متفاوت از«حزب ترتسکیست امپریالیستی» نشان می دهند. هیچ کدام شان ذره ای از تخریب جنبش انقلابی کردستان و جنبش کارگری از طریق شدت بخشیدن به تضادهای درونی آن و ضربه زدن به وحدت طبقه ی کارگر و جنبش خلق دست بر نداشته اند. در یک کلام همه شان «کمونیسم کارگری» اند و در کنار حکمت و تقوایی و مثل قارچ و البته ترتسکیست و مزدور روییده و سروته یک کرباسند. وجه مشترک شان ترتسکیسم حکمتی، نفی مبانی انقلابی مارکسیسم - لنینیسم و تخریب در جنبش طبقه ی کارگر و خلق است.
جنبش انقلابی چپ ایران باید تمامی این ترتسکیست ها و کمونیسم دروغین کارگری شان را افشا کند. «کمونیسم کارگری» و «حکمتیسم» یعنی ضدیت با اصول انقلابی مارکسیسم - لنینیسم( - مائوئیسم) و ضدیت با مبارزه ی انقلابی طبقه ی کارگر و ضدیت با جنبش انقلابی خلق ایران.
هرمز
دامان
نیمه
ی نخست
آبان
1403
یادداشت1- برخی از مقالات نگاشته شده علیه اسماعیل بخشی به وسیله هوچیان ترتسکیست در سایت هاشان:
یحیی سنوار قهرمان جنبش ما نیست - در حاشیه اظهارات اسماعیل بخشی – ناصر زمانی
خامنه ای و سنوار دوروی یک سکه اند - نقدی به اسماعیل بخشی- مازیار رازی
درباره موضع اشتباه اسماعیل بخشی. علیه اپورتونیسم و تخریب شخصیت – سیاوش دانشور
استوری اسماعیل بخشی در کانتکست اشتباه قابل بررسی نیست - جوابی کوتاه به سیاوش دانشور - نسان نودینیان
یادداشتی انتقادی کوتاه بر دفاعیات سیاوش دانشور که جهت گیری بغایت انحرافی اخیر اسماعیل بخشی را می خواهد اشتباه جلوه دهد - ناصر بابامیری
بیشتر این حضرات بخشی را در خط «محور مقاومتی» ها می خوانند و می خواهند با «محور مقاومتی» ها بستیزند حال آنکه در نفی مبانی اساسی مارکسیسم – لنینیسم( - مائوئیسم) خودشان لنگه ی محور مقاومتی ها هستند.
بیفزاییم: حتی اگر بخشی گرایشی به «محور مقاومتی» ها داشت نیز این شیوه ی برخورد به وی نبود. هوچیان ترتسکیست از زمره ی فرصت طلبانی بوده اند که همواره چنین شیوه های برخوردی را به کار برده اند.
یکی از این حضرات«لیدر»های حزب حکمتیست که ظاهرا به مقابله با تهمت زدن به بخشی بر می خیزد و نظر وی را صرفا اشتباه می نامد چنین می نویسد:
«اسماعیل بخشی یک رهبر کارگری است، متخصص سیاست خارجی و سیاست جهانی و تئوریها و جنبش ها نیست. او و دیگر رهبران کارگری مثل هر کس دیگری از جمله فعالین کمونیست و انقلابی اشتباه هم میکنند.»)در باره موضع اشتباه اسماعیل بخشی،علیه اپورتونیسم و تخریب شخصیت، سیاوش دانشور)
به عبارت دیگر شما باید«متخصص سیاست خارجی و سیاست جهانی و تئوری ها و جنبش ها» باشی تا بتوانی نظری در مورد حماس و یا یحیی سنوار و از این گونه مسائل ارائه کنی. امثال بخشی ( «فعالین کمونیست و انقلابی» را که یادش آمده اضافه کند برای درهم کردن نظرو رد گم کردن و پنهان کردن جوهر نظر آورده است!)چون کارگراند نمی توانند نظری دهند و اگر دهند اشتباه خواهند کرد. گویا بخشی ها وظیفه دارند که تنها به جنبش کارگری بپردازند و نه به «سیاست خارجی و سیاست جهانی و تئوری ها و جنبش ها»! این حوزه مال متخصصین و لابد افرادی از قماش خود این کلاش است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر