۱۳۹۹ مهر ۱۹, شنبه

به مناسبت درگذشت هنرمند دموکرات و آزادی خواه محمدرضا شجریان


      به مناسبت درگذشت هنرمند دموکرات و آزادی خواه محمدرضا شجریان

استاد محمد رضا شجریان خواننده و موسیقی دان در سن 80 سالگی و در پی جدالی دیرپا و سخت با سرطان کلیه در تاریخ 17 مهر 1399درگذشت. مردم ایران در جای جای کشور به مناسبت درگذشت وی مراسم یادبود برگزار کردند و وی را همچون هنرمندی متعلق به خودشان ارج نهادند. در تهران برگزاری مراسم برای وی در جلوی بیمارستان جم تهران تبدیل به گردهمایی سیاسی شد و برخی از مشهورترین سرودها و تصنیف های وی که در وصف اوضاع سیاسی بود خوانده شد و شعار «مرگ بر دیکتاتور» داده شد و کار به درگیری نیروهای مزدور رژیم، پاسداران و بسیجی ها با توده های مردم کشیده شد.

شجریان در مجموع  یک هنرمند  درگیر در سیاست و در تقابل با استبداد و ستم حاکم بر ایران بود. او خواه در استبداد سلطنتی سابق و خواه در استبداد دینی کنونی از موضع یک دموکرات آزادی خواه با حکومتگران و صاحبان سرمایه، ثروت و قدرت در جدال قرار گرفت و هنرش عموما در مقابل آنها و در مبارزه با آنها قرار داشت. وی در بیشتر جنبش های بروز کرده مردمی و در مبارزه با زور و ستم، خواه در زمان نظام سلطنتی استبدادی سابق و خواه در این رژیم در کنار مردم قرار گرفت و هنر خود را در خدمت آنها قرار داد و سخنگوی هنری آنها شد. تصنیف هایی مانند «داروگ»، سرودهای مبارزه جویانه ی به یاد ماندنی ای همچون «برادر بی قراره»، «همراه شوعزیز» و تصنیف سپیده ( ایران ای سرای امید) که در زمان جوش و خروش انقلابی سال های 58 خوانده شد، شور و هیجان فراوان در مردم و جوانان مبارز پدید آورد. شجریان پیش از انقلاب با  برخی از اجراهای خود و با این آوازها و سرودهای ویژه ای که در دوران انقلاب خواند، نخستین گام  بزرگ خود را در تبدیل یک خواننده که مورد پذیرش برخی از خواص دلبسته به موسیقی سنتی بود، به یک خواننده ی مردمی برداشت. خواندن آثار عارف قزوینی، نیما، هوشنگ ابتهاج، فریدون مشیری و اخوان به کارهای شجریان وجهه ای نوگرا و مبارزه جویانه داد.

در دوره حکومت استبداد دینی زندگی هنری شجریان فراز و نشیب های فراوان داشت. در همان سال های شکست در دهه شصت«در آستان جانان»( بخش مهمی از آن ترانه های بابا طاهر و غزل های حافظ است) و «بیداد»( و همچنین  بعدها« زمستان» اخوان ثالث) را خواند. اینها وصف وضع روحی و روانی مردم و به ویژه روشنفکران مبارز در دوره شکست بود، اما از شکست، وارفتن و گوشه گیری و فرار از سیاست و مبارزه نمی ساخت.
شجریان در طول جنبش دموکراتیک  و آزادیخواهانه ای که از سال های هفتاد آغاز شد، کمابیش با آن همراهی کرد و علیه محدودیت ها و آزاد نبودن هنر و هنرمندان، آوازخوانی زنان و سانسور به مبارزه برخاست. وی به ویژه از سال های 88 بیش از پیش در تقابل رودررو با  حاکمان مستبد مذهبی و در راس آنها خامنه ای( و احمدی نژادش) قرار گرفت و در همراهی با توده های مردم شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر داد. در زمانه ای که بسی از هنرمندان عافیت جو شده، یا مجیز سران حکومت را گفته و یا از عدم مداخله هنر و هنرمند در سیاست حرف زده و می زنند، شجریان هنرمندی بود که در مجموع هنر وی در ارتباط با سیاست و خود وی مداخله گر در سیاست بود.

 اکنون شجریان دیگر تنها یک هنرمند با دوستدارانی محدود در حوزه هنر موسیقی نبود، بلکه وی تبدیل به هنرمندی سیاسی و در مقابل حکومت مستبد خامنه ای شده بود. یکی از خواست های وی در آن زمان پخش نشدن «ایران ای سرای امید» از تلویزیون بود. او به روشنی گفت که این آهنگ را در فضای انقلابی سال های انقلاب 57 اجرا کرده است و هر گونه استفاده برای مقاصد حکومتی را از آن  بر نمی تابد.

 شجریان نه ماتریالیست بود و نه کمونیست؛ وی گرچه دوستان هنرمند ماتریالیست و یا چپ داشت و با آنها مراوده و همکاری هنری می کرد، اما نسبت به ماتریالیست ها و کمونیست ها گرایش( سمپاتی با حفظ  باورهای خود) نداشت و حتی اگر هم به احتمال رگه هایی در گذشته داشت- که برای ما روشن نیست- به ویژه پس از سال های شکست 60 همچون بسی از هنرمندان دیگر از آن گسسته بود. او هنرمندانی مانند سیاوش کسرایی را که از هواداری گذشته خود از کمونیسم پشیمان شده بودند و راه گذشته خود را اشتباه می خواندند، ملاک قرار داده و علاقه و هواداری از کمونیسم را مورد انتقاد قرار می داد.

 از سوی دیگر برخی اندیشه ها، دیدگاه ها و گرایش های هنری وی، به ویژه توجه اش به موسیقی سنتی ایرانی که عموما بسته است و باری عرفانی، رخوت آور و سست کننده دارد و به همین دلایل نیز برجسته ترین هنرمند سده اخیر شاملو، آن را مورد نقد کوبنده ای قرار داد، و همچنین برخی آوازهایی که گرایش های مذهبی و عرفانی در آنها بارز است، مورد انتقاد و رد  کمونیست ها بوده و خواهد بود. به همین سان است اجراهای مذهبی وی از جمله دعای «ربنا» و «مناجات افشاری».

 ناگفته نماند که در مراسم هایی که تا کنون مردم با یاد وی برگزار کرده اند، عموما تصنیف ها و آوازهایی انتخاب شده که وجه ای شورانگیز، سیاسی و ضد حکومتی داشته اند و یا در همدلی و هم آوایی با احساسات مردم در یک دوران معین خوانده شده اند.

با این همه، از دیدگاه طبقه کارگر و کمونیست ها، وی به عنوان یک هنرمند نماینده ی لایه های میانی و پایین طبقه خرده بورژوازی ایران، عضوی موثر در جنبش دموکراتیک و آزادی خواهانه مردم ایران بود و همین هم پیوندی با این جنبش و همراه کردن هنر خویش با آن، وی را در میان بسی از توده های مردم محبوب و از این رو شایسته قدر گذاری و احترام می کند. یاد این هنرمند گرامی باد.

گروه مائوئیستی راه سرخ

ایران

20 مهر 1399

 

      


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر