۱۴۰۴ تیر ۱, یکشنبه

نشریه مائوئیستی ترکیه اوزگور گلچک -علیه تجاوز صهیونیستی و...

علیه اشغال امپریالیستی، تجاوز صهیونیستی و قتل عام‌های فاشیستی:

اتحاد، مبارزه، پیروزی!

برگردان این مقاله به وسیله ی 

هوش مصنوعی صورت گرفته است

۱۸ ژوئن ۲۰۲۵

طبقه کارگر و خلق‌های ستمدیده منطقه ما باید هر دوی این نیروها را دشمن بدانند و برای سرنگونی آنها مبارزه کنند. با این حال، ما نباید نسبت به مبارزه برای برتری بین این دو نیروی ارتجاعی بی‌تفاوت بمانیم.

 [توضیح: ارزیابی زیر از جنگ بین اسرائیل و ایران، سرمقاله اوزگور گلجک، نشریه‌ای در ترکیه است که از خط مارکسیستی-لنینیستی-مائوئیستی پیروی می‌کند]

تحولات در صحنه بین‌المللی باعث می‌شود که دستور کار به سرعت تغییر کند. وقتی تحولات منطقه ما را که به جنگ تبدیل شده‌اند به این موارد اضافه کنیم، هر اظهارنظری در مورد دستور کار سیاسی به سرعت منسوخ می‌شود. بنابراین، در شرایط کنونی، برای ایجاد و دفاع از یک خط سیاسی صحیح، لازم است که بیشتر به راهنمایی مارکسیسم-لنینیسم-مائوئیسم، پیشرفته‌ترین علم پرولتاریای بین‌المللی و خلق‌های ستمدیده جهان، تکیه کنیم.

وضعیت فعلی سرمایه‌داری امپریالیستی منجر به تشدید حملات ارتجاع جهانی علیه پرولتاریای بین‌المللی و خلق‌های ستمدیده جهان شده است، در عین حال تضادهای درون خود سیستم سرمایه‌داری امپریالیستی را نیز تشدید کرده است.

این، به عنوان یک وضعیت عینی، باعث «شتاب تاریخ» در شرایط امروز و تحقق دهه‌ها تحول در عرض چند روز می‌شود. یک دستور کار به سرعت جای خود را به دستور کار دیگری می‌دهد.

به عنوان مثال، پس از قتل رفیق باساواراجو، دبیرکل حزب کمونیست هند (مائوئیست)، حزب پیشتاز و پیشرو پرولتاریا و خلق ستمدیده هند، به همراه ۲۷ عضو ارتش چریکی آزادی‌بخش خلق در اواخر ماه مه، نیروهای ارتجاعی هند قتل عام جدیدی انجام دادند. ما مطلع شده‌ایم که هفت کمونیست، از جمله رفیق سودهاکار، عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست هند (مائوئیست)، دستگیر و به قتل رسیده‌اند.

در حالی که دولت فاشیستی هندوتوا هند، کارزار تهاجمی علیه مائوئیست‌ها را آغاز کرده است، در یک سو غارت نامحدود منابع طبیعی هند به وسیله ی سرمایه امپریالیستی و کمپرادور قرار دارد و در سوی دیگر مبارزه‌ای به رهبری حزب کمونیست هند (مائوئیست) که یکی از پیشرفته‌ترین مواضع پرولتاریای بین‌المللی و خلق‌های ستمدیده جهان را تشکیل می‌دهد.

امپریالیست‌ها و نوکران ارتجاعی منطقه‌ای آنها از تمام ابزارها و منابع خود برای از بین بردن مراکز مقاومت کمونیستی و انقلابی استفاده می‌کنند، که آنها را تهدیدی نزدیک و واقعی برای خود می‌دانند. به همین دلیل، ارتجاع جهانی درگیر یک تهاجم همه‌جانبه در صحنه بین‌المللی است.

تجاوز ارتجاع امپریالیستی و کارزارهای سرکوب فاشیستی محدود به نیمه مستعمرات نیست. به عنوان مثال، با انتخاب مجدد  ترامپ در ایالات متحده، سیاست «ضد مهاجر» که به طور فعال‌تری به اجرا درآمده است، منجر به قیام مهاجران در برخی از ایالت‌های آمریکا شده است. کارزار گسترده ترور علیه مهاجران در یکی از مراکز سرمایه‌داری امپریالیستی، یک تحول سیاسی بسیار مهم است که بر سال‌های آینده تأثیر خواهد گذاشت.

وضعیت مشابهی در اروپا در حال وقوع است، جایی که سیاست‌های بسیار تهاجمی علیه مهاجران در حال اجرا است. 

انگیزه اساسی پشت این تحولات، همان طور که اغلب اشاره کرده‌ایم، آماده‌سازی سریع سیستم امپریالیستی برای یک جنگ تفرقه‌افکنی جدید است. در مراکز سرمایه‌داری، از یک سو، بودجه‌ها تحت پوشش «دفاع» به تسلیحات اختصاص داده می‌شوند، در حالی که از سوی دیگر، نژادپرستی، خصومت با مهاجران و فاشیسم به سرعت زیر پرچم «راست افراطی» در حال گسترش هستند.

بدون شک، علت اساسی این وضعیت عینی، بحران اقتصادی درون سیستم و رقابت و مبارزه فزاینده و شدید بین انحصارات امپریالیستی است. «نظم نوین جهانی» به رهبری امپریالیسم ایالات متحده به پایان رسیده است. در شرایط فعلی، امپریالیست‌ها به دو اردوگاه اصلی تقسیم شده‌اند.

در یک سو، اردوگاهی متشکل از امپریالیسم ایالات متحده، بریتانیا و اتحادیه اروپا قرار دارد که می‌توان آن را به طور کلی «امپریالیسم غربی» نامید؛ در سوی دیگر، اردوگاهی به رهبری سوسیال امپریالیسم چین و روسیه قرار دارد که کشورهایی مانند ایران به عنوان ذخیره آنها عمل می‌کنند. این دو اردوگاه امپریالیستی یک کل یکپارچه نیستند.

در حالی که آنها در برخی موارد با هم توافق دارند و مصالحه می‌کنند، اما تضادهای درونی نیز دارند. در کنار رابطه‌ای که ایالات متحده از زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ با روسیه برقرار کرده است و تضادهایی که با امپریالیست‌های اتحادیه اروپا آشکار شده است، اکنون شاهد اظهاراتی از چین و روسیه هستیم که مستقیماً ایالات متحده را هدف قرار می‌دهند. در واقع، در هشتادمین سالگرد شکست آلمان نازی توسط اتحاد جماهیر شوروی، روسیه و چین بیانیه مشترکی صادر کردند و «برخی کشورها» را به «تلاش برای دخالت در پیروزی» جنگ جهانی دوم متهم کردند و به وضوح اظهار داشتند: «ایالات متحده و متحدانش با تشویق گسترش ناتو به سمت شرق و به منطقه آسیا-اقیانوسیه، صلح، ثبات و رفاه منطقه‌ای را تضعیف می‌کنند و به دنبال ایجاد «حلقه‌های کوچک» در این منطقه و جذب کشورهای منطقه به «استراتژی‌های هند-اقیانوسیه» خود هستند.» (10 مه 2025)

در حال حاضر، مبارزه بازار بین این دو اردوگاه امپریالیستی در اشکال و مضامین مختلف، از جمله جنگ، مانند اوکراین و خاورمیانه ادامه دارد. با این حال، واضح است که امپریالیست‌ها در حال آماده شدن برای یک جنگ جدید تفرقه‌افکنانه بین خود هستند. علاوه بر این، آنها آشکارا این را اعلام می‌کنند.

به عنوان مثال، کارستن بروئر، وزیر دفاع آلمان، اظهار داشته است که اعضای ناتو باید برای حمله احتمالی روسیه در چهار سال آینده آماده باشند: "ارزیابی‌های تحلیلگران به این سمت اشاره دارد - 2029. بنابراین ما باید تا 2029 آماده باشیم. حال، اگر از من بپرسید، آیا تضمینی وجود دارد که این اتفاق قبل از 2029 رخ ندهد؟ نه، من می‌گویم نه. به همین دلیل است که ما باید بتوانیم امشب بجنگیم." (1 ژوئن 2025) سخنگوی امپریالیسم بریتانیا، نخست وزیر، کی‌یر استارمر، اظهار داشت که بریتانیا در حال حاضر با "جدی‌ترین، ناگهانی‌ترین و غیرقابل پیش‌بینی‌ترین تهدیدات از زمان جنگ سرد" روبرو است و آنها "آماده جنگ" خواهند بود. (2 ژوئن 2025)

طبقه کارگر و خلق‌های ستمدیده منطقه ما باید هر دوی این نیروها را دشمن بدانند و برای سرنگونی آنها مبارزه کنند. با این حال، ما نباید نسبت به مبارزه برای برتری بین این دو نیروی ارتجاعی بی‌تفاوت بمانیم.

اسرائیل صهیونیستی و رژیم ملایان ایران: جنگ منطقه‌ای دو نیروی ارتجاعی

همان طور که به وضوح دیده می‌شود، وضعیت فعلی سیستم و تشدید تضادها بین امپریالیست‌ها، اشغال‌ها و درگیری‌های جدیدی را آغاز می‌کند. این وضعیت در حال تبدیل شدن به جنگ مستقیم بین امپریالیست‌ها است، همان گونه که در اوکراین دیده می‌شود، و منجر به تجاوز منطقه‌ای اسرائیل صهیونیستی (دیگری ترکیه فاشیست عضو ناتو است)، یکی از دو پایگاه مقدم اتحاد امپریالیستی غرب در منطقه ما، همان گونه که در خاورمیانه دیده می‌شود.

تجاوز رژیم صهیونیستی اسرائیل در پاسخ به حمله مقاومت ملی فلسطین در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، همراه با نسل‌کشی و آوارگی مردم فلسطین در غزه، با حملات به حزب‌الله در لبنان، سرنگونی رژیم اسد در سوریه و تحویل دمشق به جهادگرایان سلفی، با هدف نهایی ایران، ادامه یافته است.

در حالی که «مذاکرات هسته‌ای» بین ایالات متحده و ایران در جریان بود، اسرائیل «حمله‌ای پیشگیرانه، قاطع و متحد» علیه ایران آغاز کرد. دلیل ارائه شده، جلوگیری از ساخت سلاح‌های هسته‌ای به وسیله ی ایران (اسرائیل خود دارای سلاح‌های هسته‌ای است) و انهدام موشک‌های بالستیک و هواپیماهای بدون سرنشین بود.

این حمله ضربه قابل توجهی به فرماندهی نظامی رژیم ملایان ایران وارد کرد. ایران در پاسخ به حملات اسرائیل، کل کشور را با موشک‌های بالستیک هدف قرار داد.

حملات متقابل نه تنها پرسنل نظامی، بلکه غیرنظامیان را نیز کشت.

در حالی که حملات متقابل بین این دو قدرت منطقه‌ای ارتجاعی که «روابط استراتژیک» با دو اردوگاه امپریالیستی دارند، ادامه دارد، این خطر وجود دارد که این روند به یک جنگ امپریالیستی جدید برای تفرقه در منطقه تبدیل شود. با این حال، واضح است که حملات متقابل بین این دو قدرت ارتجاعی چیز جدیدی نیست.

با این حال، باید توجه داشت که با آخرین حمله اسرائیل صهیونیستی، آستانه جدیدی پشت سر گذاشته شده است. به طور خاص، حمله اسرائیل صهیونیستی به تأسیسات هسته‌ای ایران عملی بی‌ملاحظه است که حتی قانون بورژوایی آن را «جنایت جنگی» می‌داند.

بدون شک، این حمله توسط مرتجعین صهیونیستی باید به عنوان ادامه تجاوز آن به غزه، لبنان و سوریه، از منظر «موجودیت خود و منافع منطقه‌ای» ارزیابی شود. با این حال، در پشت این تجاوز، امپریالیسم غربی به رهبری ایالات متحده قرار دارد. قابل درک است که ترکیه همچنین از طریق هواپیماهای ناتو که از قونیه و اینجرلیک پرواز می‌کردند، عمدتاً از طریق استفاده از پایگاه راداری ناتو کورِجیک، پشتیبانی اطلاعاتی به اسرائیل ارائه می‌داد.

برای مدت هاست که سرنگونی رژیم «ملا» و گشودن بازار ایران و همچنین منابع زیرزمینی و روی زمینی آن به روی سرمایه امپریالیستی غربی بدون هیچ محدودیتی هدف قدرت‌های امپریالیستی غربی، به ویژه ایالات متحده، بوده است.

از این نظر، این یک واقعیت شناخته شده است که امپریالیسم غرب، به رهبری ایالات متحده، قصد تغییر رژیم در ایران را دارد. حمله اخیر اسرائیل صهیونیستی علیه ایران باید در این چارچوب ارزیابی شود.

در این مرحله، باید تأکید کرد که حملات صورت گرفته به این معنی نیست که رژیم «ملا» خط «ضد امپریالیستی» دارد. واضح است که رژیم «ملا» در قدرت در ایران هیچ مشکلی با مالکیت خصوصی و سرمایه‌داری ندارد. این یک دولت قاتل و ارتجاعی است، در درجه اول علیه طبقه کارگر و مردم خود، بلکه علیه مردم منطقه نیز هست. باید درک کرد که ما در مورد رژیمی صحبت می‌کنیم که پنج هزار انقلابی را در یک شب در زندان‌ها قتل عام کرد، آشکارا با زنان مخالفت می‌کند و قتل عام‌هایی را علیه ملت‌ها، گروه‌های قومی و ادیان زیر ستم، به ویژه مردم کرد و بلوچ، انجام داده است.

رژیم «ملا»ی ایران بدون شک یک ساختار دست نشانده مانند رژیم شاه گذشته نیست. با این حال، ساختار اجتماعی-اقتصادی ایران علیرغم همه تحریم‌ها و محاصره‌ها همچنان وابسته به نظام سرمایه‌داری است. رابطه‌ای که رژیم «ملا» پس از سرنگونی رژیم شاه در سال ۱۹۷۹ با امپریالیسم فرانسه برقرار کرد و علاوه بر این، روابطی که امروزه با امپریالیسم چین و روسیه برقرار کرده است، حقایق تاریخی شناخته شده‌ای هستند. رژیم «ملا»ی ایران هیچ مشکل اساسی با نظام سرمایه‌داری امپریالیستی ندارد. مشکل آن با امپریالیسم آمریکا است.

رژیم «ملا»ی ایران مانعی در برابر گسترش امپریالیسم آمریکا و ایجاد حوزه‌های نفوذ آن در منطقه است. این وضعیت، رژیم «ملا» را مترقی نمی‌کند؛ بلکه آن را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای ارتجاعی در مبارزه امپریالیستی برای منافع قرار می‌دهد.

هدف قرار گرفتن ایران به وسیله ی امپریالیسم غربی و صهیونیسم به موضع «ضد آمریکایی» رژیم «ملا» مربوط می‌شود. در واقع، رژیم «ملا» روابط استراتژیک نزدیکی با سایر اردوگاه‌های امپریالیستی به رهبری چین و روسیه دارد که با امپریالیسم غربی مخالف هستند. به عنوان مثال، ایران و روسیه در آغاز امسال یک «توافقنامه مشارکت جامع استراتژیک» 20 ساله امضا کردند. رژیم «ملا» در مارس 2021 توافق مشابهی را با چین امضا کرد.

با این توافق‌نامه که در سال 2021 (علیرغم تحریم‌های اعمال شده به وسیله ی امپریالیست‌های ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه ایران) امضا شد و محتوای آن از مردم ایران مخفی نگه داشته شد، چین با سرمایه‌گذاری 25 ساله 400 میلیارد دلاری، شریک 7 پالایشگاه نفت در ایران شد. با انجام این کار، چین ضمن تأکید بر حضور خود در خاورمیانه در بحبوحه رقابت امپریالیستی، پیام روشنی به امپریالیسم غرب ارسال کرده است.

ضرورت سازماندهی یک جنبش ضد جنگ!

روسیه و چین توافق‌نامه‌های جامع «دفاعی» با ایران امضا کرده‌اند. اینکه چگونه و تا چه حد می‌توانند در مواجهه با چنین حمله‌ای از ایران حمایت کنند، در این فرآیند روشن خواهد شد. این وضعیت همچنین نشان خواهد داد که آیا حملات متقابل بین اسرائیل و ایران به یک جنگ منطقه‌ای تبدیل خواهد شد و علاوه بر این، آیا این جنگ منطقه‌ای به یک جنگ امپریالیستی سوم برای تقسیم بین قدرت‌های امپریالیستی منجر خواهد شد یا خیر.

جنگ بین اسرائیل و ایران مبارزه‌ای برای هژمونی منطقه‌ای بین دو قدرت ارتجاعی است. با این حال، این واقعیت که دو اردوگاه امپریالیستی پشت سر صهیونیسم و ​​رژیم ملا ایستاده‌اند، این احتمال را افزایش می‌دهد که این درگیری می‌تواند باعث یک جنگ امپریالیستی جدید برای تقسیم شود.

بدون شک، حمله صهیونیسم به ایران، با حمایت امپریالیسم غرب، در درجه اول ایالات متحده، باید محکوم شود. همچنین واضح است که این بلوک از رژیم ارتجاعی ملاها در ایران به عنوان وسیله‌ای برای مشروعیت بخشیدن به مداخله امپریالیستی استفاده می‌کند و تلاش می‌کند تا پویایی‌های درون ایران را به نیروی ذخیره خود تبدیل کند. رژیم ملاهای ایران باید سرنگون شود، اما این توجیه، هیچ حمله امپریالیستی-صهیونیستی را مشروعیت یا توجیه نمی‌کند.

در مواجهه با حمله امپریالیستی به ایران از خارج، لازم است تأکید شود که رژیم ارتجاعی ملاها در ایران تنها با مبارزه عادلانه و مشروع مردم ایران می‌تواند سرنگون شود.

ماهیت رژیم ارتجاعی ایران هیچ تجاوز، اشغال یا جنگی را مشروعیت نمی‌بخشد. چنین تجاوزی به وضوح قتل عام، ویرانی و آوارگی بیشتری را، در درجه اول برای مردم ایران و همچنین برای مردم منطقه، به همراه خواهد داشت. علاوه بر این، واضح است که چنین حملاتی بهانه‌ای برای رژیم فراهم می‌کند تا مخالفان و انقلابیون خود را در داخل ایران قتل عام کند و همچنان فراهم خواهد کرد.

از سوی دیگر، واضح است که در پشت جنگ رژیم ملاهای ایران با اسرائیل صهیونیستی (و «شیطان بزرگ آمریکا») مبارزه‌ای برای هژمونی منطقه‌ای بین قدرت‌های امپریالیستی خود و کسانی که از آنها حمایت می‌کند، نهفته است. بنابراین، با برخی تفاوت‌های ظریف، اسرائیل برای امپریالیسم آمریکا همان چیزی است که ایران برای بلوک روسیه و چین در منطقه است. به همین دلیل، از دیدگاه طبقه کارگر و مردم ستمدیده منطقه ما، انتخاب یکی از این دو گروه ارتجاعی غیرممکن است.

طبقه کارگر و خلق‌های ستمدیده در منطقه ما باید هر دو را دشمن بدانند و برای سرنگونی هر دو مبارزه کنند. با این حال، نباید نسبت به مبارزه برای هژمونی بین این دو نیروی ارتجاعی بی‌تفاوت ماند. به نام مخالفت با امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم اسرائیل، نباید در اردوگاه رژیم ملایان ایران و امپریالیسم روسیه و چین که پشت آن هستند، قرار گرفت.

بدون شک، در این شرایط، نوک تیز نیزه باید به سمت امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم اسرائیل نشانه گرفته شود، اما ما همچنین باید در برابر رژیم ایران و دیگر اردوگاه امپریالیستی پشت آن هوشیار باشیم.

تحولات چه در سطح بین‌المللی و چه در منطقه ما، ایجاد یک جنبش ضد امپریالیستی، ضد صهیونیستی و ضد جنگ و تلاش برای این هدف را ضروری می‌سازد.

علاوه بر سازماندهی سریع یک جبهه جنگ ضد امپریالیستی در سطح بین‌المللی، لازم است علیه تجاوز منطقه‌ای اسرائیل، به ویژه علیه فلسطین، و آخرین تجاوز آن علیه ایران، و علیه خطر یک «جنگ منطقه‌ای» موضع‌گیری شود. لازم است در برابر این موضع گرفت، با گسترده‌ترین سازمان‌ها و محافل ممکن متحد شد و با فراخواندن واحدهای عملیاتی، «ائتلاف ضد جنگ» و غیره، اقدام کرد.

در واقعیت امروز، برای طبقه کارگر و مردم ستمدیده، آری گفتن به جنگ‌های داخلی انقلابی به منظور جلوگیری و پایان دادن به جنگ‌های ناعادلانه، حتی مهم‌تر شده است.

 

Turkısh: https://ozgurgelecek55.net/politik-gundem-emperyalist-isgallere-siyonist-saldirganliga-fasist-katliamlara-karsi-birlik-mucadele-zafer/

حمله ی تجاوزکارانه امپریالیسم آمریکا به ایران( بیانیه ی نهم)

 
در ساعات آغازین امروز یکشنبه اول تیرماه بالاخره امپریالیسم آمریکا به طرح تجاوزکارانه ی خود برای حمله به  تاسیسات هسته ای فردو، نطنز و اصفهان جامه ی عمل پوشاند و این تاسیسات را با بمب افکن ها و موشک هایش بمباران کرد.
در پی این تجاوز آشکار به خاک ایران، ترامپ با سه عضو اصلی کابینه اش، معاون و وزیر امور خارجه و وزیر دفاع با قیافه هایی که تلفیقی از غرور، خونسردی و تواضع و ماهیتا توخالی و پوچ بودند در مقابل تلویزیون ظاهر گشته و در مورد «پیروزی بزرگ» خود در تجاوز به خاک کشوری دیگر برای ملت آمریکا و کشورهای جهان سخنرانی کرد. امپریالیسم پوشالی که در غم و اندوه از دست دادن موقعیت جهانی خود در حال ندبه  و زاری است و مدام از برگرداندن سروری جهان به آمریکا صحبت می کند در این توطئه ها و تجاوزهای کریه خود« آمریکا، اول» می جوید!؟
در این که امپریالیسم متجاوز آمریکا جز از طریق این گونه تجاوزها، توطئه ها و سرکوب ها نمی تواند سرپا بایستد و زندگی کند شکی نیست. تاریخ  صد و بیست ساله ی امپریالیسم تاریخ حمله و تجاوز نظامی به سرزمین ها و ملت ها و زیرسلطه ی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی قرار دادن آنها و استثمار و ستم بر آنها است. این در کنه و ذات امپریالیسم است که مدام طرح های توطئه افکنانه بریزد، زندگی خلق های سراسر جهان را دستخوش نابسامانی و آشوب و بحران کند، جنبش ها و شورش ها و انقلاب ها را سرکوب کند و مدام برنامه هایی برای پیشبرد اهداف رقابت جویانه و توسعه طلبانه اش علیه حکومت های انقلابی و یا حکومت های مرتجعی که باب طبع اش نیست و علیه دیگر امپریالیست های رقیب پیاده کند. امپریالیسم بدون این ها نمی تواند نفس بکشد. امپریالیسم جز این ها نباشد چه هست؟
حمله و تجاوزامپریالیسم آمریکا به حریم هوایی ایران با پشتیبانی کشورهای امپریالیستی اروپای غربی( انگلستان، آلمان و فرانسه) و اتحادیه اروپا روبرو شده است. تمامی این امپریالیست های روباه صفت و خونخوار و توطئه گر، برای ترامپ هورا کشیده و بدون این که اشاره کنند که این حملات زیرپا گذاشتن موازین بین المللی است از آن پشتیبانی کرده اند. در عین حال این ریاکاران ژست دولت های«صلحدوست» به خود گرفته از جمهوری اسلامی خواسته اند پای میز مذاکره برگردد!
تجاوز آمریکا به خاک ایران و بمباران تاسیسات هسته ای که در واقع با خون ملت ایران و به ویژه کارگران و کشاورزان و زحمتکشان ایران به پا شده است در کنار حمله ی حکومت صهیونیست و مرتجع اسرائیل، نقض قوانین حفوق بین المللی و منشور سازمان ملل متحد است و تجاوز به حق تمامیت سرزمینی و حاکمیت ملت ایران به شمار می آید و محکوم است.
در این سوی حکومت مرتجع ولایت فقیه قرار دارد، حکومتی که به نوبه ی خود بیش از 40 سال است که همچون بختکی بر سر خلق ستمدیده ایران آوار شده و در این مدت جز رنج و فلاکت چیزی به بار نیاورده است. حکومتی که خلق ایران جز سرنگونی اش چیزی را خواستار نبوده اند و در این راه جنبش ها، شورش ها و خیزش های بزرگ برپا کرده اند. جنبش ها و خیزش هایی که همه به خاک و خون کشیده شده است.
حال این حکومت در حالی که توان ناچیز و حقیری در دفاع از بقای خود دارد و در نخستین حملات دولت مرتجع اسرائیل ضربات سنگینی خورد و اکنون نیز می خواهد با مشتی موشک به دشمن اش پاسخ دهد، آمریکا را تهدید کرده است که پاسخ این حمله ی خود را دریافت خواهد کرد. پاسخی که چنانچه داده شود و بسته به چگونگی آن و این که به چگونه پاسخ هایی از جانب امپریالیست های جهانخوار آمریکا و اروپایی و نیز دولت صهیونیستی و جنایتکار اسرائیل بینجامد، با توجه به شرایط کنونی حکومت ستمگر و مردم، نه تنها امکان دارد که توده های کشور را به وضعی به مراتب بدتر و اسفناک تر دچار کند و شیرازه ی کشور را از هم بپاشد بلکه این هم که موجب چه نتایجی در منطقه و چه بسا جهان گردد روشن نیست.
طبقه ی کارگر، کشاورزان و تمامی توده های زحمتکش و ستمدیده و تمامی طبقات خلق ایران باید به هر شکل ممکن مانع تداوم این جنگ شوند.
ملت ایران از جنگ هراسی ندارد. تاریخ خلق ما پر است از جنگ هایی که برای دفاع از سرزمین اش و دفاع از حق موجودیت و زندگی اش و تاریخ اش و تمدن اش و فرهنگ اش صورت گرفته است. جنگ هایی که تنها زمانی خلق ما در آنها شکست خورده که سران و فرماندهان نالایقی داشته است؛ سران و فرماندهانی یا بی گدار ملت را به جنگ کشیده اند و یا جنگ رخ داده را نتوانسته اند رهبری کنند و شکست و اسارت به ارمغان آورده اند.
با این حال تداوم این جنگ در شرایط کنونی و با وجود این تهی مغزان و تفاله های قرون و اعصار که بر خلق ما حاکم اند، یعنی خامنه ای و سران سپاه که همه دزد و جانی و نالایق اند، و در این شرایط فلاکت باری که خلق ما در آن به سر می برد به نفع ملت ایران نیست و خلق ما خواهان آن نیست.
از این رو تمام ملت ما باید کماکان حاکمان کنونی را زیر ضرب گیرند و خواهان توقف هرگونه پاسخ از جانب آنها و دمیدن به تداوم جنگ شوند.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
اول تیرماه 1404       
 

۱۴۰۴ خرداد ۳۱, شنبه

حزب کمونیست ( مائوئیست) افغانستان - جنگ تجاوزکارانه امپریالیزم امریکا و اسرائیل علیه ایران را محکوم کنید، به مخالفت برخیزید و در مقابل آن مقاومت کنید !

 

جنگ تجاوزکارانه امپریالیزم امریکا و اسرائیل علیه ایران را

محکوم کنید، به  مخالفت برخیزید و در مقابل آن مقاومت کنید !

امپریالیزم لجام گسیخته امریکا، این دشمن شماره یک خلق‌های ستم‌دیده سراسر جهان، منشاء اصلی تروریزم بین‌المللی است. قصابان بی‌رحم و ددمنش خون آشام که توسط سگ هار منطقه (اسرائیل) حملات تجاوزگرانه به حریم ایران را از ساعت سه بامداد روز جمعه مورخ 13 جون 2025، با حمایت کامل امپریالیزم امریکا علیه ایران آغاز کرده و هم چنان بر شدت این حملات می افزاید؛ این جنگ تجاوزگرانه اسرائیل، جنگ افروزی‌های بیشتر امپریالیزم خون آشام امریکا را در منطقه به دنبال دارد.  

جنگ تجاوزگرانۀ اسرائیل با حمایت بی دریغ امپریالیزم امریکا، بحران عمیق ایالات متحده، تضاد ذات البینی امپریالیستی در سطح جهان و تلاش بی وقفه کاخ سفید به رهبری ترامپ فاشیست را بخاطر تقسیم مجدد منابع طبیعی جهان به تصویر می کشد. از طرف دیگر این اقتدارطلبی تجاوزگرانه بخاطر تحمیل هژمونی جهانی است که سوسیال امپریالیست‌های چین و امپریالیزم روسیه بدان متوصل شده و ایستادگی می کنند.

امپریالیست‌های امریکائی که امروزه در قبای نجات دهندگان از تروریزم ظاهر شده، خود منشاء اصلی تروریزم است. از سابقه شوم بمب‌های اتمی برسر جاپان، تا قتل عام هزاران هزار تن مردم ویتنام، از متوسل شدن به بمب های ناپالم بزرگ در ویتنام، حمله مداوم موشکی به عراق، جنگ تجاوزگرانه و ویرانگرانه با کشتار مردم ستم‌دیده افغانستان از سال 2001، تجاوز عریان به عراق در سال 2003، مسلح کردن نیروهای غیردموکراتیک، تشویق و ترغیب فعالیت‌های تروریستی، طرح کودتا و ضد کودتا در کشورهای دیگر، تحریم اقتصادی، گرسنگی دادن میلیون ها نفر از خلق‌های جهان تا مرگ و نژادپرستی و هزاران مثال دیگر از ددمنشی امپریالیزم امریکا است.

خصیصه ذاتی و سرشت ددمنشانۀ امپریالیزم، جنگ، غارت و چپاول‌گری است. حمله تجاوزگرانۀ اسرائیل به عنوان سگ هار امپریالیزم در منطقه نیز حامل این خصیصه می‌باشد. بیش از 700 حمله (330 بمب اولیه در روز 13 جون به علاوه بمباران پی‌درپی) از طرف اسرائیل به ایران که منجر به کشته و زخمی شدن بیش از دو هزار نفر طی 8 روز گذشته شده است، بیانگر این خصیصه ددمنشانه و تجاوزگرانه عریان است؛ هرچند ایران نیز حدود 500 حمله (شامل 400450 موشک به علاوه حمله پهپادها) انجام داده، اما منحیث دفاع مشروع از تمامیت ارضی اش استفاده کرده است.

اسرائیل و امپریالیزم امریکا حاکمیت ارتجاعی تئوکراتیک ایران را با بهانه «مسئله هسته‌ای» مورد مجازات قرار دادند، اما پس از گذشت هفتمین روز جنگ نتیجه کاملا برعکس شد. چرا که دیگر مسئله دفاع از کشور در برابر تجاوز عریان نظامی مطرح بحث بود و در آغازین روز هشتم مشخص گردید که ترامپ و دار و دسته شان در پی تسلط بر ایران، فروپاشی نظام تئوکراتیک و روی کار آوردن رژیم دلخواه خود، درین کشور هستند که بتواند از آن طریق منافع امپریالیزم امریکا در منطقه را تضمین نماید؛ آنها با حمایت از اسرائیل می‌خواهند رعب و وحشت خلق نموده و کشورهای منطقه را نیز به تبعیت از خود وادار سازند تا در مقابل این اقتدارطلبی تجاوزگرانه عریان سر تعظیم فرود آورند.  

از جانب دیگر، بیش از چهل و شش سال از عمر رژیم آخندی ایران می‌گذرد، این رژیم تئوکراتیک ایران، در طول این مدت از هیچ جنایتی در حق تودۀ زحمتکش ایران دریغ نورزیده است. رژیم تئوکراتیک ارتجاعی ایران نیروهای انقلابی، ملی و دموکرات و حتی توده‌های زحمتکش ایران و زنانی که تن به حجاب اجباری ندادند، به گلوله بست، اعدام نمود. جمهوری اسلامی یک رژیم تئوکرات و کاملاً ارتجاعی است که نیروهای انقلابی ایران را قتل عام نمود. اما این بدان معنا نیست که ما خواهان مجازات ایران توسط دولت امریکا و سگ هار آن (اسرائیل)هستیم. مجازات چنین رژیم ارتجاعی باید به دست توده‌های ستم‌دیده ایران تحت رهبری پرولتاریا و حزب پیش آهنگ پرولتاریا صورت گیرد.

حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان تجاوز نظامی اسرائیل ـ امریکا را به ایران به شدت تقبیح می‌نماید و در کنار نیروهای انقلابی و مردم ایران می‌ایستد. نیروهای انقلابی ایران باید با هوشیاری تمام برای بسیج همگانی تلاش نموده و علیه این جنگ قیام نمایند و نیروهای انقلابی ایالات متحده امریکا و اسرائیل باید که در این جنگ شکست طلب باشند.

ما قویا تلاش امپریالیزم امریکا برای جنگ افروزی‌های بیشتر را که برای کشاندن جهان به طرف یک جنگ عظیم سوق می‌دهد، محکوم می کنیم. ما تمامی مردمان انقلابی و دموکرات را به مقابله با جنگ امپریالیستی فرا می‌خوانیم.

ضروری است که همه با هم، در دفاع از حقوق ملت‌ها برای تعیین سرنوشت در کنار هم بایستیم.

ضروری است که در چنین شرایطی باید صدای واحد اعتراض جهانی علیه جنگ‌های تجاوزگرانه امپریالیستی و علیه ماشین جنگی ایالات متحده و اسرائیل شویم.

علاوه بر افغانستان و ایران، در اروپا، امریکا، کانادا و سایر نقاط جهان، ایرانیان مترقی همراه با رفقا و دوستان افغانستانی باید در به راه انداختن مبارزات ضد جنگ فعال باشند و با مبارزات و حرکات ضد جنگ امپریالیستی که توسط نیروهای مترقی و انقلابی این کشورها به راه می افتد متحد شده و به رزمنده‌تر شدن هر چه بیشتر آن یاری رسانند.

دولت‌های امپریالیستی و رژیم‌های مرتجع بر سر قدرت خاورمیانه اگر باد می‌کارند، توفان درو خواهند کرد و این حکم تاریخ است. آن‌چه می‌تواند امپریالیزم امریکا را شکست دهد، قدرت میلیونی توده‌های آگاه انقلابی از طریق قهر انقلابی و جنگ خلق، در کشورهای مختلف تحت سلطه امریکا و در خود امریکاست. پیروزی از گورکنان امپریالیزم یعنی پرولتاریای همه کشورها و ملل ستم‌دیده سراسر جهان است. 

بیایید علیه جنگ افروزی‌های امپریالیزم امریکا و اسرائیل به مقابله برخیزیم!

بیایید جنبش قدرتمند ضد امپریالیستی را در منطقه تقویت کنیم !

بیایید جنبش ضد جنگ امپریالیستی را به سراسر جهان بکشانیم !

 

حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان

30 جوزای 1404

20 جون 2025

www.cmpa.io

sholajwid@cmpa.io || sholajawid2@hotmail.com

۱۴۰۴ خرداد ۳۰, جمعه

برپایی جنبش همگانی ضد جنگ از سوی خلق ایران( بخش نخست)

 
جنگ اسرائیل و امپریالیست ها با ارتجاع ولایت فقیه  
 
و برپایی جنبش همگانی ضد جنگ از سوی خلق ایران( بخش نخست)
 
تضاد دولت ارتجاعی اسرائیل به نماینده گی از سوی امپریالیست ها با حکومت ولایت فقیه خامنه ای
جنگ کنونی بین دولت صهیونیستی و جنایتکار اسرائیل به نیابت از ترامپ و امپریالیسم آمریکا و دیگر امپریالیست های اروپای غربی انگلستان، آلمان و فرانسه از یک سو و حکومت مرتجع ولایت فقیه از سوی دیگر است. هر دو سوی این جنگ تا مغز استخوان جنایتکار و ارتجاعی و ماهیت جنگ شان ارتجاعی است. هر کس که طرف یکی از دو طرف را در این جنگ ارتجاعی بگیرد در سوی یک ارتجاع قرار گرفته است.
جریان های توده ای - اکثریتی که طرف جمهوری اسلامی را می گیرند در جبهه ی ارتجاع جمهوری اسلامی قرار دارند.  
دارودسته های حقیر و مزدور سلطنت طلب و هم پیمانان کمونیسم حکمتی - ترتسکیستی آنها که طرف اسرائیل و امپریالیست های غربی را می گیرند در سوی ارتجاع امپریالیستی - صهیونیستی قرار می گیرند.
نگاهی به دو سوی این تضاد
جمهوری اسلامی حکومت سرمایه داران بوروکراتیک و رانت خوار و فاسد و مستبد و دزد و جنایتکار و جاه طلبی است که با پنهان شدن پشت مذهب، بیش از 40 سال است که خون خلق ستمدیده ی ایران و در راس آن کارگران و کشاورزان و توده های زحمتکش را در شیشه کرده و زندگی شان را به فلاکت کشانده اند. حکومت خامنه ای و سران پاسدار کوچک ترین حق اعتراضی برای کارگران و زحمتکشان و دیگر طبقات خلق باقی نگذاشته و تمامی اعتراض ها و جنبش های آنها را علیه وضع موجود به خاک و خون کشیده اند.
 همچنین این حکومت در داخل به بهای تباه کردن معیشت و زندگی خلق ایران برنامه ی هسته ای و غنی سازی اورانیوم را به پیش برده و در عین حال مداوما دیگر کشورها را تهدید کرده اند که در صورتی که بقایشان به خطر بیفتد از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای( (NPTخارج شده و به تولید سلاح اتمی خواهند پرداخت.
ویژگی دیگر این حکومت این است که نه تنها در ایران بلکه در منطقه نیز جاه طلبی ها و ماجراجویی های خود را دنبال کرده است. انقلاب خلق سوریه را به خاک و خون کشیده و برای پیشبرد اهداف جاه طلبانه ی خود گروه های نیابتی به راه انداخته است. گروه هایی که درعین حال قرار بوده در بزنگاه تهدید خارجی، سپر جمهوری اسلامی شده و به بقای آن یاری رسانند.
 دولت صهیونیستی اسرائیل نیز که به یاری استعمار و امپریالیسم کثیف انگلستان بنیان گذاشته شد در طول70 سال تاریخ خود جز جنایت و تخریب چیزی به بار نیاورده است. آخرین آن سلاخی توده های محروم فلسطینی در غزه است. دولت مرتجع نتانیاهو در غزه نسل کشی به راه انداخته و کودکان و زنان فلسطینی را بسیار کشته است. آمار می گوید که در طول نزدیک به دو سال که از این جنگ می گذرد نزدیک به 60 هزار نفر که بسیاری شان کودکان و زنان بوده اند به وسیله این دولت در غزه جان خود را از دست داده اند و چنان که دیده می شود از این شهر جز ویرانه ای باقی نمانده است.
این جنگ را به شکل کنونی دولت صهیونیستی اسرائیل آغاز کرده است. این دولت مورد پشتیبانی دولت امپریالیستی آمریکا و تمامی امپریالیست های غربی و ابزار برنامه های آن ها در سرکوب جنبش های خلق های منطقه خاورمیانه و شمال افریقا و نیز برنامه ی استراتژیک آن ها در منطقه( اکنون با نام «تغییر نقشه ی خاورمیانه و برپایی خاورمیانه ی نوین) است.
نکته ی دیگر این است که جمهوری اسلامی حکومت مرتجعی که مثلا در مورد این حمله «مظلوم» واقع شده باشد نیست. ممکن است که در کشوری حکومتی ارتجاعی و مستبد حاکم باشد اما این حکومت در رابطه ی بیرونی اش دارای جاه طلبی و ماجراجویی نبوده و مشکلی برای کشورهای دیگر به وجود نیاورده باشد. چنانچه امپریالیست ها به دلایلی( مثلا موقعیت ژئوپلتیک و یا سیاسی و یا اهداف اقتصادی خود) به آن کشور حمله کنند این امکان که دولت مرتجع مزبور«مظلوم» واقع شده و مورد پشتیبانی مردم کشور خود قرار گیرد وجود دارد. اما در مورد جمهوری اسلامی این اساسا صدق نمی کند. جمهوری اسلامی خودش یک تیفوس در منطقه است و خلق ایران را برای پیشبرد جاه طلبی هایش در منطقه به خاک سیاه نشانده است. در هر صورت دو سوی جنگ ارتجاعی اند و جای هیچ گونه دفاعی ندارند.

تضاد بین خلق ایران و دولت مرتجع اسرائیل و امپریالیست ها
جنگ کنونی تنها نتیجه ی تکامل تضاد بین امپریالیست ها و حکومت ولایت فقیه نیست بلکه درعین حال شکلی از بروز تضاد میان امپریالیست ها با خلق ایران است. تجاوز اسرائیل به خاک ایران و زیرپا گذاشتن تمامیت ارضی ایران و حق حاکمیت ملت ایران بر سرزمین خویش ادامه ی تضاد بین خلق ایران و امپریالیست هاست.
با توجه به این مساله، این در عین حال جنگی از جانب امپریالیست ها و سگ هارشان اسرائیل جنایتکار با ملت ایران است. از دیدگاه این تضاد، جنگ از جانب امپریالیست ها و سگ زنجیری شان دولت صهیونیستی اسرائیل، ارتجاعی و از جانب آحاد خلق ایران که اکنون در شکل خواست نفی جنگ بروز می کند، دارای ماهیت مترقی است.
 در اینجا دیگر اسرائیل با خامنه ای و باند حاکم بر جمهوری اسلامی طرف نبوده بلکه با ملت ایران طرف است.
در اینجا تضاد بین خلق ایران کارگران و کشاورزان و تمامی طبقات خلقی ایران با دولت جنایتکار اسرائیل و امپریالیست هاست.
 بین جنگ از این دیدگاه با جنگ خامنه ای و اسرائیل ماهیتا تضاد وجود دارد.
در آنجا هر دو سو ارتجاعی اند، در حالی که در این جا سوی امپریالیست ها ارتجاعی و سوی خلق مترقی و انقلابی است.
با توجه به این که خلق ایران مخالف حکومت ولایت فقیه است و با توجه به این که مایل نیست وارد جنگ بین اسرائیل و حکومت کنونی گردد، موضع وی در مورد جنگ، پایان بافتن هر چه سریع تر آن است.
اشکال مبارزه ی طبقه ی کارگر و خلق ایران با تداوم جنگ
اشکال مبارزه ی خلق با جنگ امپریالیست ها، در حال حاضر صرفا سیاسی و فرهنگی و دیپلماتیک است. مخالفت با جنگ و خواست پایان دادن به آن خواست اصلی است. آگاهی بخشی به توده ها درمورد ماهیت این جنگ، مخالفت با جنگ از سوی اسرائیل و امپریالیست ها، خواست از طبقه ی کارگر و خلق های تمامی کشورها برای مخالفت با تجاوز اسرائیل و امپریالیست ها به ایران و نیز تمامی دولت ها و نهادهای بین المللی برای پایان دادن به جنگ از یک سو، و همراهی نکردن با جنگ حاکمان کنونی( به ویژه باند خامنه ای و هسته ی سخت قدرت که اصلی ترین مسبب این وضع هستند) و در عین حال مبارزه علیه آنها به دلیل ادامه جنگ و زیر فشار قراردادن آن ها برای پذیرش صلح از سوی دیگر، سیاست اصلی کنونی طبقه ی کارگر و کشاورزان و دیگر طبقات خلق ماست.
روشن است که در مورد این امر تمامی طبقات خلقی باید فعال باشند. نه تنها کارگران و کشاورزان بلکه طبقات میانی از هر صنف و دسته، فرهنگیان و کارمندان ادارات دولتی و خصوصی، پرستاران و کادر درمان، تولید کننده گان کوچک، کسبه و بازاریان، استادان دانشگاه، وکلا و حقوق دانان، پزشکان و کادر درمان، هنرمندان و ورزشکاران، خبرنگاران و خلاصه همه و همه باید در امر مخالفت با جنگ شرکت فعال داشته و یک جنبش همگانی ضد جنگ پدید آورند. این جنبش از یک سو برعلیه حکومت کنونی و فشار وارد کردن بر آن در جهت پایان دادن به جنگ و از سوی دیگر خواست از خلق های کشورهای دیگر و دولت ها و سازمان های بین المللی برای مداخله و زیرفشار قرار دادن دولت های آمریکا و اسرائیل برای  پایان دادن به جنگ است.
 
تضاد طبقه ی کارگر، کشاورزان و تمامی طبقات خلقی ایران با حکومت  ارتجاعی ولایت فقیه
 این تضاد از همان آغاز انقلاب آغاز شده است و تا کنون ادامه یافته است. جنبش های اصلاح طلبانه و انقلابی گوناگون و بسیاری در چهار دهه حکومت ولایت فقیه بر مبنای این تضاد شکل گرفته و آن را به پیش برده است. اخرین آنها خیزش بزرگ ژینا یا «زن، زندگی، آزادی» بوده است. پس از آن جنبش، با مبارزات تمامی طبقات استثمارشده و ستمدیده روبرو بوده ایم که به دلیل فشارهای هولناک اقتصادی و معیشتی شکل شان مبارزه ی اقتصادی بوده است. واپسین مبارزه در این چارچوب اعتصاب بزرگ و سراسری کامیون داران و راننده گان کامیون بوده است که پشتیبانی تمامی خلق ایران را به همراه داشته است و یکی از اوج های همکاری و همیاری و اتحاد تمامی طبقات خلق به شمار می آید.
رشد این تضاد در سال های اخیر موجب عقب نشینی های حکومت هم در رویارویی هایش با امپریالیست ها و هم در رویارویی اش با خلق گردیده است. تمامی طبقات خلقی اکنون بیش از پیش و امیدوارانه تر به آینده ی این مبارزات خویش می نگرند.
جایگاه و موقعیت سه تضاد
با این حال حمله ی دولت جنایتکار اسرائیل به نماینده گی از جانب امپریالیست ها سیر حرکت این تضاد را دستخوش تغییر کرده و به جای آن تضاد میان دو مرتجع  جمهوری اسلامی و دولت صهیونیستی اسرائیل را برجسته کرده است. در عین حال و در درجه ی دوم تضاد خلق را با مرتجعین دولت اسرائیل و امپریالیست های غربی قرار داده است که به خاک ایران تجاوز کرده اند و تمامیت سرزمینی و حق حاکمیت ملی ملت ایران را زیرپا گذاشته اند.
در تضاد اخیر خلق ایران با  دو سوی تضاد مرتجعین ولایت فقیه از یک سو و امپریالیست ها از سوی دیگر طرف است. یک لبه ی آن که در حال حاضر سنگین تر است مبارزه ی خلق علیه دولت صهیونیستی اسرائیل و امپریالیست هاست و لبه دیگر که آن هم سنگین اما در درجه ی دوم قرار دارد علیه جمهوری اسلامی است.
تضاد میان طبقه ی کارگر و کشاورزان و تمامی طبقات خلق از یک سو و جمهوری اسلامی از سوی دیگر بر مبنای تحرک و تاثیرات دو تضاد مورد اشاره، دوباره رشد می کند و دیر یا زود رو می آید.
 هرمز دامان
نیمه ی دوم خرداد 1404
 
 
 

 

 

درباره صحبت های ترامپ در مورد زمان دو هفته ای تصمیم گیری در مورد دخالت در جنگ( بیانیه ی هشتم)

 
جنگ دولت صهیونیستی و اسرائیل و مرتجعین جمهوری اسلامی( بیانیه هشتم)

درباره صحبت های ترامپ در مورد زمان دو هفته ای تصمیم گیری در مورد دخالت در جنگ
 
 ترامپ گفته است که طی دو هفته ی آینده درمورد اقدام علیه ایران تصمیم می گیرد. منظور وی وارد شدن آمریکا به جنگ و یا در پیش گرفتن گزینه های دیگر است.
در مورد این صحبت های ترامپ چندین گمانه و احتمال می تواند وجود داشته باشد:
 
یک - بروز و شدت گرفتن تضادها در طبقه ی حاکم بر آمریکا
در طبقه ی حاکمه امپریالیسم آمریکا بین دو حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه و در شورای امنیت این کشور بین عالی ترین مقامات کشور و همچنین در دولت ترامپ بین بخش های گوناگون این دولت که نماینده ی جناح های گوناگون حزب جمهوری خواه هستند و نیز بین پشتیبانان عمده ی ترامپ یعنی جنبش ماگا با ترامپ در مورد دخالت نظامی آمریکا در جنگ وحدت نظر وجود ندارد و تضادها از هر سو بیرون زده و یا شدت گرفته است.
-       این احتمال بسیار زیاد است. چرا که آمریکا شرایط اقتصادی و سیاسی خوبی برای آغاز کردن یک جنگ دیگر ندارد؛ به ویژه اینکه نتایج جنگ های افغانستان و عراق و لیبی مطلوب سران آمریکا نبوده است. بیشتر شعارهای ترامپ به ویژه «آمریکا اول» پیرامون مسائل اقتصادی بود و جنگ به ویژه اگر درازمدت شود این احتمال که آمریکا آسیب پذیر شود بسیار است.
 
دوم - تضادها در طبقه ی حاکم بر ایران و پیشنهادهای آنان برای آتش بس
سران جمهوری اسلامی پیام هایی فرستاده و پذیرفته اند که با شروط ترامپ کنار بیایند. خبرها حاکی است که امروز عراقچی با وزرای خارجه ی سه دولت اروپای انگلستان، آلمان و فرانسه دیدار می کند. به نظرمی رسد که نتایج این دیدار بسیار مهم باشد.
-        این احتمال نیز وجود دارد. حکومت ولایت فقیه همواره دو رو داشته است.
یک رو برای امپریالیست ها که روی عقب نشینی و سازش و کنار آمدن بوده است. در این خصوص می توان به آرام آرام پس کشیدن جمهوری اسلامی در غزه و لبنان و سوریه و یمن پس از عملیات اکتبر توجه کرد. این در حالی است که تمامی این ها نیابتی های جمهوری اسلامی و یا حکومت هایی بودند که جمهوری اسلامی از آنها پشتیبانی می کرد.
روی دوم برای مردم ایران که مشتی شعار و های و هوی مرگ بر آمریکا و اسرائیل و غیره بوده است. اگر اکنون جمهوری اسلامی مجبور است که مقابل اسرائیل بایستد و به این کشور موشک شلیک کند به این دلیل نیست که از نظر سیاسی خواهان آن بوده است. آنها حتی عملیات «صادق 3» را اجرا نکردند و عملیات کنونی در واقع باید «صادق 4» باشد که نام اش را «صادق 3» گذاشته اند. در واقع خامنه ای و سران سپاه تصور نمی کردند که در صورت پافشاری روی غنی سازی و مقاومت در برابر خواست های دولت آمریکا کار را به اینجا بکشاند. رودست و فریبی که خوردند به دلیل امیدهاشان برای پذیرش به وسیله ی ترامپ بود.
از این رو بیشتر می توان فکر کرد که در حالی که برای ملت ایران های و هوی می کنند و شعارهای پوچ می دهند اما پنهانی مداوما برای آمریکا و اروپایی ها پیام می فرستند. باید توجه کرد که توقف جنگ در همین شرایط فعلی به نفع جمهوری اسلامی نیست.
به نظر می رسد که در حال حاضر کنترل کشور در دست سپاه پاسداران و هسته ی سخت قدرت قرار گرفته است، اما در عین حال این فکر که در حال حاضر تمامی جناح ها با یکدیگر در مقابل اسرائیل و آمریکا متحد هستند نادرست است. تضادهایی که بین جناح ها و باندهای گوناگون جمهوری اسلامی وجود داشت اکنون نیز وجود دارد اما کمی زیر تاثیر اوضاع کنونی و باند خامنه ای و جوسازی های آنها قرار گرفته است و بیشتر پنهانی پیش می رود.  
 
سوم - فرصت برای آماده گی بیشتر نیروهای آمریکا در منطقه
فرصت برای آماده گی بیشتر نیروهای آمریکا در منطقه و آرایش نظامی؛ پیوستن نیروهای و تجهیزات بیشتر و خلاصه وضعیتی که در صورتی که جنگ به طول انجامید آمریکا بتواند با آماده گی بیشتری آن را پیش ببرد.
-        این احتمال نیز کمابیش وجود دارد. زیرا دولت آمریکا نه تنها باید خودش را آماده خود درگیری و عواقب آن کند بلکه باید به کشورهای منطقه نیز توجه داشته باشد و آنها نیز آماده گی های لازم را کسب کنند.
 
چهارم - بلوف زدن و هر آن امکان حمله ی آمریکا
احتمال این که یک بلوف باشد و آمریکا با در نظر گرفتن این که سران جمهوری اسلامی را خواب کند آن را به میان آورده است.
-        این احتمال نسبت به سایر احتمالات کمتر است. چرا که سران سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی با توجه به ضربه ی غیرمنتظره ای که خوردند مشکل که به این زودی و ساده گی در دام بلوف هایی از این گونه بیفتند. در هر صورت و در هر زمانی از این دو هفته اگر آمریکا وارد جنگ شود معنای خواب کردن جمهوری اسلامی را نخواهد داشت.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
30 خرداد 1404
 
 

  

۱۴۰۴ خرداد ۲۹, پنجشنبه

بیانیه شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در محکومیت تجاوز نظامی و سیاست های جنگ افروزانه و تاکید بر صلح و دموکراسی



ملت شریف و آگاه ایران! سایه شوم جنگ و ناامنی سال‌هاست که بر آسمان منطقه سنگینی می‌کند و بار دیگر شاهد تجاوز نظامی رژیم اسرائیل به خاک کشورمان بوده‌ایم؛ اقدامی که نقض آشکار حقوق بین‌الملل، تهدیدی علیه تمامیت ارضی ایران و خطری برای جان و امنیت شهروندان بی‌دفاع است.
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران این تجاوز را به شدت محکوم کرده و خواستار پاسخگویی عاملان آن در مجامع بین‌المللی است
ما معلمان، که رسالتمان پرورش نسلی آگاه، صلح‌طلب و عدالت‌خواه است، نمی‌توانیم نسبت به ریشه‌های این بحران و سیاست‌های ماجراجویانه و تنش‌زای حاکمیت جمهوری اسلامی بی‌تفاوت باشیم. تصمیم‌گیری‌های غیرشفاف، عاری از عقلانیت و بدون مشارکت مردم، از جمله پیگیری برنامه‌هایی که به بهانه‌های مختلف به تنش‌های منطقه‌ای دامن زده‌اند، زندگی میلیون‌ها ایرانی، به‌ویژه فرودستان، را به ورطه فاجعه کشانده است. ما از هرگونه سیاست جنگ‌افروزانه، چه از سوی حاکمیت ایران و چه از سوی دیگر دولت‌های منطقه، برائت می‌جوییم و اعلام می‌کنیم که جنگ نه نعمت است و نه فرصت، بلکه نکبت و فلاکتی است که قربانیان اصلی آن مردم عادی، کودکان، زنان و غیر نظامیان هستند

ما باور داریم که
جان هر انسان، فارغ از ملیت، مذهب یا مرزهای جغرافیایی، ارزشمند و محترم است. کشتار غیرنظامیان و کودکان، از جمله توسط رژیم اسرائیل، نقض صریح ماده ۳۸ کنوانسیون حقوق کودک و جنایتی غیرقابل توجیه است که به شدت آن را محکوم می‌کنیم
دوقطبی‌سازی‌های کاذب و شعارهای «یا با ما یا با دشمن» مغالطه‌ای فاحش است که تنها به سود جنگ‌طلبان و کاسبان تحریم و ناامنی عمل می‌کند. ما از هر دو جریان افراطی که منطقه را به کام آتش کشیده‌اند، فاصله گرفته و بر استقلال فکری و انسانی خود تأکید می‌کنیم
ادامه روندهای تنش‌آفرین در منطقه، به‌ویژه در شرایط بحرانی معیشتی، اجتماعی و اقتصادی کنونی ایران، تنها به تضعیف امنیت ملی، افزایش فقر و آسیب‌های روانی و اقتصادی به خانواده‌ها، معلمان و دانش‌آموزان منجر خواهد شد
صلح پایدار، گفت‌وگوی مبتنی بر احترام متقابل، تقویت دموکراسی و جامعه مدنی، و رعایت حقوق بشر، تنها راه تأمین منافع ملت ایران و همه ملت‌های منطقه است.

ما از کسانی که جنگ را فرصت یا نعمت می‌دانند و در عافیت به سر می‌برند، و همچنین از کسانی که با اتهام‌زنی‌های بی‌اساس، دیگران را به همکاری با دشمن متهم می‌کنند، اعلام برائت می‌کنیم. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران بر این باور است که به جای هزینه‌های هنگفت نظامی و امنیتی، منابع کشور باید صرف آموزش، سلامت، رفاه و آینده کودکان این سرزمین شود

🔻درخواست‌های ما

توقف فوری جنگ و خشونت:
از همه دولت‌های درگیر، به‌ویژه رژیم اسرائیل و جمهوری اسلامی، می‌خواهیم چرخه باطل خشونت را متوقف کنند
فشار بین‌المللی برای صلح:
از نهادهای مستقل بین‌المللی، تشکل‌های معلمان جهان و کنشگران صلح می‌خواهیم با فشار بر دولت‌های منطقه و قدرت‌های جهانی، زمینه توقف جنگ و آغاز گفت‌وگوهای صلح‌آمیز را فراهم کنند
حمایت از جامعه مدنی و دموکراسی:
تقویت نهادهای مدنی، احترام به حقوق شهروندی و مشارکت مردم در تصمیم‌گیری‌های کلان، تنها راه برون‌رفت از بحران‌های کنونی است
اولویت‌بخشی به رفاه و آموزش:
حاکمیت ایران باید منابع کشور را به جای ماجراجویی‌های نظامی، صرف بهبود معیشت، آموزش باکیفیت و سلامت مردم کند.

ما معلمان ایران، در کنار مردم شریف کشورمان، با خانواده‌هایی که عزیزان خود را در این چرخه بی‌حاصل خشونت از دست داده‌اند، ابراز همبستگی می‌کنیم. تعهد ما به تربیت نسلی آگاه، صلح‌طلب و عدالت‌خواه، ما را وامی‌دارد که صدای صلح، گفتگو و انسانیت باشیم. بار دیگر تأکید می‌کنیم که آینده ایران و منطقه نه در سایه جنگ، بلکه در پرتو دموکراسی، عدالت و احترام به کرامت انسانی ساخته خواهد شد

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران
۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۴