۱۴۰۳ شهریور ۱۰, شنبه

ولایت خامنه ای و بنده گی اصلاح طلبان حکومتی

 
ولایت خامنه ای
و بنده گی اصلاح طلبان حکومتی
 
1
در 31 مرداد 1403پزشکیان هنگام گرفتن رای اعتماد از مجلس برای وزرا با چهره ای حق به جانب و طلبکار و برای اینکه نشان دهد وزرای کابینه اش نباید کوچک ترین مشکلی برای گرفتن رای اعتماد داشته باشند آشکارا اعلام کرد که همه ی این وزرا با مشورت با خامنه ای و وزرات اطلاعات و اطلاعات سپاه انتخاب شده اند. او از این جهت به این اعلام آشکار پرداخت که مجلس را که نماینده گان اش خود انتخاب شده و دست نشانده ی خامنه ای و دم و دستگاه اش هستند مجبور کند که بیش از این رای اعتماد به وزرای وی را کش ندهد و سریعا آن چه را وظیفه شان است یعنی اطاعت از ولی فقیه، انجام داده و به وزرای وی رای اعتماد دهند.
پزشکیان همچنین اعلام کرد که اگر کوچک ترین تردیدی در مورد فردی برای انتخاب وجود داشته ( یعنی تصور می شده که ممکن است خامنه ای تاییدش نکند) گروه وی او را کنار گذاشته است. در کنار آن وی اعلام کرد که او برای «وحدت» با دیگر جناح ها و باندهای طبقه ی حاکم کوتاه آمده و بازهم کوتاه خواهد آمد.
این سخنرانی چند نکته داشت که نکته ی مهم و  کلیدی اش اعلام آشکار نقش خامنه ای و سپاه و سازمان های اطلاعاتی در چینش کابینه است. امری که همه می دانستند و تنها پزشکیان آن را بیشتر رو آورد. نکته ی دوم مربوط است به پذیرش چنین کابینه ای به وسیله ی نماینده گانی انتخاب شده به وسیله ی خامنه ای و مزدور وی که چاره ای نداشتند که به دولت پزشکیان رای اعتماد دهند. نکته ی مهم دیگر قضیه اذعان پزشکیان(و البته سرفرازانه به آن بالیدن و لذت بردن اش!؟) به این امر که خودش نیز جز بازیچه ای حقیر در دست خامنه ای و سران پاسدار نیست و برای این آمده که حمالی کارهایی را بکند که احتمالا از نظر خامنه ای و دفترش و نیز سران پاسدار افراد دیگر(مثلا از باند جلیلی و یاقالیباف) نمی توانستند آن ها را به خوبی پزشکیان انجام دهند.
این اعتراف آشکار بیش از پیش نشان داد که نظام حاکم بر ایران سر سوزنی هم جمهوری نیست بلکه همان نظام ولایت فقیه و استبداد دینی است که اکنون خامنه ای همه کاره ی آن است. جالب این که وزرایی که از زبان پزشکیان می شنیدند که خامنه ای آنها را انتخاب کرده ظاهرا قند تو دلشان آب می شد و به همراه آنها نماینده گان مجلس( و لابد در خفا سالوسانی مانند عباس عبدی و بهزاد نبوی و احمد زیدآبادی و دیگر حمالان خامنه ای) از این که می شنیدند خامنه ای مستبدی است که همه امور را در دست خود گرفته و آنها نیز مزدوران وی هستند با لذتی وافر قهقهه می زدند و حض می کردند! وصف العیش نصف العیش!؟
دیدن این نمایش به ظاهر مفرح و سرگرم کننده اما به واقع دردآور و حزن انگیزی که این موجودات حقیر بازی کردند و در کشورهای پیشرفته، دیگر به این شکل اش وجود ندارد( به نماینده گان مجالس کشورهای امپریالیستی غرب نگاه کنیم) هر فرد آزادیخواهی را دچار تهوع می کند:
چگونه کسانی از شرح برده گی خود در دست یک مستبد جاه طلب جنایتکار لذت می برند و حقارت و بنده گی خود را جشن می گیرند! و به راستی  از کسانی که حاضرند برای موقعیت و پول و ثروت هر گونه نوکری کنند چه انتظاری جز این!
باری پزشکیان اعتراف کرد که وزرای انتخابی اش همه یا به وسیله ی خامنه ای و وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه انتخاب شده اند و یا به وسیله ی آنها تایید شده و نمره ی قبولی گرفته اند و این را نه به این دلیل که خدای ناکرده بخواهد غیر مستقیم خامنه ای را که از زیر هر گونه مسئولیتی در می رود افشا کند بلکه به این دلیل که معطل ادا و اطفارهای مجلسی ها که هم چون خودش ذلیل و خوار هستند نشود و هر چه زودتر برود و با وزرایش کار خود را آغاز کند. 
2
خامنه ای در تاریخ 6 شهریور در دیدار با وزرای دولت پزشکیان و در واقع دولت خودش گفت که «برخی از وزرای کابینه را من تایید کردم و برخی را هم تاکید کردم و برخی را هم نمی شناختم.» به این ترتیب خامنه ای به عنوان مستبدی با نام ولی فقیه اذعان کرد که «تاکید»کرده که برخی از وزرا چه کسانی باشند( وزیر کشور، وزیر اطلاعات، وزیر دفاع، وزیرامورخارجه و وزیر علوم و فرهنگ و...) و جز اینها افراد دیگری انتخاب نشوند، برخی از وزرا را( که پس از مشورت با وی انتخاب شده اند) «تایید» کرده و برخی را هم نمی شناخته است که روشن است که این دسته ی اخیر نیز با مشورت با وزرات اطلاعات و اطلاعات سپاه انتخاب شده و یا به وسیله ی این دستگاه ها تایید شده اند.
به این ترتیب در واقع خامنه ای انتخاب کننده ی اصلی وزرای دولتی بوده است که نام دولت پزشکیان و اصلاح طلبان حکومتی را دارد و روشن است که این وزرا نه پیرو پزشکیان بلکه پیرو اوامر خامنه ای بوده و سیاست های وی را پیش می برند.
اعلام نظر خامنه ای پس از آن صورت می گرفت که از یک سو جدال هایی بین اصول گرایان در گرفته و جناح جلیلی با چند تایی از وزرا مخالفت کرده بود( از جمله با عراقچی و ظفرقندی) و بنابراین خرج کردن پزشکیان از کیسه ی«آقا» را درست نمی دانست و تاکید می کرد که «آقا» بر «استقلال مجلس» تاکید کرده، و از سوی دیگر بین اصول گرایان و پزشکیان که چرا پزشکیان در صحن مجلس آنچه را که باید پنهان بماند آشکار کرده و آنچه را که نباید بگوید گفته است. اعلام آشکار این امر از جانب خامنه ای جز این که خامنه ای با قلدری حق به جانب اوامر خود را به عنوان ولی فقیه به تمامی طرف های درگیر دیکته کند معنای دیگری نداشت.
3
سیاست پزشکیان در انتخاب کابینه نشان می دهد که اصلاح طلبان حکومتی با اصول گرایان محشور شده و دیگر جزیی از آنها شده اند و تضادهای آنها با جریان های اصول گرا از جنس اصلاح طلبی دهه ی هفتاد و هشتاد نیست. آنها نه تنها با دزدان و جانیانی مانند قالیباف«وفاق» کرده اند بلکه با جریان جلیلی و پایداری نیز علیرغم آن همه ترساندن مردم از روی کار آمدن جلیلی، «وفاق» کرده و بخش هایی از آنها را در کابینه ی مذکور جای داده اند. پس این تصور که اصلاح طلبان حکومتی مثلا بخواهند یا بتوانند اصلاحی کنند که هویتی اصلاح طلبانه داشته باشد یعنی بر مبنای آنچه آنها زمانی می خواستند و دنبال می کردند صورت گیرد، تصور پوچی است. این جریان ها نمی توانند کاری کنند که خامنه ای و اصول گرایان حاکم نخواهند. در چنان صورتی درگیری رخ خواهد داد و اصلاح طلبان حکومتی «وفاق طلب» که اکنون می خواهند خامنه ای را مجاب کنند که آنها برای مباشرت وی در پیش بردن امر فریب و معطل کردن توده ها و سرکوب مبارزات شان کمتر از باندهای قالیباف و جلیلی نیستند، چنین درگیری ای را نمی خواهند. در نتیجه حتی در بهترین حالت و احتمالا بر اثر فشار رای دهنده گان به پزشکیان و یا رانده شدن دارودسته ی پزشکیان از امر مباشر رهبری بودن و سری توی سرهای طبقه ی حاکم داشتن، اگر چنان مواردی پیش آید و کار برود به جاهای باریک برسد آنها عقب نشینی خواهند کرد. آنها آن زمان که آن میزان پایگاه داشتندعقب نشینی کردند چه برسد اکنون و زمانی که نه برنامه ها و سیاست های 30 سال پیش را دارند و نه پایه ی توده ای آن زمان را.
4
برمبنای نقشی که خامنه ای و سازمان اطلاعات و اطلاعات سپاه داشته اند( خواه در«تاکید» و«تایید»خامنه ای و خواه وزرای«مشورتی» یعنی انتخاب شده پس از مشورت با وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه) نقش عمده را در کابینه وزرایی خواهند داشت که جزیی از باند حاکم یعنی خامنه ای و سپاه هستند؛ و این یعنی به اصطلاح کابینه ی پزشکیان که چند تایی وزیرش را می توانیم جزو باندهای حاکم به شمار نیاوریم، جز در مواردی بسیار محدود و جزیی قدرت مانور ندارد و اگر هارت و پورتی هم بکند، همچون «بازگشت دانشجویان و استادان اخراجی به کار» بیشتر از جنس همان فریبکاری هاست و از حرف تا عمل فاصله ی بسیار است. همه به روشنی می بینند که پس از اینکه پزشکیان انتخاب شد شدت سرکوب ها بیش از پیش شده است. صدور احکام اعدام و اجرای احکام اعدام و همچنین خشونت های افسار گسیخته که آخرین آن ها خشونت دد منشانه ی نیروهای انتظامی در شلیک به ماشین آرزو بدری و کشتن جوان محمد میرموسوی در پاسگاه لاهیجان می باشد، بیش از پیش شده است. در کنار این ها چنان که دیده شد پزشکیان با توضیحاتی سالوسانه، مساله ی افزایش قیمت بنزین را نیز طرح کرد. 
از سوی دیگر تقریبا 95 درصد قدرت سیاسی در دست جناح اصول گرایان حاکم و حداقل هشتاد درصد آن در دست باند خامنه ای است. این هشتاد درصد اکنون جناح مسلط طبقه ی حاکم بر کشور هستند و نماینده گان سیاسی آن در درجه ی نخست خود باند خامنه ای و در درجات بعدی باندهای قالیباف و جلیلی می باشند. این طبقه از همان دهه ی شصت و به ویژه از اواخر آن، بخش مهم قدرت سیاسی و اقتصادی را از آن خود کرد و در دهه ی هفتاد و هشتاد باقی مانده اصلاح طلبان را از قدرت بیرون انداخت و تمامی قدرت را به تصرف خود در آورد.
روشن است که این طبقه به دنبال منافع خویش است. منافع بخش هایی از این طبقه جدا از بلبشوی حاکم و رانت خواری و دزدی و فساد، با حفظ وضعیت کنونی و همچنین رابطه با امپریالیسم روسیه و ارتجاع چین سرمایه داری گره خورده است. بخش های دیگر این طبقه  طرفدار رابطه با کشورهای امپریالیستی غرب هستند و کلید ثبات حکومت را در این رابطه می بینند. به طور کلی جناح ها و باندهای این طبقه نیز امکان اجرای هر گونه برنامه ای از جانب پزشکیان و اصلاح طلبان حکومتی را که به محدود کردن قدرت آنها بینجامد سلب می کنند.
گرچه وضع سیاسی ایران پیچیده و بغرنج است و سیاست ها و تاکتیک های خامنه ای در امور سیاست خارجی به دلیل تضادهای بسیاری که درهم شده اند تبدیل به کلافی سردرگم شده است اما ظواهر امر نشان می دهد که سیاست های خامنه ای در قبال کشورهای غربی علیرغم رابطه و مذاکره ی پنهان و آشکار با آنها تغییر اساسی نکرده است. روشن نیست که خامنه ای تا کی می خواهد این بازی موش و گربه و یکی به نعل و یکی به میخ را با این کشورها ادامه دهد. در هر حال اکنون پزشکیان و دارودسته ی اصلاح طلبان حکومتی عامل اجرای این سیاست موش و گربه بازی شده اند و تا زمانی که این سیاست ادامه یابد آنها نیز چه بخواهند و چه نخواهند باید آن را به پیش برند. اما چنانچه خامنه ای بر آن باشد که در راه رفع تحریم ها اقدامات عملی تری بکند و دست به سازشی دیگر با آمریکا و دولت های غربی بزند پزشکیان و دارودسته اش عامل اجرای این سیاست خواهند شد.
5
بر مبنای آنچه اشاره شد می توان بیشتر مطمئن بود که پزشکیان جدا از آن که به عنوان عامل اجرای سیاست های قدیم و جدید خامنه ای برای سرکوب جنبش خلق آمده است، برای این به سرکار آمده تا امکاناتی بیشتر برای پیش بردن سیاست های ضد توده ای( از جمله همین گران کردن بنزین)در اختیار خامنه ای و جناح حاکم بگذارد و نیز چنانچه تغییری در سیاست رابطه با غرب به وجود آید سیاست های جناح خامنه ای را در این ارتباط پیش برد.  
رفع تحریم ها و وابسته شدن بیشتر از گذشته به کشورهای امپریالیستی غرب شاید در بهترین حالت مسکنی برای اقتصاد شده و برخی مشکلات موجود را آن هم برای مدتی رفع کند و اما خواست های اساسی طبقه ی کارگر و کشاورز و طبقات میان  و زنان و جوانان و جنبش ملت رهای زیر ستم را پاسخ نخواهد داد و این طبقات و بخش ها و گروها به مبارزه ی خود در کارخانه و مدرسه و خیابان و... ادامه خواهند داد.  
 
هرمز دامان
نیمه ی نخست شهریور 1403

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر