۱۴۰۳ مرداد ۲۲, دوشنبه

معرفی کابینه ی خامنه ای به وسیله ی پزشکیان!

 
 
معرفی کابینه ی خامنه ای به وسیله ی پزشکیان!
 و ریاکاری و شیادی ضدانقلابیون اصلاح طلب حکومتی
 
دولت خامنه ای و اطلاعاتی ها و سران پاسدارش
در روز یکشنبه 21 مرداد پزشکیان لیست وزرای کابینه ی خود را به مجلس برد. قرار است مجلس از روز شنبه 27 مرداد وزرای پیشنهادی را برای رای اعتماد مورد بررسی قرار دهد.
سه وزیر از دولت رئیسی (اسماعیل خطیب به عنوان وزیر اطلاعات، امین حسین رحیمی به عنوان وزیر دادگستری و عباس علی آبادی که در دولت رئیسی وزیر صمت بود به عنوان وزیر نیرو) و پنج  وزیر از دولت روحانی( عباس صالحی وزیر ارشاد، عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد،عباس عراقچی وزیر برای وزارت امور خارجه، سید رضا صالحی امیری برای میراٍث فرهنگی و حسین سیمایی صراف برای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) در لیست هستند. وزیر پیشنهادی برای وزارت کشور اسکندر مومنی است که از پاسداران با سابقه و جلادان خامنه ای است. یک زن در لیست وزرا هست و یک وزیر سنی که پیش از این بود اما در لیست نهایی حذف شده است.
تقسیم «گوشت قربانی»
چنان که گفته شده است انتخاب وزرا به گونه ای صورت گرفته که تقسیم پست بین جناح ها باشد و هر جناحی سهم خود را بگیرد:
«ظفرقندی به عنوان سهم اصلاح طلبان پیشرو، نوری قزلجه و همتی سهم کارگزاران، میدری، ستار هاشمی، پاک نژاد و فرزانه صادق سهمیه ی بهبودخواهان، عباس صالحی، صالحی امیری، عراقچی و سیمایی سهمیه ی دولت روحانی، اسکندر مومنی، دنیامالی و علی آبادی سهم اصول گرایان، خطیب و نصیرزاده و رحیمی به عنوان وزرای توافقی و اتابک سهم بخش خصوصی» است.( نقل از سایت فرارو، 22 مرداد 1403)
تغییر دولت جوان حزب اللهی به دولت پیر حزب اللهی
میانگین سنی وزرا نیز با توجه به این که جوان ترین وزیر 48 سال و پیرترین وزیر67 سال سن دارد حدود 59/7 می باشد. به این ترتیب دولت جوان حزب اللهی خامنه ای که رئیسی آن را تشکیل داده بود جای خود را به «دولت پیر حزب اللهی» خامنه ای داده است که رئیس جمهور پزشکیان که شعار«جوانگرایی» داده بود! مسئول «تدارک» و تشکیل آن گردیده بود.
دولت اطلاعاتی ها و پاسداران
نگاهی به لیست پیشنهادی نشان می دهد که اکثر افراد آن از پاسداران و اطلاعاتی های سابق هستند که با نظر خامنه ای و دفترش و وزارت اطلاعات و سازمان حفاظت اطلاعات سپاه انتخاب شده اند و بنابراین باید آن را دولتی که ادامه دولت نظامی رئیسی است دانست. امری که خامنه ای آن را در همان آغاز خواسته بود.
انتخابات ریاست جمهوری و چرخش در تاکتیک خامنه ای
انتخابات ریاست جمهوری که به دنبال قتل ابراهیم رئیسی روی داد نشان از چرخشی کوچک در سیاست های خامنه ای داشت. خامنه ای روند یکدست کردن حکومت را که با دولت رئیسی به کمال خود رسانده بود قطع کرد و با انتخاب پزشکیان کابینه ای غیریکدست را بر سرکار آورد. هدف اصلی خامنه ای تغییر فضای رویارویی توده ها، کارگران و کشاورزان، فرهنگیان و طبقات میانی، جوانان و زنان و جنبش های خلق های زیرستم در بلوچستان و کردستان و در کنار و پیشاپیش این همه زندانیان سیاسی از زن و مرد با حکومت بود و ایجاد شکاف و افت و رکود در این جنبش ها که خواه در خیزش ژینا و خواه در مبارزات اقتصادی پس از آن به گونه ای مداوم در حال گسترش و رشد بودند.
تداوم مبارزات توده ها و ایستاده گی آنها در مقابل حکومت
توده ها و به ویژه زنان پس از سرکوب خیزش«زن، زندگی، آزادی» نشان دادند که پا پس نکشیده اند و آماده گی خود برای تداوم مبارزه را حفظ کرده اند. جنگ در خیابان با زنان نه تنها پیروزی استراتژیک حکومت بر زنان را نشان نمی داد، بلکه به سبب مقاومت جانانه دختران و زنان وضعیتی به وجود آورد که سنگر آزادی حجاب و پوشش را روز به روز بیشتر از دست حکومت درآورده و در اختیار زنان قرار می داد. اکنون این حکومتیان بودند که می گفتند باید سنگر حجاب را پس بگیرند! امری که بیش از گذشته ناممکن شده و حکومت خواه آشکارا و خواه ناآشکار مجبور به تمکین به آن گردیده است. 
از سوی دیگر و جدا از بازنشسته گان و فرهنگیان که با وجود سرکوب های پی در پی و به زندان انداختن پیشروان به مبارزات شان ادامه می دادند، کارگران در صنایع نفت دست به اعتصابی گسترده و پیگیر و طولانی زده و به پیگیری خواست های صنفی خود پرداختند. امری که نشان می داد مشکلات اقتصادی هر روز بیش از روز پیش کارگران صنعتی را که دستمزدشان بیش از دیگر کارگران است، در بر می گیرد.
انتخابات مجلس
در کنار مبارزات جاری و همه روزه، توده ها انتخابات مجلس را تحریم کرده و وضعیتی به وجود آوردند که هراس حکومت را بیش از پیش کرد. دره ای بزرگ بین توده ها و حکومت به وجود آمده بود و با توجه به وضعیت وخیم و هولناک اقتصادی که به گونه ای روزمره ادامه یافته و روز به روز بدتر شده و می شود، بیم و ترس از جنبش ها و خیزش های بعدی تمامی وجود حکومتیان را که گمان می کردند با سرکوب خونین جنبش مهسا کار را به پایان رسانده اند در برگرفته بود.  نگاهی به تاریخ این جنبش ها از 88 به این سو نشان می داد که تازه این ها مقدمات جنبش های بزرگ تر آینده بوده و با تداوم این وضع توفان بزرگ و بنیان برانداز در پیش است.
جشن و شادی هراس انگیز توده ها در مرگ رئیسی
مرگ رئیسی و جشن شگفت انگیز و هراس آوری- هراس آور برای حکومت - که توده ها برگزار کردند و شادی و خنده ی از ته دل آنها و روی خشمناکی که در پس این خنده و شادی به حکومت نشان دادند به سان تو دهنی محکم و قوی تری بود که به خامنه ای و سران جنایتکار پاسدار زدند و زهری بود که در کام آنها ریختند. 
توده هایی که سراپای وجودشان را پس از سرکوب خونین خیزش«زن، زندگی، آزادی» کینه و خشم و نفرت از حکومتیان جانی فراگرفته بود، در حالی که قلب هاشان از جانباختن و آسیب های فراوان فرزندان جوان و مبارزشان و اجازه ندادن به برپایی سوگ برای عزیزان شان و نیز تخریب سنگ قبرها و همچنین اعدام های پس از آن، پر از خون و درد و رنج و محنت بود، دق دل شان رابا این جشن و سرور حیرت انگیز و هول آور تاریخی در مرگ یک جلاد، بر سر خامنه ای و آخوندهای صاحب منصب و سران شیاد و جنایتکار سپاه خالی کردند. آنها نشان دادند دره ی میان آنها و حکومت بسیار عمیق تر از پیش شده است.
گزارش سازمان های اطلاعاتی و تغییر تاکتیک خامنه ای و باندش
بر چنین مبنایی بود که پیش بینی های سازمان های اطلاعاتی حکومت در مورد آینده ی این جنبش ها توفان های بزرگ تر توده ها بود و نه تسلیم آنها و کرنش شان به سرنوشتی که این ریاکاران و جانیان برای آنها در نظر گرفته اند. این مبنای اساسی تغییر تاکتیک خامنه ای در انتخابات رئیس جمهوری بود.
تغییر تاکتیک، آوردن پزشکیان به ظاهر اصلاح طلب اما در واقع اصول گرا به درون انتخابات و تایید صلاحیت او و تقلب نکردن(نه به این معنا که آمار بسیار بالا و چندین برابر اعلام نشود بلکه به این معنا که نام شخص دیگری به جای وی از صندوق بیرون کشیده نشود) و بیرون کشیدن نام وی از صندوق بود.
هدف اصلی این تاکتیک این بود که فضای جامعه از آن حال دو قطبی شدن هر چه بیشتر بیرون آید و بخش هایی از توده ها امید به تغییر بندند و منتظر نتایج انتخاب خود شوند و بنابراین از آن اتحاد و حال جنبشی و تعرضی بودن بیرون آیند. خامنه ای می خواست آب سردی به روی خشم  توده ها بپاشد.
دیگر دلایل این تغییر تاکتیک می تواند شکست دولت رئیسی در برنامه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، بالاگرفتن تضادها میان باندهای گوناگون اصول گرایان در دولت و مجلس و دستگاه قضایی و در میان موسسات اداری و نظامی و جنگ بر سر غنائم و افشاکردن دزدی ها و اختلاس های یکدیگر که مجموع اصولگرایان را مشغول درگیری درون خود و به شدت تضعیف می کرد و بالاخره ترس و وحشت از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا بود.
شکست تاکتیک در کل و پیروزی نسبی آن در برخی جزییات
این تاکتیک نه آنچنان که تصور می کردند( زیرا طبق همین آمار دروغین حکومت، 60 درصد در دور نخست و50 درصد در دور دوم انتخابات را تحریم کردند) اما تا حدودی موفق شد. بخش هایی از توده ها به هر حال به نماینده ی اصلاح طلبان که چپ و راست وعده می داد( مساله ی حجاب و زنان، اینترنت و رفع تحریم ها و... ) رای دادند و شکافی اما نه چندان بزرگ و دیرپا در میان توده ها به وجود آمد و فضای جامعه تا حدودی باز هم نه چندان زیاد تغییر کرد. خامنه ای این موجود خود بزرگ بین و جاه طلب و پست و حقیر عجالتا توانست نفسی چاق کند!
نقش ریاکارانه و کثیف اصلاح طلبان ضدانقلابی حکومتی
اصلاح طلبان حکومتی شریک و همکاران خامنه ای و ابزار و آلت دست او در این تاکتیک فریب بودند. ابزاری که با میل و رغبت به ابزار بودن خود تن داده بود. تاکتیکی که قرار بود فضای جامعه را تغییر دهد و برای حکومت فضای تنفس ایجاد کند بلکه شاید ریل حرکت توده ها تغییر کند.
هدف اصلی اصلاح طلبان حکومتی
هدف نخستین و اساسی تئوریسین های اصلاح طلب حکومتی یعنی ضدانقلابیونی همچون عباس عبدی، بهزاد نبوی و احمد زیدآبادی و بقیه ... این نبود که بخواهند کارها را روبراه و درست کنند، بلکه همین بود که خامنه ای و حکومت را از این باتلاقی که در آن افتاده بیرون آورند و خیزش های ادامه دار توده ها را به بن بست و رکود و افت کشانده، بقای حکومت مستبد ولایت فقیه را تامین کنند. اینک آنها مشاوران و نوچه های خامنه ای شده بودند و دست ها را برای کمک کردن به وی بالا زده بودند.
اهداف دیگر اصلاح طلبان حکومتی
از سوی دیگر حال که آنها می توانستند خدمتی به خامنه و دم و دستگاه حاکم بکنند برایشان بد نبود که پس از این خوشخدمتی به خامنه ای و اصول گرایان حاکم، از این خوان یغما به آنها هم نعمتی و یا حداقل استخوانی برسد تا به نیش کشند. و بالاخره اگر سهم شان از دولت به اندازه ای گردید که بتوانند برخی تغییرات را به نفع مانده گاری بیشتر جمهوری اسلامی به وجود آورند این تغییرات را ایجاد کنند.
 این بخش آخر روی هوا بود. زیرا اصلاح طلبان ضد انقلابی پس از 27 سال تجربه ی اصلاحات به خوبی می دانستند و قطعا به آنها هم گفته شده بود که از این خوش خدمتی سهم اندکی به آنها خواهد رسید. هوارهای پزشکیان که من برای گرم کردن انتخابات آمده ام، من ذوب در ولایت و پیرو اوامر خامنه ای هستم و من آمده ام که مجری برنامه ی وی باشم تماما در راستای این فکر بود که اصلاح طلبان می دانستند سهم شان از دولت ناچیز خواهد بود و بنابراین کار چندانی هم برای بهبود اوضاع نمی توانند بکنند. 
این، نتیجه ی یک «انتقاد از خود» در مورد«نامنعطف» بودن و برخوردهای«زمخت» تاکتیکی با خامنه ای و اصول گرایان در گذشته و بنابراین در پیش گرفتن تاکتیک سازش با خامنه ای برای«پیشروی منعطف و نرم» در مقابل باند خامنه ای و جناح اصول گرایان( و از جمله قالیباف و جبهه ی پایداری) در آینده نبود. جدا از اینکه چنین تاکتیکی و بر چنین مبنایی مضحک و مسخره است( زیرا اصلاح طلبان خود می دانند چنین نبوده اند)، خامنه ای و باند وی و جناح اصول گرایان در این دام ها نمی افتند. این سازش با خامنه ای برای پیوست بیشتر به باند وی و خوش خدمتی به جناح اصول گرایان برای سرکوب خاموش جنبش خلق و به کجراه بردن آن بود! چینش کابینه ی پزشکیان تجلی این پیوست و برقراری توازن در انتخاب وزرا بود:«ما زیاد نمی خواهیم. ما را همین هم بس است»!؟ پزشکیان در مقابل انتقادات از افراد دولت خود دفاع کرده است و گفته ملاک تخصص و مهارت در رشته مورد نظر بوده و همه متخصص و با تجربه هستند.
توهین به شعور اصلاح طلبان نکنیم!؟
اگر جز این فکر کنیم یعنی این گونه فکر کنیم که آنها آمده بودند که از خشم و نفرت توده ها و  تضعیف باند خامنه ای و جناح اصول گرایان استفاده کرده دولت دیگری از اصلاح طلبان بر پا کنند( و یا دولتی که حداکثر پست های کلیدی آن در دست اصلاح طلبان حکومتی باشد) و ریل حرکت جمهوری اسلامی را تغییر داده و به نفع مثلا اصلاح برخی مسائل توده ها همچون مساله ی زنان و یا اینترنت و یا رفع تحریم ها و بهبود اقتصاد کشور و از این قبیل مسائل، برنامه هایی را پیش برند به کلی اشتباه است(خامنه ای خودش بلد بود این کارها را انجام دهد). این «توهین»ی ناروا و ناحق به اصلاح طلبان ضد انقلابی حکومتی است!؟ توهین به عقل و شعورشان است و به این معناست که عقلای اصلاح طلب حکومتی پس از 27 سال تجربه نتوانسته بودند پی برند و بفهمند که در این حکومت اصلاحات جزیی هم با بن بست مواجه شد چه برسد به اصلاحات کلی و نه تنها به سبب موانعی که خامنه ای و حکومتیان ایجاد کرده و خواهند کرد بلکه به سبب بزدلی و ترس خودشان از جنبش توده ها. در واقع این حکومت نه به سوی انعطاف و اصلاح بلکه همواره به سوی برعکس آن یعنی خشک مغزی و تعصب و تحجر به نفع دیدگاه های مرتجعانه خامنه ای و برپا داشتن جامعه ی متحجری متعلق به هزارو پانصد سال پیش، گام برداشته است.  
از این رو این تصور که اصلاح طلبان حکومتی برای اصلاح امور آمده بودند تصور بی معنایی است. اصلاح طلبان برای شکست جنبش ها و خیزش های توده ای آمده بودند.
نمایش دروغین ضدانقلابیون اصلاح طلب حکومتی در نقد گزینش کابینه پزشکیان
اما حال که این کابینه انتخاب شده حضرات ضدانقلابیون اصلاح طلب گله و شکایت می کنند! گله و شکایتی ریاکارانه و بنایراین دروغین! دزدانی که می گویند دزد را بگیرید! محال است که آنها در خفا در پی این سازش نبوده اند! محال است که آنها با قالیباف بند و بست نکرده باشند! محال است که با خامنه ای توافقی دراز مدت نکرده باشند! همه این ها نمایش هایی دروغین و بازی ای برای فریب توده هاست که از عهده ی ضدانقلابیون و ریاکاران ضدمردمی مانند عباس عبدی و بهزاد نبوی و احمد زیدآبادی و ... بر می آید. کسانی که ترس و وحشت شان از اوج گیری خیزش های توده ای هزاران بار بیشتر از ترس از تحجر و تعصبات خامنه ای و اصول گرایان شده است.    
آینده دولت کنونی
این دولت سازش و کنار آمدن موقتی جناح ها و باندهایی در واقع ناسازگار با یکدیگر برای گذراندن بحران کنونی در داخل و خارج است. ناسازگاری هایی که حتی اکنون که اعضای دولت انتخاب شده است، بروز کرده است. بدون شک درون این دولت دیر یا زود درگیری ها آغاز خواهد شد. درگیری هایی که تجلی جناح ها و باندهای اصول گرا از یک سو و باندهای اصول گرا و اصلاح طلب حکومتی از سوی دیگر خواهد بود. آنکه«یکدست» بود به چنان روزی افتاد وای به روز این که از همان آغاز یکدست نیست و دولت«چندپاره» ای به شمار می آید! پزشکیان می خواست دولت «فراجناحی» تشکیل دهد دولت «همه جناحی» تشکیل داد. 
وضع رای دهنده گان به پزشکیان و آنها که امید به وی بسته بودند!
از همین اکنون که پزشکیان دولت خود را معرفی کرده است در بخش هایی از رای دهنده گان علائم پشیمانی آشکار شده است. درست مانند وضعی که پس از انتخاب دوم روحانی پیش آمد. بخشی دیگر هنوز دنبال داستان های خیالبافانه و دروغین اصلاح طلبان هستند آنها می گویند یا در واقع بهشان خط داده می شود: ما کاری به افراد کابینه نداریم. برای ما خود پزشکیان مهم است. ما وی را انتخاب کردیم نه افراد کابینه اش. شاید بتواند با این کابینه کاری کند. این به خودش مربوط است. ما منتظر می مانیم و به وی فرصت می دهیم!
اعتصاب کارگران و پرستاران طلایه ی اوج گیری ها نوین جنبش توده ها
اما تحریمی ها که در واقع بیش از 80 درصد هستند به راه شان ادامه می دهند. جنبش های اجتماعی روز به روز گسترده تر از پیش می شود. اعتصاب بزرگ کارگران واگن سازی پارس در اراک این شهر صنعتی و اعتصاب خیز به تازه گی رخ داده است که کار به راهپیمایی کارگران در شهر کشیده شده است. اعتصاب بزرگ پرستاران همین روزها آغاز شده و حکومت را دچار وحشت کرده است. مبارزات کارگران نفت هم ادامه دارد. بخش های دیگر نیز دیر یا زود جنبش ها و اعتصاب ها و مبارزات خویش گسترده تر خویش را یا پیش می برند و یا آغاز می کنند. مبارزات توده ها تا سرنگونی حکومت مستبد ولایت فقیه ادامه خواهد یافت. ناامیدان از پزشکیان و ضدانقلابیون اصلاح طلب حکومتی، دیر یا زود جای واقعی خود را دوباره کسب خواهند کرد.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
22 مرداد 1403
          
 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر