۱۴۰۳ شهریور ۲۰, سه‌شنبه

به مناسبت سالگرد خیزش دموکراتیک«زن، زندگی، آزادی»(1)


 
نگاهی به اوضاع کنونی
در چند هفته ی اخیر و در آستانه ی سالگرد خیزش ژینا طرح، برنامه ریزی و اجرای چند سیاست از جانب حکومت توجه را بر می انگیزد.
«جراحی»اقتصادی پزشکیان - توپ های آماده شلیک به سفره ی کوچک کارگران و مزدبگیران
نخست طرح نظرات پزشکیان رئیس جمهور خامنه ای مبنی بر اینکه دولتی که پول دارو و گندم و نهاده های دامی و حقوق بازنشسته را ندارد« نمی تواند بنزین را با دلار 50 تومان بخرد و 10 تومان بفروشد» و یا «هیچ منطقی وجود ندارد که ما بنزین را به قیمت دلار آزاد بخریم و به قیمت سوبسیددار بفروشیم»( 6 شهریور 1403). این صحبت ها همچون گذشته زمینه چنینی برای گران کردن بنزین به شمار آمده است. کالایی که گران شدن آن به روی تمامی کالاهای دیگر اثر گذاشته و آن ها را گران خواهد کرد.
در پی پزشکیان اعلام نظر همتی وزیر اقتصاد در این خصوص که« معنی ندارد چندین نرخ ارز داشته باشیم»و«سیاست دولت این است که نرخ ارز نیمایی به بازار آزاد نزدیک شود، یعنی نرخ نیمایی را افزایش و نرخ بازار آزاد را کاهش می دهیم».( 20 شهریور 1403) این تفسیر را دارد که نرخ دولتی( نیمایی) که با آن بخشی از کالاها تولید می شوند برچیده خواهد شد و بنابراین قیمت اجناس تولیدی و وارداتی (یا صادراتی که با پول آن برخی کالاها وارد می شود) که با ارز نیمایی صورت می گیرد( که به هر حال و علیرغم همه ی دزدی هایی که در این چارچوب صورت می گیرد موجب تولید ارزان تر و یا واردات ارزان تر می شود) باز هم افزایش خواهد یافت.
و سوم، اجرای گران کردن بین شصت تا صددرصدی نان در سراسر کشور است.
در مورد بنزین روشن است که با توجه به وضع اقتصادی کشور و سیاست خارجی و مسائل و مشکلاتی که ولایت فقیه خامنه ای درگیر آن است( تحریم ها، fatf و ...) و همچنین سیاست مداخلات سیاسی و نظامی در منطقه( پشتیبانی از گروه های دست نشانده و یا همسو با خامنه ای و پاسداران و همراهی با روسیه در جنگ اوکراین و اینک فروش موشک ها بالستیک به این کشور...) پایان و آغاز یک سیکل تکراری است و پس از افزایش تمامی قیمت ها وضع مانند روز نخست می شود و پزشکیان دوباره مجبور است بیاید و بگوید:«ما بنزین را گران می خریم( لابد دو سه سال دیگر لیتری 80 تا 100 تومان) و نباید ارزان بفروشیم». این روندی بوده که در تمامی سه دهه ی گذشته وجود داشته و تا وضع این چنین است، تکرار خواهد شد.
در عین حال تمامی نقاط این سیکل تکراری به نفع افزایش قیمت کالاها و نیز تا حدودی خدمات عمل کرده اما در هر سیکل قیمت اسمی نیروی کار(که هیچ گاه به اندازه ی  نرخ تورم بالا نرفته است) و نیز قیمت واقعی آن( یعنی توان خرید کالاهای بازتولید کننده ی نیروی کار منطبق با میانگین کار اجتماعا لازم برای تولید کالای نیروی کار) پایین آمده و در نتیجه به ایجاد شکاف بیشتر میان طبقه کارگر و دیگر طبقات زحمتکش حقوق بگیرخلق و طبقه ی رانت خوار و اختلاس گر و مفت خور سرمایه دار حاکم منجر خواهد شد.  
برداشتن ارز دولتی نیز ممکن است در کوتاه مدت اندکی روی قیمت ارز آزاد تاثیر گذارد و آن را پایین بیاورد، اما چنانچه نرخی از جانب دولت به عنوان نرخ ارز اعلام شود مدتی بعد دوباره بهای ارز دو قیمتی شده و یک قیمت از جانب دولت و یک قیمت از جانب بازار آزاد پدید خواهد آمد و رقابت میان این دو قیمت که هر کدام شرایط و محرک های ویژه ای دارند آغاز خواهد شد. همان آش و همان کاسه!
و اما نان: این جا دیگر حمله مستقیما به سفره ی کوچک کارگران و زحمتکشان صورت گرفته است. کارگران و زحمتکشان مزدبگیر می پرسند:
آیا شما مزد را (تازه برای برای تورم سال پیش) پنجاه درصد بالا برده اید که نان را ظاهرا شصت و عملا چنان که جاری است صد درصد گران می کنید؟
اگر برخی از گلوله ی توپ های اقتصادی دولت جدید خامنه ای همچون گران کردن بنزین و ارز برای شلیک به معیشت طبقه ی کارگر و کشاورز و دیگر توده ها در حال آماده شدن هستند با قیمت گذاری تازه ی نان، برخی دیگر از این توپ ها عملا شلیک شده اند!
کشتار در بازداشتگاه های نیروهای انتظامی و صدور احکام اعدام برای زنان مبارز
اقدام دیگر حکومت که از جانب باند خامنه ای و سران سپاه و کلا هسته ی اصلی حاکم صورت گرفته کشتارهای تازه در پاسگاه ها است. جوانانی را به هر علت بازداشت می کنند و در بازداشتگاه با شکنجه های هولناک می کشند. این اقدامات همواره در حال تکرار است. پیش از این محمد میرموسوی بود که در بازداشتگاه نیروی انتظامی در لاهیجان زیر شکنجه های بیمارگونه ی نیروهای انتظامی کشته شد. در کنار وی در دو ماه اخیر دو جوان دیگر یکی سرباز وظیفه ای با نام امیررضا حامدی عثمانوندانی در شهرستان شفت گیلان و دیگری مازیار مودب در رشت و در هنگام بازداشت در پاسگاه ها زیر شکنجه کشته شده اند. این اقدامات آن هم در آستانه سالگرد خیزش ژینا به هیچ وجه اشتباه و یا سرخود نبوده بلکه طبق برنامه هایی که به نیروهای انتظامی دیکته شده است صورت می گیرد.
در کنار اینها شلیک به ماشین زنانی که پوشش دلخواه خویش را داشته اند و نیز بریدن احکام اعدام برای زنان پیشرو و مبارز و گاه حتی برای فعالیت های ساده، جزو سیاست های خامنه ای و دارودسته اش شده است. در راستای این سیاست که از دو ماه پیش شدت گرفت احکام اعدام برای شریفه ی محمدی و پخشان عزیزی صادر شد و به احتمال چنین سیاستی در آینده باز هم ادامه خواهد یافت. این همه جز اجرای احکام اعدام زندانیان عادی است که در چند ماه اخیر شدت گرفته است.
تمامی این اقدامات جنایتکارانه و کثیف خامنه ای و دارودسته ی حاکم با مقابله ی خانواده ها، همرهان و توده ها مواجه شده است و در آینده بیشتر مواجه خواهد شد.
وظیفه ی دوگانه ی پزشکیان مزدور و ضدانقلابیون«اصلاح طلب» حکومتی
 اکنون بیش از پیش آشکار می گردد که انتخاب پزشکیان با همراهی کامل اصلاح طلبان حکومتی با خامنه ای صورت گرفته است. پزشکیان و دارودسته ی کثیف عارف و همتی و نیز پادوانی مانند بهزاد نبوی و عباس عبدی و احمدزید آبادی و دیگر مزدوران به ظاهر اصلاح طلب، اکنون مرید خامنه ای و باند اصول گرای حاکم بر کشور شده اند.
پزشکیان و اصلاح طلبان مزدور حکومتی وظیفه ای ی دوگانه ای داشته اند: از یک سو آب سردی بر خشم و کینه ی توده ها بپاشند و آنها را در مبارزه با حکومت خامنه ای دچار تردید و تزلزل کنند و به این ترتیب جنبش آنها را به پس برانند؛
از سوی دیگر با اجرای سیاست هایی که شاید به ساده گی از عهده ی باند حاکم از جمله رئیسی و دارودسته ی قالیباف و جلیلی، به دلیل نفرت بیشتر توده ها از آنها، بر نمی آمد، سیاست هایی که نام آن ها را پزشکیان «جراحی اقتصادی» گذاشته است، خامنه ای و حکومت اش را از زیر فشار مالی ای که در آن دست و پا می زند در آورند و بساط بودجه دستگاه ها و سازمان ها و نهادهای مال خور و اختلاس گر و دزد حاکم و نیز مخارج خامنه ای برای پشتیبانی از گروه های نیابتی اش را جفت و جور کنند.
 آنچه این ابلهان متوجه نیستند و یا همچون کبک ها که سر خود را زیر برف می کنند خود را در درک آن به نفهمی می زنند این است که آنها به هیچ وجه نماینده ی توده ها نبوده و مورد اعتماد اکثریت طبقات خلقی و توده ها نیستند و اگر رای ای هم از جانب بخشی از توده ها به آنها داده شد که البته با تقلب چند برابر گشت، بیشتر به دلیل همان نفرت این بخش از توده ها از باند جلیلی و قالیباف نیز ته امیدی به بدتر نشدن وضعیت شان بوده است. آنها باید بدانند که هم اکنون حتی همین بخش هایی که به آنها رای دادند با سوء ظن به برنامه ها و اعمال آنها می نگرند و بنابراین نمی توانند به راحتی سر توده هایی را کلاه بگذارند که از مبارزات بسیاری عبور کرده و اکنون شان به هیچ وجه قابل مقایسه با ده سال پیش شان نیست.  
شکی نیست که تمامی سیاست های اصلاح طلبان برای بیرون آوردن حکومت خامنه ای از باتلاق به محض اجرا با مقاومت توده ها روبرو خواهد شد و پزشکیان و دارودسته ی اصلاح طلبان مزدور حکومتی نیز برای دفاع از حکومت شان پشت تفنگ های خامنه ای و پاسداران اش برای شلیک به توده ها قرار خواهند گرفت.
 هرمز دامان
20 شهریور 1403
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر