۱۴۰۳ شهریور ۲۲, پنجشنبه

به مناسبت سالگرد خیزش دموکراتیک«زن، زندگی، آزادی»(3)

 
 
وضعیت طبقات خلق و گروه های اجتماعی و پیشروی ها در مبارزه ی ضداستبدادی و آزادیخواهانه
 
 
یک - کارگران و کشاورزان و زحمتکشان شهری
کارگران
نخستین مرکز ثقل جنبش انقلابی- دموکراتیک جاری، مبارزات طبقه ی کارگر به ویژه کارگران صنعتی ایران است. بخش هایی از طبقه ی کارگر تشکل ها و سندیکاها و شوراهایی( گرچه نه کاملا ایده آل) دارند که از طریق آنها مبارزات خود را پیش می برند و این جدا از این است که کارگران به گونه ای انفرادی در مبارزات شرکت داشته و به زندان می افتند و کشته و یا اعدام می شوند.
طی سال گذشته اعتصابات اقتصادی طبقه ی کارگر گسترش یافته است. در این گسترش جدا از مبارزات کارگران ماشین سازی اراک و تبریز دو اعتصاب بیش از همه به چشم می خورد: یکی اعتصاب کارگران صنعت نفت و دیگری واگن سازی پارس. اعتصاب کارگران واگن سازی پارس به راهپیمایی در خیابان ها و شعارها علیه مسئولین کشیده شده است.
چنانچه مسائل اساسی اقتصادی طبقه ی کارگر حل نشود که سیاست های پزشکیان مزدور نشان می دهد نه تنها حل نخواهد شد بلکه بدتر هم خواهد شد، همچون چند سال اخیر که مبارزه بیش از گذشته به رشته ها و  کارخانه های کلیدی در شهرهای صنعتی( خوزستان، اراک، اصفهان، تبریز و ...)گسترش یافته، مبارزه ی اقتصادی جاری به کارگران دیگر کارخانه های کلیدی در شهرهای صنعتی ایران سرایت خواهد کرد و ما شاهد طبقه ی کارگری یکپارچه تر خواهیم بود.( آنچه در مورد مبارزه ی کارگران گفته می شود به شکلی مبارزات بازنشسته گان را در بر می گیرد).
مشکلات اساسی جنبش طبقه ی کارگر در شرایط کنونی عبارت است از:
یکم، مبارزه ی صرفا اقتصادی این طبقه و وجود مرز و حائلی فولادین در تبدیل آن به مبارزه ی سیاسی؛ حائلی که باید شکسته شود و مرزی که باید برداشته شود. روشن است که نقش سرکوب حکومت که مبارزه ی اقتصادی را بر نمی تابد چه برسد به مبارزه ی سیاسی در ایجاد این حائل بسیار زیاد است و چنانکه دیده می شود برای اعتصاب اقتصادی هزار انگ می زنند وای به اعتصاب سیاسی! اما این حائل پس از به وجود آمدن پس و پیش ها و مانورهایی در جنبش کارگری و  دیگر جنبش ها و تغییر موازنه و تعادل میان قوای خلق و ضدخلق شکسته خواهد شد.
دوم، نداشتن اتحاد لازم میان رشته ها، کارخانه ها و کارگاه ها در دست زدن هماهنگ به اعتصاب برای خواست های اقتصادی؛ برای نمونه و در قیاس با جنبش و مبارزه ی فرهنگیان و اکنون پرستاران که به سرعت سراسری شدند طبقه ی کارگر مشکلات زیادی برای اعتصابات سراسری دارد.
سوم، نداشتن تشکیلات صنفی؛  تمامی رشته ها و کارخانه های صنعتی نیاز به سازمان های صنفی دارند که از حقوق کارگران دفاع کنند: سندیکا و اتحادیه و شورا و انجمن و ... 
چهارم، نبود خطوط قرمز برای اعتصاب های صنفی و اقتصادی که در شرایط کنونی که مبارزه در حال گسترش و رشد است می توان و باید آن را جزو شرایط پایان اعتصاب و برگشت به کار جدا از تحقق و یا عدم تحقق خواست هاشان قرار داد. بازداشت و زندانی کردن کارگرانی که جرم شان اعتراض به مزد کار، روز کار و شرایط کار و کلا خواست های معیشتی است یکی از این خطوط قرمز است.    
 در مورد چگونگی برخورد حکومت با مبارزات طبقه ی کارگر شکی نیست که نمی تواند بُرایی دهه های پیش را داشته باشد. این امر جدا از این که نشان می دهد تضادها میان جناح ها و باندهای حاکم بیش از پیش شده است، نشان این نیز هست که ترس و وحشت از گسترش اعتصابات و به ویژه در چرخشی و جهشی، تبدیل آنها به اعتصابات سراسری سیاسی خامنه ای و طبقه ی حاکم را فرا گرفته است. 
طبق معمول شیوه های سرکوب حکومت عبارتند از حمله به گردهمایی ها و راهپییمایی ها و  بازداشت و محاکمه و زندانی کردن تعداد بیشتری از کارگران که همه نشان داده اند بی نتیجه بوده و مانع از گسترش و عمق یابی جنبش کارگران نشده است.
در کل باید گفت طبقه ی کارگر تنها زمانی «طبقه ی کارگر» می شود که به آگاهی انقلابی کمونیستی مجهز گشته و برای سوسیالیسم و کمونیسم مبارزه کند. در غیر این صورت طبقه ای زحمتکش که گردن به  استثمار و ستم گذاشته و آنها را طبیعی و ابدی تصور می کند باقی خواهد ماند.
نگاهی به سرانجام مبارزه ی کارگران لهستان علیه سرمایه داری دولتی در لهستان که یکی از اقدامات شان کلیسا رفتن شده بود یعنی در بهترین حالت مبارزه با رویزیونیسم مسلط و سرمایه داری دولتی از دیدگاه لیبرالی و دولت سرمایه داری « رقابت آزاد» نوع غربی به خوبی نشان می دهد که طبقه ی کارگر بدون آگاهی انقلابی - کمونیستی جز یک طبقه پذیرنده ی ستم و استثمار و برده گی نیست. از آن همه مبارزه برای آزادی طبقه ی کارگر لهستان از قید استثمار و ستم چه مانده است؟ تنها این که طبقه ی کارگر با چه دیدگاه هایی نباید با سرمایه داری مبارزه کند. یعنی تجربه ای که وجوه درس آموزی از جنبه های منفی اش بیش از جنبه های مثبت آن که عمدتا در مبارزه با سرمایه داری دولتی رویزیونیستی است، می باشد.
کشاورزان
مبارزات کشاورزان و پیگیری خواست هاشان نیز که تا کنون عموما پیرامون مساله ی آب بوده است کانونی برای ادامه خیزش به وجود آورده است. این مبارزات در اصفهان و خوزستان و چهارمحال بختیاری بیش از بقیه ی نقاط هویت مستقل و تحرک با نام کشاورزان و زارعین و ... داشته است و در همین نقاط به ویژه اصفهان و خوزستان نیز بیشترین سرکوب ها علیه کشاورزان و زارعین صورت گرفته است. جز این مناطق، جنبش در روستاهای بیشتر نقاط کشور در همراهی با شهرها عمل کرده و هویت مستقل طبقاتی دهقانی نداشته است.
در مورد مناطقی مانند کردستان و یا بلوچستان باید گفت که در دوره ی کنونی تمامی طبقات خلقی در این مناطق( کارگران، کشاورزان، لایه های گوناگون طبقات میانی) گونه ای اتحاد بر سر مساله ی ملی داشته و بنابراین مبارزات بین طبقات معینی با حکومت و نماینده گان آن در این مناطق برجسته نشده و تا حدودی جنبه ی غیرعمده پیدا کرده است.
 مشکل اساسی هم طبقه ی کارگر و هم کشاورز گسترش نیافتن مبارزه به تمامی و یا اکثریت این دو طبقه است. و این در حالی است که اگر اکثریت این دو طبقه نه به گونه ای انفرادی و در مبارزات شهرهای بزرگ و کوچک بلکه همچون طبقه در مبارزات می بودند از یک سو جنبش و خیزش کنونی می توانست به یک انقلاب واقعی و توده ای تبدیل شود و از سوی دیگر تصویر روشن تری از جنبش انقلابی و آینده آن به وجود آمده و امکانات پیروزی استراتژیک مبارزات در چشم انداز ظاهر گردد.
فرهنگیان
فرهنگیان ایران به دلیل شرایط هولناکی که جمهوری اسلامی بر تمامی جوانب زندگی شان حاکم کرده است، یکی از پرجنب و جوش ترین جنبش ها را ایجاد کرده و بر بستر آن یکی از پابرجاترین تشکل ها را سازمان داده اند. مبارزات آنها علیرغم سرکوب ها و زندان ها و اخراج ها طی سال گذشته ادامه داشته و با توجه به شرایط کنونی کشور ادامه خواهد یافت.
پرستاران
 در کنار فرهنگیان اکنون پرستاران زحمتکش هستند که رو در روی حکومت اعتصاب بزرگ و تاریخی خود را سازمان داده و به ابراز خواست های خود دست زده اند. آنها اعتصاب خود را به مدت یک ماه است ادامه داده اند. اعتصاب پرستاران با پشتیبانی گسترده ی کارگران و فرهنگیان و دیگر لایه ها و طبقات خلق روبرو شده است. یکی از مهم ترین دستاورده های پرستاران ایجاد شورای سازماندهی اعتراضات آنها می باشد.
یک ملاحظه در مورد اعتصابات کارگران
به نظر تمامی رشته های سراسری از این مزیت برخوردارند که اعتصابی متحد و سراسری را سازمان دهند. در میان کارگران برخی از رشته ها دارای همچون نفت دارای این ویژگی هستند. در موارد دیگر یا باید فشارهای اقتصادی کارگران را به مبارزه بکشاند و گونه ای همزمانی و در پی آن اتحاد در اعتصابات پدید آورد و یا بخش های پیشرو تر حرکت کرده و محرک دیگر بخش ها شده آنها را به دنبال خود بکشاند و یا فضای عمومی جامعه به سوی یک نقطه جوش حرکت کرده و موجب روان شدن اعتصاب های کارگری شود.
 
دو- کسبه و بازاریان
یکی از فرازهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» اعتصاب سه روز سراسری کسبه و بازاریان بود. کسبه و بازاریان با این اعتصاب خود به همراهی با خلق پرداختند و در گردهمایی های خود خامنه ای و سران سپاه و بسیج را مورد حمله قرار دادند. فشار این وحشیان به سان دیگر طبقات خلق به روی کسبه و بازاریان نیز بسیار زیاد بوده است. جدا از تضادهای خاص کسبه و بازاریان با خامنه ای و سران سپاه و اینک مزدورانی مانند پزشکیان و اصلاح طلبان حکومتی، بحران ادامه دار اقتصادی و ایجاد یک توده ی شاغل کارگر و کشاورز و فرهنگی و پرستار و غیره اما ناتوان از مصرف، به روی کسب و کار بازاریان و کسبه جزء اثر گذاشته و کار و کسب آنان را به رکود باز هم بیشتر خواهد کشاند. با توجه به مخارج کسبه و بازاریان برای ادامه ی کار این رکود سطح زندگی آنان را پایین آورده و بخش هایی از آنها را درون طبقه ی کارگر خواهد انداخت. در حال حاضر بازاریان و کسبه به جز در مناطقی مانند کردستان و بلوچستان که دارای ابتکار و خلاقیت هستند بیشتر دنباله روی جنبش ها و خیزش های عمومی هستند.   
 هرمز دامان
22 شهریور 1403

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر