۱۴۰۰ خرداد ۲۳, یکشنبه

اتحادعملی طبقات مردمی در تحریم انتخابات ریاست جمهوری

 

اتحادعملی طبقات مردمی در تحریم انتخابات ریاست جمهوری

مستبد مطلق و رئیس جمهور منتخب اش
انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم ( و به همراه آن انتخابات شورای شهر و نیز انتخابات میان دوره ای مجلس شورا و خبرگان) در روز جمعه 28 خرداد 1400 در حالی برگزار می شود که خامنه ای دست های توده های مردم را برای انتخاب بسته است و می خواهد آنها را مجبور کند که به آنچه گزینه ی وی و انتخاب وی است رای دهند.
خامنه ای سرمست از موقعیت اش به عنوان مستبدی مطلق، تمامی راه هایی را که ممکن بود انتخابی دیگر صورت گیرد، به وسیله شورای نگهبانش بست. او اجازه نداد حتی عمال این حکومت مانند لاریجانی و جهانگیری، یعنی افرادی که ممکن بود بتوانند به دروغ و فریب و وعده، امیدی در مردم بیافرینند، به لیست کاندیداهای تایید صلاحیت شده راه یابند. و این از آن رو بود که نمی خواست فرد انتخاب شده و مطیع اراده و دروغ و فریب خودش و جناح اش یعنی رئیسی جلاد رقیبی داشته باشد. این گونه وی می خواهد فردی و دولتی را به توده های مردم تحمیل کند که خود خواسته است و از مردم می خواهد به این تحمیل و زور تن دهند.
«انتخابات»ی که در آن انتخاب نیست!
انتخابات در جمهوری اسلامی به هیچ وجه معنای انتخابات ندارد. زیرا انتخاب نمایندگان مجلس، رئیس جمهور و غیره بر مبنای آزادی است و در جمهوری اسلامی آزادی بیان، مطبوعات و احزاب و اساسا هر گونه تشکل صنفی و سیاسی وجود ندارد. پس هر انتخابی از همان آغاز، انتخابی از بالا و از جانب خود حکومت است و رای مردم جز ابزاری و به قول برخی از میان خودشان«تزیینی» برای این امر نیستند.
در این حکومت هرگز آزادی انتخاب واقعی وجود نداشته است
در این حکومت و به ویژه پس از سرکوب های سه ساله ی نخست انقلاب و آغاز دهه شصت، هرگز فضای اجتماعی و سیاسی بازی وجود نداشته و ندارد که مردم اندیشه هایشان را به زبان آورند، روزنامه هایی با افکار متفاوت و متضاد، یکدیگر را نقد کنند و احزاب سیاسی بتوانند برنامه هاشان را برای مردم شرح دهند و گردهمایی و راه پیمایی داشته باشند و توده های طبقات مختلف بتوانند برنامه ها و عمل این احزاب و منافعی را که احزاب گوناگون نماینده ی آن اند مرور کنند، بشناسند و به حزبی روی بیاورند که منافع واقعی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آنان را نمایندگی می کند.
در این حکومت اسلامی هرگز دموکراسی ای(و یا مردمسالاری) وجود نداشته است که مردم و به ویژه توده های کارگر، دهقان و توده های لایه های تهیدست و زحمتکش طبقات میانی بتوانند حقوقی در انتخاب داشته باشند. زنان بتوانند آزادانه اندیشه هایشان را علیه قوانین پدرسالارانه و مردسالارانه موجود بیان کنند و خواست های خود را علیه آنها پیش گذارند. خلق های زیرستم ایران حقوق حقه خویش را طالب شوند و اقلیت های دینی بتوانند تمایلات خود را بیان کنند و خلاصه جوش و خروش و غلیانی واقعی در جامعه وجود داشته باشد. چنین وضعی می تواند در یک جمهوری دموکراتیک انقلابی واقعی وجود داشته باشد و جمهوری اسلامی درست عکس آن یعنی یک حکومت مستبد دینی است؛ متحجرترین نوع حکومت ضد دموکراتیک و آزادی که درست در انتهای قطب مخالف دموکراسی مردمی ایستاده است.
جمهوری اسلامی چه هست؟
آنچه به جای دموکراسی واقعی مردمی در این حکومت وجود داشته است، یک ولی فقیه و حاکم مستبد و مطلق العنان که تمامی امور اساسی کشور را در دستان خود متمرکز کرده است، یک شورای نگهبان که دست چین شده این حاکم مطلق و دستگاه قضایی منسوب وی است، مجلسی بی خاصیت و به به و چه چه گو، و در کنار اینها گاه در بهترین حالت گروه ها و احزابی حکومتی که اکنون و در انتخابات پیش رو، با خالی کردن صحنه سیاسی از آنها، این صحنه تنها محدود به مشتی حزب دروغین منتسب به مالخواران، پشت هم اندازان، شیادان و شارلاتان های سیاسی و افرادی ضعیف النفس و بنده ی اوامر خامنه ای از جمله رئیسی شده است؛ نوچه ای از میان افراد مطیع خامنه ای که در پس ظاهر دروغین آرام، خونسرد و متواضع اش، آدمکشی حیوان صفت و موجودی دغلکار و پست نهفته است.
مردم به جان آمده از فلاکت اقتصادی و اسارت سیاسی و فرهنگی
این انتخابات در شرایطی برگزار می شود که طبقات مختلف مردم از تورم، گرانی، بیکاری،  فقر و فلاکت و مسکنت به جان آمده اند، در شرایطی که فضای سیاسی کشور کاملا بسته و استبداد سیاسی و اختناق بر آن حاکم است، در شرایطی که مردم  در زیر حکومتی ریاکار و متقلب که فریب کارانه پشت دین پنهان شده است زندگی می کنند. حکومتی که حق هر گونه تنفس فرهنگی را از مردم گرفته و باید و نباید های اخلاقی را بر سر آنها جارمی کشد و از آنها می خواهد که به مشتی آداب و سنن متحجر و پوسیده تکریم کنند. تکریمی که در عمل مطلقا به نفع مشتی آخوند رانت خوار، دزد، اختلاس گر و جانی و شرکای کت پوش و نظامی شان تمام می شود. تحجر و تعفن چنان تاروپود این حکومت را در برگرفته و چنان خودنمایی می کند که حال مردم را بهم زده است و موجب آن شده که در هر کوی و برزنی مردم سالوسی حکام دنیاخوار و مال پرست را به سخره گیرند، تحقیر کنند و هر آنچه به زبان شان می آید نثارشان کنند. اکنون چنان فاصله ای میان مردم و حکومت خامنه ای ایجاد شده است که مردم کوچک ترین سخن شان را باورنمی کنند. اکنون قطبیتی اساسی شکل گرفته است. یک سوی آن حکومتی دزد و تبهکار که کوچک تر از پیش شده است و سوی دیگر آن مردمی متحد که خشم و نفرت و کینه تمامی وجودشان را فراگرفته و در انتظار فرصتی مناسب هستند که این خشم و نفرت را بیرون بریزند.
تحریم انتخابات فرصتی برای اتحاد توده های مردم
تحریم انتخابات فرصتی تاریخی است که تمامی طبقات مردمی متحد شوند و یگانگی خود را در مقابل حکومت به نمایش بگذارند و تا حدودی خشم و کینه ی انباشت شده ی خود را بیرون ریزند. آخرین تحریم مربوط است به انتخابات مجلس شورای اسلامی، و آن در اسفند 98 صورت گرفت. از آن زمان تا کنون و به دلیل به وخامت گراییدن اوضاع اقتصادی مردم، باز هم  بر نفرت و انزجار مردم و بر توده هایی که از این حکومت بیزارند افزوده شده است. از این رو این یگانگی در تحریم می تواند نخستین بار باشد که در حدی بالا ظاهر گردد و شور و نشاط توده ها و امید بستن شان را به نیروی اراده و توانایی خویش افزایش دهد.
تحریم انتخابات، گامی برای پیشرفت های عملی آینده
برای اینکه از این اتحاد بهره ای گرفته شود و توشه ای برای مبارزات آینده انباشت گردد، باید که توده ها نه تنها در مواردی این چنین با یکدیگر یگانه باشند، بلکه آنجا که هر طبقه ای، از کارگر گرفته تا کشاورز و کاسب و بازاری و تمامی لایه های میانی جامعه، زنان، دانشجویان، ملیت های زیر ستم و اقلیت های مذهبی، درگیر مبارزه است، تمامی طبقات دیگر از مبارزه ی وی پشتیبانی بکنند و همبستگی خود را با آن طبقه و گروه اعلام نمایند. باید که یگانگی خلق ایران نه تنها در تحریم بلکه در این گونه مبارزات عملا به نمایش گذارده شود. تنها این چنین اتحادهای عملی ای است که موجب می شود که جنبش و مبارزه ی هر طبقه ای بتواند با اعتماد به نفس بیشتری مبارزه ی خود را با خامنه ای و حکام منفور جمهوری اسلامی پیش ببرد. خواست های خود را از موضع دفاعی به موضع تهاجمی بکشاند. آمادگی تعرض داشته باشد و تعرض و تهاجم را در دستور کار قرار دهد.
اتحاد در مبارزات عملی و به پیش راندن آنها
اتحاد در مبارزات عملی آنجا که هر طبقه و گروه و دسته درگیر است؛ این است آنچه مردم ما نیاز دارند! چنین اتحادی می تواند رهگشای مبارزات خلق ما برای اعتصابات همگانی باشد. اعتصاباتی که خود می تواند مقدمه ای تازه بر اتحاد در شورش ها و قیام ها و نبردهای آینده گردد.
 اعتصاب سرتاسری، شورش، قیام و نبرد توده ای تنها راه سرنگونی این حکومت فاسد است. راه دیگری برای سرنگونی این موجود مشمئزکننده، گندیده و متعفن و روبیدن آن از پیش پای طبقه ی کارگر ما، تمامی طبقات مردمی ما و خلق بزرگ ایران وجود ندارد. اینها نه تنها به میل خود هرگز نخواهند رفت، بل برعکس، امید آن دارند که میخ های خود را چنان در زمین فرو کنند که حکومت شان را همیشگی گردانند و به اصطلاح تا زمان به نفع شان می چرخد از جهان کام گیرند. و اما اوضاع تنها زمانی به نفع شان خواهد چرخید و ماندن آن ها تنها زمانی ممکن خواهد شد که مردم ما به گونه ای متوالی به ستم تن دردهند و ستم پذیرگردند.
 طبقه کارگر، کشاورزان و دیگر توده های زحمتکش تهیدست به همراه طبقات میانی می توانند از اتحاد خود در تحریم، پلی بسازند؛ پلی به سوی پیروزی. پیروزی بر این حکومت و برقراری جمهوری تمامی طبقات خلقی. یک جمهوری دموکراتیک انقلابی و مردمی.
 آینده ی درخشان را تنها می توان با مبارزاتی پیگیر و جانانه آفرید.
 
تحریم انتخابات را به گامی در براندازی این حکومت تبدیل کنیم!
مرگ بر حکومت ریاکاران و جانیان مستبد
 زنده باد انقلاب توده ها
برقرار بود جمهوری دموکراتیک مردمی
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
23 خرداد 1400
  
        
 
 
 
 
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر