۱۳۹۹ شهریور ۲۲, شنبه

آموزش بزرگ مارکس دیکتاتوری پرولتاریا است!(24)





آموزش بزرگ مارکس دیکتاتوری پرولتاریا است!(24)

بخش دوم
تحریف آموزه انقلابی دیکتاتوری پرولتاریا

 حال دوباره به هال دریپر برمی گردیم و تحریفات وی را دنبال می کنیم. دریپر اینک به دوره پس از کمون می پردازد. وی پس از بیان این که پس از سقوط کمون، کموناردهای بلانکیست به لندن رفتند، می نویسد:
«احتیاج به اثبات ندارد که مارکس‏ به طور طبیعی نقطه نظرات خود را هم چون دیگران با آن ها نیز درمیان می نهاد؛ اما این خود شاهد خوبی بر مدعای ماست. به بیان دیگر، مانند سال 1850، مارکس‏ بار دیگر تلاش‏ می کند که از موضع خودش‏ آن ها را مجددا آموزش‏ دهد. بلانکیست ها هم به طور طبیعی تلاش‏ کردند که انترناسیونال را به یک فرقه بلانکیستی تبدیل کنند. و جالب آنکه در متن این کنش‏ و واکنش‏ از سوی طرفین مارکس‏- بار دیگر پس‏ از بیست سال – از کلمه "دیکتاتوری پرولتاریا" دوباره استفاده می کند. و باز هم درمی یابیم که بلانکیست های پناهنده - در مورد آن ها برای اولین بار- نیز اکنون از این اصطلاح استفاده می کنند».( مارکس و دیکتاتوری پرولتاریا، پیشین)
پایین تر خواهیم دید که آیا این نظر درست است که در آن زمان بلانکیست ها تلاش می کردند که انترناسیونال را به یک فرقه بلانکیستی تبدیل کنند و به اصطلاح آیا تحرکات آنها جایگاهی در  مجادلات درون بین الملل داشت و یا خیر! اکنون باید دید این استفاده ی مارکس از دیکتاتوری پرولتاریا چه بوده است. دریپر می نویسد:
«مورد پنجم: کنفراس‏ لندن اولین اجلاس‏ انترناسیونال پس‏ از کمون بود که در سپتامبر 1871 تشکیل شد. در پایان این کنفراس‏ ضیافتی به مناسبت سالگرد تاسیس‏ انترناسیونال برگزار شد که در آن شرکت کنندگان در کنار هم گرد آمده و با آوردن دسته های گل هنگام نوشیدن جام سلامتی، سخنان کوتاهی نیز ایراد می کردند. مارکس‏ که به عنوان صدر انترناسیونال انتخاب شده بود ناچار شد سخنرانی کوتاهی ایراد کند.»
سپس دریپر به بیان نظرات مارکس از قول یک گزارش گر می پردازد:
«یک گزارش گر از روزنامه
New York World گزارش‏ مفصلی از مراسم ("نشست سرخ ") همراه با خلاصه نسبتاً قابل توجهی از سخنرانی مارکس‏ را برای روزنامه خود ارسال کرد. مارکس‏ در باره کمون نقطه نظر خود را تکرار می کند که "کمون عبارت بود از تصرف قدرت سیاسی به وسیله طبقه کارگر". هدف آن عبارت بود از میان برداشتن بنیاد حاکمیت و ستم طبقاتی" (13) اما بیش‏ از آنکه چنین تغییری بتواند صورت بگیرد، یک دیکتاتوری پرولتری ضرورت دارد"… (افعال همان هائی است که توسط گزارش گر نوشته شده است).
بدین ترتیب برای اولین بار پس‏ از سال 1852 این اصطلاح توسط مارکس‏ در برابر جمعی که بلانکیست ها در آن وزن سنگینی داشتند به کار برده شد و "کاربرد واژه بلانکی هم چون شوک الکتریکی جمعیت را به حرکت در آورد." (این قسمت از نوشته های گزارش گر نقل شده است). ظاهرا مارکس‏ حتی شکل فرانسه واژه (دیکتاتوری) را به کار برده است. او یکبار دیگر با دریافت خود از دیکتاتوری طبقاتی با ذهن بلانکیستی به مقابله برمی خواست. »
 این آن چیزی است که هال دریپر در مورد این کنفرانس و دلایل ارائه نظریه ی دیکتاتوری پرولتاریا از جانب مارکس می نویسد.
 اکنون باید ببینیم که سخنان مارکس در مورد دیکتاتوری پرولتاریا اساسا چرا صورت گرفته است و آیا در مقابل بلانکیست ها بوده است و یا خیر موارد دیگری موجب آن شده است که مارکس به این آموزه خود اشاره کند. برای این که تصور درستی به دست آید باید نخست اشاره ای به مسائل اساسی کنفرانس لندن بکنیم.
مسائل اساسی انترناسیونال اول درکنفرانس لندن
از میان مسائلی که در کنفرانس لندن از 17 تا 23 سپتامبر 1971  مورد مجادله قرار گرفت، دو مساله ی فعالیت و مبارزه سیاسی طبقه کارگر و مبارزه با آنارشیست ها در صدر قرار داشت. در مورد مبارزه سیاسی طبقه کارگر بحث عمدتا پیرامون نیاز طبقه کارگر به استقلال سیاسی و به ویژه تشکیل حزب سیاسی بود. چکیده ی مسائل عبارت از این بود که همچنان که در مبارزه اقتصادی  طبقه کارگر، تشکیلات مستقل و خاص خود یعنی سندیکا و اتحادیه های کارگری را دارد، باید در عرصه سیاسی نیز تشکیلات خاص خود یعنی حزب مستقل سیاسی خود را به وجود آورد. حزبی که بتواند این طبقه را برای کسب قدرت سیاسی آماده کند و آن را به دست آورد. بخش بزرگی از مبارزات در این کنفرانس پیرامون همین موضوع بود که جهت عمده آن مبارزه علیه آنارکو- سندیکالیسم بود. در مورد آنارشیست ها جدا از موضوع نخست، مبارزه حول فرقه گرایی های باکونین و خرابکاری های وی نیز  دور می زد که پس از کنفرانس نیز به گونه ای اجرایی دنبال شد و خود مارکس نیز در این خصوص وظایفی به عهده گرفت.  نگاهی به چند کتاب ترجمه و تالیفی که به موضوعات این کنفرانس اشاره کرده اند، روشنگر مباحث بالا است.
در کتاب تاریخ بین الملل اول( استکلوف، 1928) پس از اشاره به مواردی که در این کنفرانس فرعی بودند، نوشته شده است:
« مبارزه با آنارشیسم( که قدرت آن روز به روز افزایش می یافت) و تهدیدی بود بر نابودی کامل بین الملل، تقویت سازمان بین الملل و شورای کل، کنترل نیروهایی که از مرکز بین الملل گریزان اما در حال رشد بودند و نهایتا تصمیم قاطع درباره موضوع به شدت جنجالی شرکت در مبارزه سیاسی، موارد اصلی کنفرانس لندن بودند.»( تاریخ بین الملل اول، جی. ام. استکلوف، ، برگردان امین قضایی، ص 157، تاکید از ماست)
در کتاب ریازانف درباره مارکس و انگلس نیز چنین می خوانیم:
«در این کنفرانس دو مساله عمده مورد بحث قرار گرفتند، که یکی از آنها مساله پیچیده مبارزه در زمینه سیاسی بود.»( مدخلی بر زندگی و آثار کارل مارکس و فردریک انگلس، ترجمه گروه اتحاد کمونیستی، تابستان 1357، ص 174تاکید از ماست) مساله مهم دوم نیز همان تقابل با باکونینیست ها بود که  تنها شامل مورد فعالیت سیاسی نبود، بلکه شامل موارد دیگری هم می شد. ریازانف این تقابل با باکونینیست ها را در صفحه های بعدی کتاب خویش آن را دنبال می کند( ص 179- 175)
در کتاب کارل مارکس: زندگی و دیدگاه های او نوشته مرتضی محیط  نیز در مورد کنفرانس لندن چنین می خوانیم:
«کنفرانس در 17 سپتامبر 1871... افتتاح شد. مارکس در نطق افتتاحیه وظایف اصلی کنفرانس را فرمول بندی کرد که اهم آن « تشکیل سازمان جدیدی که از عهده شرایط جدید برآید بود» بود. بحث اصلی کنفرانس حول محور سازماندهی سیاسی طبقه کارگر می گشت. طبیعی بود که بر سر قطعنامه اصلی درباره «فعالیت سیاسی کارگر» بحث درگیرد.» (کتاب سوم، ص 266 ، تاکید از ماست) در کتاب مرتضی محیط نیز تقابل با باکونینیست ها که مسئله مهم دیگر کنفرانس بود در صفحات بعدی دنبال می شود.( ص270- 268 و سپس در مطالب پس از آن ادامه می یابد)
چنانکه می بینیم هر سه این کتاب ها به موضوعات اصلی کنفرانس اشاره کرده اند. در میان این موضوعات - و حتی موضوعات فرعی - بحث درباره اشتباهات بلانکیستی و مبارزه با بلانکیست ها جایگاهی نداشت و این نظر دریپر که بلانکیست ها« به طور طبیعی تلاش‏ کردند که انترناسیونال را به یک فرقه بلانکیستی تبدیل کنند»( و منظور دریپر همان مقطع  است)(1) و احتمالا مبارزه با آنها وجه مهمی از کنفرانس لندن بوده است، به کلی نادرست است. در واقع وجه عمده مبارزه در این کنفرانس علیه باکونینیست ها بود که همچنان که اشاره کردیم پس از آن نیز ادامه یافت.
 بنابراین هال دریپر مزورانه تلاش می کند با تحریف تاریخ- پیش از بیان سخنان مارکس در مورد دیکتاتوری پرولتاریا در جلسه 25 سپتامبر -  زمینه را برای درستی برداشت خود آماده کند.
مجادله درباره مبارزه سیاسی طبقه کارگر
نکته مهم  دیگر از نظر بحث ما این است که پیش نویس اول قطعنامه درباره مبارزه سیاسی طبقه کارگر پیشنهاد( در 20 سپتامبر) ادوارد ویان(Edouard Vaillnt (بلانکیست و از اعضای برجسته کمون بود که مارکس و انگلس نیز  در مجموع از آن پشتیبانی کردند.
 در این قطعنامه گفته شده بود:
« طبقه کارگر برای رسیدن به اهداف خود« نیروی خود را به همان اندازه که برای اهداف اقتصادی پیوند می دهد برای اهداف سیاسی نیز پیوند دهد.»( کارل مارکس، زندگی و...، ص 267)
چنانکه دیده می شود در آن مقطع بلانکیست ما ادوارد ویان از طبقه کارگر، مبارزه سیاسی و اهداف سیاسی یعنی تصرف قدرت سیاسی صحبت کرده است.
 سپس در این کتاب آمده است:
« پیش نویس با وجود مبهم بودن لحنش، مورد اعتراض شدید طرفداران باکونین قرار گرفت.» دو پیشنهاد از جانب باکونینیست ها داده شد که« آنارشیستی - سندیکالیستی بودند.»
کتاب ادامه می دهد:
 «مارکس با دفاع از پیش نویس ویان توضیح داد که نوع سازماندهی پیشنهادی آنارشیست ها همان است که در سندیکاهای کارگری وجود داشته است. او با تکیه بر تجربه ی کمون، تاکید داشت که طبقه کارگر باید مبارزه سیاسی و نهایتا انقلاب پرولتاریایی را پیش برد. انجام چنین امری بدون سازمان سیاسی امکان پذیر نیست. سندیکاها به شکل امروزی قادر به پیشبرد این امر نیستند.»(همانجا، تاکید از ماست)
 و سپس این عبارات را می خوانیم:
« باید به[ دولت ها] بگوییم، می دانیم که شما نیروی نظامی در برابر طبقه کارگر دارید- ما تا جای ممکن به طور صلح آمیز در برابر شما خواهیم ایستاد اما اگر لازم باشد اسلحه به دست خواهیم گرفت.»(همانجا، 167)
 موضع انگلس در مورد مساله
 درنشست بعدی که در 21 سپتامبر برگزار می شود انگلس نیز از پیش نویس ویان بلانکیست دفاع می کند:
«ما مى‌خواهيم طبقات را از بين ببريم. وسيله‌ى نيل به آن چيست؟ حكومت سياسى پرولتاريا. و حالا كه همه در اين باره اتفاق نظر دارند، از ما خواسته مى‌شود كه در سياست دخالت نكنيم! تمام طرف داران عدم شركت در سياست، خود را انقلابى مى‌خوانند و حتا انقلابى تمام عيار. اما انقلاب، عالى‌ترين عمل سياسى است و هر كس‏ كه آن را مى‌خواهد، مجبور است وسيله‌ى آن را هم بخواهد. عمل سياسى‌اى كه انقلاب را آماده مى‌سازد و كارگران را براى انقلاب تربيت مى‌كند؛ عمل سياسى‌اى كه بدون آن كارگران هميشه در روز بعد از مبارزه، فريب فاورها و پيات‌ها را مى‌خورند. البته سياست مورد نظر ما بايد سياست پرولترى باشد و حزب كارگر نبايد دنباله روى هيچ يك از احزاب بورژوايى گردد، بلكه بايد خود را به عنوان يك حزب مستقل - كه داراى هدف مخصوص‏ خود و سياست خاص‏ خود مى‌باشد - سامان دهد.»( نقل از اسناد بین الملل اول، ترجمه بیژن، ص 8)
در متن نهایی قطعنامه مبارزه سیاسی نیز این عبارت مهم آمده است:
 « طبقه کارگر در برابر قدرت جمعی طبقات ثروتمند، به عنوان یک طبقه نمی تواند کاری کند مگر با متشکل ساختن خود به صورت یک حزب سیاسی که از تمام احزاب قدیم که توسط طبقات ثروتمند تشکیل شده، متمایز و مخالف آنها باشد.»( کارل مارکس: زندگی و دیدگاه های او، ص 268)
 به این ترتیب یکی از مسائل مهم کنفرانس لندن مبارزه سیاسی طبقه کارگر بود که در آن مارکس و انگلس با بلانکیست ها در یک صف بودند. به عبارت دیگر در مورد مهم ترین مساله کنفرانس، خود بلانکیست ها علیه جریان های آنارکو سندیکالیسم در مبارزه بودند. مساله مبارزه سیاسی همچنان که اشاره کردیم وجوهی مانند تشکیل حزب مستقل طبقه کارگر، حفظ استقلال سیاسی طبقه کارگر در قبال دیگر طبقات، و مساله مهم کسب قدرت سیاسی به وسیله طبقه کارگر را در بر می گرفت.(2)
 اکنون می رسیم به آن سخنرانی که در آن مارکس به دیکتاتوری پرولتاریا اشاره کرده است:
 «در 25 سپتامبر، به مناسبت هفتمین سال تاسیس بین الملل گردهم آیی در لندن تشکیل شد. اعضای کمون پاریس، نمایندگان بین الملل و کمونیست های تبعیدی در آن شرکت کردند. مارکس در آنجا سخنرانی طولانی ایراد کرد که در آن هم تجربه کمون و هم اهمیت قطعنامه های تصویب شده در کنفرانس اخیر تشریح شد. تاکید او بر اهمیت کمون بود به عنوان نخستین تلاش طبقه کارگر برای به دست گرفتن قدرت سیاسی با هدف الغای هر گونه سلطه طبقاتی:
اما برای به دست یابی به چنین کاری دیکتاتوری پرولتاریا ضروری خواهد بود و نخستین شرط آن نیز وجود ارتش پرولتاریایی است. طبقه کارگر ناچار است حق رهایی خود را در میدان نبرد به دست آورد. وظیفه بین الملل سازماندهی و پیوند دادن نیروی کارگری برای مبارزه آینده است.»( 269)(3)
 چنانکه می بینیم نظرات مارکس در خصوص دیکتاتوری پرولتاریا در راستای همان مباحث اساسی است که در طول کنفرانس لندن جریان داشته است. اشارات مهم مارکس عبارت است از  گرفتن قدرت سیاسی به وسیله طبقه کارگر، برقراری دیکتاتوری پرولتاریا که اساسا علیه بورژوازی است،  شرط بسیار مهم داشتن ارتش پرولتاریایی، بدست آوردن حق در میدان نبرد طبقاتی که خواه ناخواه سیاسی است( به اشارات مارکس در مورد مبارزه نظامی و نقش اسلحه که در بالا آوردیم، توجه کنیم) و بالاخره وظیفه بین الملل در این خصوص.
تمامی این  اشارات بر مبنای چند موضع گیری اساسی که در گذشته صورت گرفته بود و اکنون کمون پاریس بر آنها بیشتر صحه گذاشته بود، استوار است:
 یکم: ترازبندی از تجربه کمون پاریس و ارتقاء آموزش های آن که مارکس در کتاب خود جنگ داخلی در فرانسه به آنها اشاره کرده بود. به ویژه تکامل این نظریه در این کتاب که «کمون ثابت کرد که طبقه کارگر نمی تواند به طور ساده ماشین دولتی را تصرف کند و آن را برای مقاصد خویش به کار گیرد» و چنان که در نامه  12 آوریل سال 1871به کوگلمان اشاره می کند« باید آن را خورد کند و در هم شکند.»( نگاه کنید به لنین، مجموعه آثار تک جلدی، دولت و انقلاب، ص 530- 529)
دوم: بر مبنای تجربه کمون، تاکید بر و تکامل آموزش هایی که از تجربه مبارزات طبقاتی در فرانسه در 1948-1951، صورت گرفته بود و در دو کتاب مارکس، مبارزات طبقاتی در فرانسه و هجدهم برومر لوئی بناپارت تشریح شده بود و ما در این سلسله مقالات به آنها اشاره کردیم. به ویژه اشاره به لزوم دوره ای تاریخی از دیکتاتوری بر طبقات استثمارگر برای نابودی ریشه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روابط، طبقات و فرهنگ سرمایه داری. و بنابراین بدون طی چنین دوره ای، گذار از سرمایه داری به کمونیسم و برقراری نظام کمونیستی ممکن نیست.
سوم: مبارزه با آنارشیست ها که می خواستند طی امروز و فردا دولت الغاء شود و تاکید مارکس بر دوره ای که طبقه کارگر به دولتی سیاسی نیاز دارد.
چهارم: در تداوم مباحث فعالیت و مبارزه سیاسی طبقه کارگر که در کنفرانس لندن پیرامون آن مباحث و مجادلات فراوان خواه با آناشیست ها و خواه با راست های تردیونیونیست صورت گرفته بود و غنی کردن آموزش دیکتاتوری پرولتاریا- به ویژه تاکید بر ارتش پرولتاریا - با نتایجی که از آن مباحث نتیجه شده بود.
 به این ترتیب نظرات هال دریپر مزخرف و تحریف ترتسکیستی است زمانی که اشاره مارکس را به دیکتاتوری پرولتاریا را در جلسه 25 سپتامبر 1871 در چارچوب تقابل با بلانکیست ها جای می دهد.
ادامه دارد.
هرمز دامان
نیمه دوم شهریور 99
یادداشت ها
1-   لازم است به این نکته اشاره شود که تقابل با بلانکی و بلانکیست ها جایگاهی عمده در هیچیک از مراحل و کنگره ها و کنفرانس های بین الملل نداشت و ما در هیچیک از مراحل آن با کوشش جدی آنها برای«تبدیل انترناسیونال به یک فرقه بلانکیستی» روبرو نیستیم. مهم ترین جریاناتی که در مراحل گوناگون بین الملل علیه آن از جانب مارکس و انگلس و مارکسیست ها مبارزه صورت گرفت عبارت بودند از پرودونیست ها، تردیونیونیست های انگلیسی، لاسالیست ها و نهایتا باکونینیست ها.
2-     از متن قطعنامه کنفرانس لندن در مورد مبارزه سیاسی:
«با توجه به اين كه پرولتاريا به عنوان طبقه فقط در صورتى مى‌تواند عليه قهر دسته جمعى طبقات مالك وارد عمل شود، كه در حزب سياسى مجزاى خويش‏، در تخالف با همه‌ى اشكال قديمى احزاب طبقات مالك، متشكل گردد؛
- با توجه به اين كه تشكل پرولتاريا در حزب سياسى‌اش‏ براى تضمين پيروزى انقلاب اجتماعى و هدف نهايى آن، نابودى طبقات، ضرورى است؛
- با توجه به اين كه بايد وحدت نيروهاى طبقه‌ى كارگر، كه از قبل در مبارزات اقتصادى تحقق يافته، به عنوان اهرم توده هاى اين طبقه در مبارزه عليه اقتدار سياسى استثمار كنندگانشان به كار آيد؛
كنفرانس‏ به اعضاى انترناسيونال خاطر نشان مى‌سازد، كه در جريان مبارزه‌ى طبقه‌ى كارگر، فعاليت اقتصادى و فعاليت سياسى اين طبقه به طرزى ناگسستنى با هم پيوند دارند.
(تلخيص‏ از قطعنامه‌ى كنفرانس‏ لندن انجمن بين المللى كارگران - انترناسيونال -، سپتامبر 1871، به نقل از همان ماخذ)( اسناد انترناسیونال اول، ترجمه بیژن، ص 14 و 15)
3-   متن ترجمه شده دیگری از سخنان مارکس در جلسه 25 سپتامبر:
« هنگامی كه شرایط موجود ستمگری از طریق انتقال كلیه وسائل كار به تولیدكنندگان از میان رفت و هر فردی كه به كار توانا است مجبور شد برای گذران زندگی خود كار كند ، آنگاه یگانه پایه سلطه و ستمگری طبقاتی نیز فرو خواهد ریخت. اما پیش از آنكه چنین تحولی به وقوع پیوندد دیكتاتوری پرولتاریا ضروری است و نخستین شرط آن ارتش پرولتاریا است.»( گفته هایی از مارکس، انگلس، لنین درباره دیکتاتوری پرولتاریا در مجموعه ای با نام انقلاب اجتماعی)
ضمنا همچنان که خواننده می بیند، هال دریپر این متن را کامل نقل نمی کند و این نکته را که نخستین شرط کسب قدرت سیاسی و برقراری دیکتاتوری پرولتاریا که تشکیل ارتش پرولتاریایی است، حذف می کند.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر