۱۴۰۴ آذر ۲۱, جمعه

توفان مبارزه ی ضداستبدادی در سرزمین سربداران( بیانیه ی دوم)


 
نقش کثیف سلطنت طلبان و پادشاهی خواهان مزدور در آیین یادبود قهرمان خسرو علیکردی
 در مشهد و نیز نقش حزب اللهی های سلطنت طلب شده و مزدور در اینترناشتال و دیگر تلویزیون های امپریالیستی و صهیونیستی( بیانیه ی دوم)

در آیین یادبود خسروعلیکردی ظاهرا تک و توکی شعارها به نفع شاه پرستی و سلطنت طلبی و استبداد سلطنتی خواهی داده شده است. در زیر به گونه ای مختصر به آنها که در پس و پشت این شعارها هستند می پردازیم.
گروهی معدود که به نفع شاه پرستان و استبداد سلطنتی طلبان شعار می دهند به دو دسته ی اصلی تقسیم می شوند:
یک - ناآگاهان و دنباله روان شان که تعداد ناچیزی هستند و اینها بیشتر جوانان و مردمانی هستند که صرفا آزادی های اجتماعی می خواهند!
بیشتر این دسته جوانانی هستند که دارای آگاهی و دانش درستی از تاریخ گذشته و تجربه ی مبارزاتی چندانی نیستند و تصوراتی ناروشن در مورد تاریخ و نقش حکومت مستبد و مزدور و وطن فروش پهلوی دارند.
حکومت پادشاهی و سلطنتی ای که از زمان رضا خان شکل گرفت یک سلطنت استبدادی و یک حکومت مزدور امپریالیست های انگلیسی بود و سپس با کودتای آمریکایی- انگلیسی 28 مرداد و شکل گیری دوباره ی پهلوی دوم، مزدور امپریالیست های غرب به سرکرده گی امپریالیسم آمریکا گردید. در طی تمامی این پنجاه سال حکومت پهلوی ها، ایران کشور مستقلی نبوده و وابسته به امپریالیست های آمریکایی و غربی گشته بود. همچنین در این کشور استبداد سلطنتی حاکم بود و آزادی های سیاسی و دموکراسی حداقل نیز وجود نداشت و خفقان بر کشور حاکم بود. و نیز در حالی که شاه و خاندان و دربار و سرمایه داران بزرگ ثروت جامعه را می بلعیدند و در ناز و نعمت زندگی می کردند و به همه فخر می فروختند، فقر و نداری و بی خانمانی اکثریت کارگران و زحمتکشان و دهقانان رانده شده از زمین و روستا و دیگر زحمتکشان و همچنین لایه های میانی جامعه را در بر گرفته بود. کسی که این حقایق ساده و پیش پا افتاده را در مورد دوران حکومت پهلوی ها نداند از تاریخ گذشته یا هیچ نمی داند و یا خود را به ناآگاهی می زند و مردم را فریب می دهد.
مبارزانی مانند مجیدرضا رهنورد و امید سرلک و ...
در این دسته چهره هایی نیز مانند جانباخته ی مبارزات «زن، زندگی، آزادی» مجیدرضا رهنورد و همچنین امید سرلک وجود دارند که برخی گفته ها و علائم نشان از هواداری آن ها در بازگشت سلطنت به ایران است.
 برخورد اکثریت خلق ما با این گونه چهره ها این گونه هست و باید باشد:
به مبارزه شان با حکومت مستبد ولایت فقیه و شجاعت و فداکاری شان در این مبارزه احترام می گذارد اما به هیچ وجه افکار پادشاهی خواهانه ی آن ها را نمی پذیرد. این شکل برخورد دوگانه، در مورد تمامی آنهایی که در مبارزات حضور دارند و صادقانه در راه سرنگونی استبداد مبارزه می کنند اما اندیشه ها و دیدگاه های نادرستی در مورد حکومت جایگزین یعنی بازگشت سلطنت و نظام پادشاهی مزدور و مستبد و آزادی کش و استثمارگر دارند صدق می کند.
به این ترتیب سیاست خلق در مورد آنها چنین است:
از یک سو پذیرش آنها همچون مبارزانی در صف خلق و از سوی دیگر مبارزه با این گونه اندیشه ها و دیدگاه هاشان به گونه ای و در چارچوبی که نیت و قصد قانع کردن آنها باشد. 
تعدادی از خانواده های جانباخته گان مبارزات
به این اقلیت جوانان باید برخی از خانواده های جان باخته گان را نیز افزود که یا دارای اگاهی عمیقی از دوران سلطنت استبدادی نیستند و صرفا وضع امروز خود و مردم ایران را با آن دوران مقایسه کرده و بر این باور می شوند که آن زمان بهتر از این زمان بود، پس برگشتن به آن زمان بهتر از آینده ی ناروشن است.
و یا چنان که در گذشته شرح داده ایم به وسیله پادشاهی خواهان مزدور خریده شده اند. ما باید با آنان که می شود حرف زد حرف بزنیم و تلاش کنیم آنها را قانع کرده و به صف خلق و مبارزه برای یک جمهوری دموکراتیک انقلابی و مترقی برگردانیم.
 کسانی که نخواهند حقایق آن زمان را بفهمند و یا بگویند چون در مقایسه حکومت ولایت فقیه «وضع مردم در آن زمان بهتر از اکنون بود پس آن حکومت بهتر بود»، اگر با گفتگو قانع نشوند، با پیشرفت و تکامل مبارزات و تجزیه ی صف ها و شکاف ها در نهایت جایی در مبارزات آزادیخواهانه، ضداستبدادی و استقلال طلبانه - ضد امپریالیستی خلق ایران نخواهند داشت.
به این ترتیب در صورتی که کسانی بر اشتباه خود که اکنون اشتباه است و در آینده دیگر اشتباه نخواهد بود و عمد خواهد بود، پافشاری کنند قطعا از صف خلق طرد شده و در رده ی دشمنان خلق درخواهند آمد. امید که چنین نشود و آنها تلاش کنند که اشتباهات خود را اصلاح کنند.
دو - مزدوران سلطنت طلب و نقش تخریبی آنان در جنبش و اتحاد خلق مبارز
پادشاهی خواهان قطعا مزدورانی در داخل دارند و وظایفی برایشان معین کرده اند. مهم ترین وظیفه ی اینان تخریب مضمون و روند مبارزات ضد استبدادی - ضد امپریالیستی کارگران و کشاورزان و طبقات میانی جامعه ی ایران و از هم پاشیدن یگانگی خلق در این مبارزات و پیشرفت و تکامل آن است.
برای همین هوچی های سلطنت طلب مزدور امپریالیست ها تلاش می کنند یگانگی گردهمایی ها را با شعارهای پوچ از هم بپاشند، به زندانیان سیاسی و مبارزان راه آزادی و استقلال خلق ایران حمله کنند و به تخریب چهره های مبارز و پیشرو که از جان شان مایه می گذارند و محبوب قلوب مردم اند دست زنند( اگر این خبر درست باشد به آنها ریزه سنگ پرتاب کنند!) و به جای شعارهای انقلابی و مترقی، شعارهایی بی مضمون و صرفا در خواست حکومت سلطنتی مانند« رضا شاه روحت شاد»، « این است شعار ملی، رضا رضا پهلوی»،« جاوید شاه» ( برفرض که تمامی این شعارها داده شده و صداگذارهای جایگزین یا افزوده شده نبوده اند) و از این گونه سر دهند. 
در عین حال این ها که در میان جنبش طبقات خلق نیرویی ندارند و نباید هم داشته باشند با شرکت مداوم در شبکه های اجتماعی و تحریف رویدادها و دادن گزارش های مجعول و دروغین از آنها و صداگذاری ویدیوها با شعارهای سخیف خود و غیره تلاش می کنند خود را گروهی بسیار زیاد و دارای هواخواهانی انبوه نشان دهند و سپس نیز با قیافه حق به جانب بگویند حق ما را ادا کنید و بگویید که ما بسیار بودیم و مردم ایران ما سلطنت طلبان مزدور را می خواهند.
در کل همان گونه که تلاش کردند مبارزات آزادیخواهانه خارج از کشور را از هم بپاشند این جا نیز تلاش کنند تا این مبارزات یا در خدمت آنان آید و یا از هم پاشیده و تخریب شود.
 نوچه های امپریالیسم آمریکا و دولت صهیونیستی در تلویزیون اینترناشنال و دیگر تلویزیون های ارتجاعی- امپریالیستی
این ها را باید به دو بخش کرد: بخش سلطنت طلبان پیشین و بخش سلطنت طلبانی که حزب اللهی های سابق اند.
سلطنت طلبان پیشین
بخش سلطنت طلبان پیشین شهره ی آفاق اند. این بیشتر ساواکی های پیشین و مزدوران سازمان سیا و پادوان سرمایه داران گریخته از ایران پس از انقلاب 57 و لنگر انداخته در پیشگاه اربابان امپریالیست خویش به ویژه امپریالیسم آمریکا هستند و پیش از به راه افتادن تلویزیون اینترناشنال در شبکه های صدای آمریکا و بی بی سی و منو و تو و نیز سایت های خودشان فعالیت داشتند. از ایدئولوگ های برجسته این دسته امیر طاهری و بیژن کیان و شهرام خلدی و شایان سمیعی و هوشنگ حسن یاری و  از گونه افراد هستند.
حزب اللهی های پیشین و سلطنت طلبان امروز
اما دسته ی دیگر حزب اللهی های حکومت استبدادی ولایت فقیه هستند. این ها در ایران در سال های پس از انقلاب جزو نوچه های حکومت بوده و در سرکوب مخالفان و استقرار حکومت و یا تبلیغات به نفع دوام آن نقش داشتند و تا جایی که توانستند به خامنه ای و شرکای پاسدار و یا رفسنجانی و در بهترین حالت به اصلاح طلبان( در زمانی که این دسته جزو حکومت بودند) خدمت کردند.
و سپس با تغییرات در بافت حکومت از سال های 76 به بعد از زمره ی مزدوران حکومت استبدادی ولایت فقیه و یا آنها که خواهان اصلاح آن بودند در آمده و یکراست به مزدوری دولت های امپریالیستی آمریکا و دولت صهیونیستی اسرائیل و استبداد سلطنتی «شرفیاب» شدند.
 از این استبداد به آن استبداد و از این مزدوری به آن مزدوری پریدن شغل کثیف و پلید این بی پرنسیب ها و نان به نرخ روز خورها است. این دسته های مزدور هرگز نخواستند حتی به جبهه های دموکرات و یا ملی خارج از کشور بپیوندند(چنان که برخی از اصلاح طلبان پیشین چنین کردند) بلکه مزدوری و خوش خدمتی به امپریالیست ها و صهیونیست ها و ارتجاع سلطنت را به آنها ترجیح دادند. و طبعا پول در حال حاضر و وعده هایی برای جاه و مقام و نقش در حکومت آینده نقش مهمی در این قضیه داشته است.
 آری غوطه خوردن در کثافت مزدوری برای امپریالیسم آمریکا و دولت صهیونیستی اسرائیل و استبداد سلطنتی دیگری به شاهی رضا خان دوم، بهتر از عنصری آزادیخواه و ملی و دموکرات بودن است!
حسین قاضی زاده مزدور هوچی سلطنت طلب که خودش تبلور تمام عیاری از خودفروشی و سخن به مزدی و زندگی در کثافت مزدوری برای امپریالیسم آمریکا و دولت صهیونیستی اسرائیل است و به هواداری از مردم ایران به تحول طلبان زندانی ای چون تاج زاده و موسوی و ... می پرد و آنها را به دلیل این که مثلا از نظر او موضع صریح و روشن در قبال گذار از حکومت ولایت فقیه ندارند( لابد به حکومتی سلطنتی به شاهی رضا پهلوی)، به گونه ای«کثافت» می خواند، مراد ویسی موجود کاسه لیس و جاه طلبی متهوعی که برای مقام و موقع به هر دورقاب چینی ای تن می دهد و مهدی مهدوی آزاد دوروی پرمدعا و پرهیاهوی توخالی و محسن پورمحسن و... از این دسته ی اخیراند.
 امید اینان به هیچ وجه به مبارزات توده ها نیست بلکه به طرح های امپریالیسم آمریکا و اسرائیل است. وظیفه ی آنها در قانع کردن مردم ایران است به این که خود نمی توانند حکومت را سرنگون کنند و به دولت صهیونیستی و جنایتکار اسرائیل و امپریالیسم آمریکا نیاز دارند که به ایران حمله کرده و حکومت را برایشان سرنگون کنند و حکومتی تازه برایشان تشکیل دهند. یعنی همان حکومت سلطنتی پیشین را.
نقش اینان از جهاتی کثیف تر و پلیدتر و خبیثانه تر از سلطنت طلبان پیشین است. زیرا آنها چهره های شناخته شده تری هستند اما اینان خود را «آزادیخواه» و «هوادار منافع مردم ایران» و «هوادار کارگران و زنان و خلق های ایران و منافع آنها» معرفی می کنند.   
***
بازگشت به دوران سلطنت وبرقراری استبداد پادشاهی و مزدور کشورهای امپریالیستی شدن خواست خلق ایران نیست.
خلق ایران خواهان سرنگونی حکومت ولایت فقیه و برقراری یک جمهوری دموکراتیک انقلابی مردمی است و نه حکومت سلطنتی. نه استبداد آزادی کش و مزدوری دیگر برای کشورهای امپریالیستی غربی و یا شرقی.
دیر یا زود توده های کارگر و کشاورز و زحمتکش و خلق ایران تودهنی محکمی به این دارودسته های مزدور و متعفن خواهند زد.
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
 19 آذر 1404
  
 

توفان مبارزه ی ضداستبدادی در سرزمین سربداران( بیانیه نخست)


 
آیین یادبود خسروعلیکردی به همت برادر شجاع اش جوادعلیکردی و خانواده ی مبارزاش
آیین یادبود هفتم خسروعلیکردی قهرمان سبزواری - خراسانی در مسجد الغدیر باباعلی مشهد تبدیل به یک مبارزه ی تمام عیار ضداستبدادی و ضد حکومت ولایت فقیه شد و توده ی مشهدیان و خراسانیان همچنان که در مبارزات دی ماه 96، بار دیگر پیشرو مبارزات و آغازگر مرحله ی نوینی از تکامل جنبش دموکراتیک و آزادیخواهانه و استقلال طلبانه ی خلق ایران گردیدند.
شرکت مبارزان راه آزادی و استقلال ایران در آیین یادبود خسرو سربداران( لقبی که توده های خراسانی به خسروعلیکردی داده اند)
در این مراسم باشکوه بسیاری از توده های پیشرو و مبارز از مشهد و دیگر شهرهای اطراف شرکت کرده بودند. و نیز شمار زیادی از زندانیان سیاسی پیشین و مبارزان دلیر راه آزادی و دموکراسی و استقلال ایران از جمله نرگس محمدی، سپیده ی قلیان، پوران ناظمی، هستی امیری، عالیه مطلب زاده نیز به این مراسم پیوسته و با سخنرانی های پرشور و آگاه گرانه و شعارهای آزادیخواهانه و ضد استبدادی خود آن را تبدیل به یک گردهمایی مبارزه جویانه علیه حکومت استبدادی خامنه ای و شرکای پاسدار کردند.
شعارهای توفانی
در این آیین مبارزه جویانه شعارهای بسیاری داده شد که مهم ترین آنها عبارت بودند از:
«خسرو سربداران، راهت ادامه دارد»،«می جنگیم، می میریم، ایرانو پس می گیریم( یا ذلت نمی پذیریم)»،« قسم به خون یاران، ایستاده ایم تا پایان»،« نترسید نترسید ما همه با هم هستیم» و برعکس خطاب به حکومت« بترسید، بترسید، ما همه با هم هستیم»،« زندانی سیاسی آزاد باید گردد»( و از جمله شعارهایی به نفع فاطمه سپهری و مجیدرضا رهنورد)،«زن، زندگی، آزادی»، « دیکتاتور نگاه کن، عزت خریدنی نیست»،« مرگ بر دیکتاتور»،« مرگ بر خامنه ای» و «امسال سال خون است سیدعلی سرنگون است» و ...
مساله ی خواست ها و شعارها
شعارهای محوری و کلی باید پیرامون نفی و سرنگونی حکومت استبدادی و در کنار آن به نفع آزادی و استقلال کشور باشد(در حال حاضر در آیین هایی این چنین مساله ی استقلال و نیز خواست های اقتصادی در درجه ی دوم اهمیت قرار دارند). همچنین باید بهترین شعارهای خلق های ایران در جنبش ها و خیزش ها و شورش های پیشین در صدر شعارها قرار گیرد.
در عین حال باید شعارهای عام ضد استبدادی به شعارهای خاص تری مانند آزادی زندانیان سیاسی، فراهم کردن امکان پیگیری قتل های مشکوک، دستگاه قضایی مستقل، آزادی بیان، مطبوعات و اجتماعات، حقوق زنان و ملت های ستم دیده ی بلوچ و کرد و ترک و عرب و ترکمن و دیگر شعارهای خاصی که بیانی از خواست های ضداستبدادی، آزادیخواهانه و دموکراسی طلبانه ی خلق ایران باشند تبدیل شده و همچنین در پلاکاردها نوشته شود.   
حمله ی مزدوران استبداد ولایت فقیه به مبارزان و توده ها
دارودسته ی حکومتیان و مزدوران لباس شخصی طبق معمول شان به آیین یاد بود هجوم آوردند و عده ای را ضرب و شتم کرده و تلاش کردند توده ها را پراکنده سازند و از ادامه ی مراسم جلوگیری کنند.
بازداشت مبارزان پیشرو
 شمار زیادی از مبارزانی که در این آیین شرکت کرده بودند به وسیله ی مزدوران حکومت بازداشت شدند و از جمله نرگس محمدی و سپیده ی قلیان و آن چنان که مرضیه آدینه زاده خبر داده است پدرش ابوالفضل آدینه زاده جانباخته ی خیزش «زن، زندگی، آزادی» و...
بازداشت جواد علیکردی برادر شجاع و مبارز خسرو علیکردی که به نماینده گی از خلق ایران خونخواه برادرش هست
جواد علیکردی امروز حکومت را تهدید کرد که «اگر تا ساعت 12 امشب(جمعه 19 آذر ماه 1404) بازداشت شده گان مراسم را آزاد نکند متن محرمانه ای را منتشر خواهد کرد و مسئولیت عواقب این اقدام را نیز می پذیرد». آخرین خبرها نشان از آن دارد که حکومت اکنون جواد خونخواه، آزادیخواه و مبارز شجاع را نیز بازداشت کرده است.
آیا این جنبش پرو و بال می گیرد و به پرواز در می آید؟
آیا این توفان سهمگین، تب این آیین یادبود که از سبزوار آغاز شد و به مشهد رسید در شهرهای خراسان گسترش و دوام خواهد یافت؟ و آیا به دیگر شهرهای و استان ها و خلق های ایران سرایت خواهد کرد؟
 آیا مردمان آزادیخواه این سرزمین دنبال مبارزات توده های ستمدیده و آزدایخواه خراسانی را که حکومت ملوک الطوایفی علم الهدی به نیابت از ولایت فقیه خامنه ای بر آنها ستم می کند، خواهند گرفت و برگ دیگری از مبارزات آزادیخواهانه و استقلال طلبانه ی خلق ایران را ورق خواهند زد؟
همه چیز به خلق ایران، به طبقه ی کارگر، کشاورزان و توده های زحمتکش شهر و روستا طبقات میانی و تمامی زنان و مردان و خلق های ستمدیده ی ایران و پیشروان انقلابی و دموکرات و آزادیخواه و استقلال طلب شان بستگی دارد. گذشته ی جنبش ها، شورش ها و خیزش های عمومی نشان داده است که این چنین شده و مبارزات در هر مرحله و بزنگاه از نقطه ای و به شکلی آغاز شده و به دیگر شهرها و مناطق کشیده شده است. امید که این مبارزات نیز چنین شود.
 
درود به به توده های ستمدیده ی مشهد
درود به توده های خراسان سربدار پرور
درود به مبارزان آزادیخواه و شجاعی که این مراسم یادبود را برگزار کردند
زنده باد خلق قهرمان
زنده باد انقلاب
مرگ بر حکومت ولایت فقیه
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
 
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
19 آذرماه 1404

۱۴۰۴ آذر ۲۰, پنجشنبه

فتل خسرو علیکردی وکیل مبارز و آزادیخواه به وسیله ی حکومت ولایت فقیه!


 
 قتل یک وکیل شجاع به وسیله ی حکومت خامنه ای جنابتکار و شرکای پاسدار
خسرو علیکردی 46 ساله متولد سبزوار خراسان، وکیل پایه یک دادگستری و از مدافعان حقوق بشر در ایران در 15 آذر ماه 1404 به وسیله ی دستگاه های اطلاعاتی حکومت ولایت فقیه به قتل رسید.
علیکردی از زمره ی کلای مبارزی بود که برای شغل شان وکالت ارزش و جایگاه قائل اند و شرافتمندانه به موازین اخلاقی آن پایبند هستند.
وی وکالت بسی زندانیان سیاسی از جمله فاطمه سپهری( از امضا کننده گان خواست استعفای خامنه ای)، افرادی که در خیزش «زن، زندگی، آزادی» به وسیله ی حکومت بازداشت و زندانی شده بودند از جمله خانواده ی ابوالفضل آدینه زاده جان باخته ی این مبارزات و همچنین دیگر خانواده های بازداشت شده گان را به عهده گرفت و در این راه تا پای جان مایه گذاشت.
در مسیر سخت و سهمگین دفاع از بازداشت شده گان و زندانیان جنبش از جانب حکومت زیر فشارهای فراوان قرار گرفت. بازداشت اش کردند. به زندان اش افکندند. تبعید شد. اجازه ندادند تحصیلات عالی اش را در دانشگاه دنبال کند، حق وکالت اش را گرفتند و ممنوع الخروجش کردند و بالاخره چون حریف دادخواهی، ایستاده گی و شجاعت اش نشدند در دفتر کارش وی را به قتل رساندند.
تفاله های متعفن ولایت فقیهی، پس از قتل وی از خانواده اش خواستند سکوت کنند تا کالبد وی را تحویل دهند.
 در نهایت خانواده اش با همراهی گروه زیادی از توده ها که وی را دوست داشتند و به دلیل شخصیت و پیشینه اش در دفاع از حقوق ستمدیده گان، برایش احترام فراوان قائل بودند وی در شهر سبزوار به خاک سپردند.
ر مراسم سوگ اش و نیز هفته اش( امروز هجدهم آذرماه) مردم شعارهایی چون« این گل پرپر شده هدیه به میهن شده» و« ای خسرو پهلوان، راهت ادامه دارد» و «زن، زندگی، آزادی» سر دادند.  
پس از قتل وی برادر شجاع اش جواد علیکردی که او نیز وکیل دادگستری است دلیل مرگ به علت «سکته ی قلبی» را که سران حکومت در مشهد عنوان کرده اند نپذیرفته و خواهان تحقیق و از جمله دوربین های محل کارش شده که تماما به وسیله اطلاعاتی ها ضبط شده است. وی تهدید کرده است که در صورت پس ندادن بی کم و کاست 16 دوربین، به سازمان های بین المللی مراجعه خواهد کرد و خونخواهی برادرش را از آنجا دنبال خواهد کرد.
 خلق خراسان و ایران یار و مددکار جواد و خانواده و بستگان اش خواهند بود.  
در مورد وکلای مستقل، دموکرات، آزادیخواه و میهندوست
وکلا بسته به اندیشه ها و درآمد و سبک زندگی شان به لایه های مرفه تعلق دارند. از لایه های مرفه طبقات میانی و متوسط گرفته تا سرمایه داران بزرگ وابسته و مزدور.
بدنه ی اصلی وکلا را افراد آزادیخواه و میهندوست متعلق به لایه های میانی و متوسط تشکیل می دهند که خواهان آزادی و استقلال کشور و برقراری حکومتی دموکراتیک  و ملی در ایران هستند.
در میان وکلا دسته هایی نیز هستند که به سرمایه داران بزرگ دلال تعلق دارند. این ها به دو بخش تقسیم می شوند. بخشی از آنها جزو خدمتگزاران حکومت ولایت فقیه هستند، و بخش دیگر به مرتجعین سلطنت طلب تعلق دارند و هوادار بازگشت نظام کثیف پادشاهی و سلطنتی پیشین به ایران هستند. این دو دسته در میان وکلا اندک شمارند.
 در بافت وکلای آزادیخواه و استقلال طلب نیز اقلیتی هستند که مدافع ستمدیده گان و زحمتکشان و  کارگران و استثمارشده گان هستند. این لایه در میان همپایه های اجتماعی وکلا یعنی پزشکان و مهندیسین و کلا متخصصین نیز وجود دارند. کل دسته های اخیر مخالف حکومت ولایت فقیه و ارتجاع پیشین سلطنتی هستند و خواهان ایرانی مستقل و آزاد و دموکراتیک می باشند.
جایگاه خسرو علیکردی و وکلایی چون وی
خسرو علیکردی به این دسته ی اخیر تعلق داشت. آنچه در پی اش کوشید نشان داد که مدافع ستمدیده گان و آزادیخواهانی است که حقوق شان به وسیله ی حکومت پایمال شده است. او با دفاع اش از آزادی و آزدایخواهی و دموکراتیسم، یاد سربداران خراسانی را در میان مردمان سبزوار و خراسان و خلق ایران زنده کرد.
آخرین اخبار حاکی است که حدود 82 وکیل دادگستری آماده گی خود را برای پیگیری علت مرگ علیکردی اعلام کرده اند. این بسیار عالی است و امری است نشانگر اینکه که وکلای متعهد به وظیفه خود در قبال حقوق و آزادی و میهن پایبند هستند و در این راه خطرات مقابله با حکومت ولایت فقیه و سازمان های اطلاعاتی اش را می پذیرند.
هر چه مبارزه ی طبقاتی در ایران پیشتر رود و نبرد توده ها و حکومت دزدان و جانیان شدت گیرد، آزادیخواهان و میهن دوستان بیشتری به جنبش انقلابی می پیوندند و قهرمانان بیشتری در جنبش بروز خواهند کرد. و نیز شرکت توده ها در مراسم هایی از زمره ی سوگ و یادبود جانباخته گان و ایستادن در کنار خانواده ها و بستگان شان، از یک سو موجب آن خواهد شد که قتل و کشتار برای حکومت بهای سنگین تری در پی داشته باشد و از سوی دیگر اتحاد خلق برای سرنگونی حکومت ستمگران را بیشتر خواهد کرد.
ما خود را در اندوه از دست دادن این مبارز فداکار حقوق ستمدیده گان و آزادی با خانواده ای علیکردی، مردم دلاور سبزوار و خراسان و تمامی توده های سراسر کشور شریک می دانیم و مطمئن ایم که خون هیچ یک از سربازان آزادی و استقلال کشور به هدر نخواهد رفت و توده های مردم انتقام این خون ها را از حکومت ولایت فقیه خامنه ای و شرکای پاسدار و سازمان های کثیف اطلاعاتی شان خواهند گرفت.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران 18 آذرماه 1404

۱۴۰۴ آذر ۱۹, چهارشنبه

گردهمایی کارگران نفت مقابل مجلس- شورای کارگران غیررسمی نفت


 شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیر رسمی نفت(ارکان ثالث)

تجمع اعتراضی کارگران ارکان ثالث و پیمانکاری نفت و کارگران شرکتی برق منطقه ای و بهزیستی و... باتفاق خانواده ها از سراسر کشور مقابل مجلس







خیابان بهارستان در مقابل مجلس توسط کارگران معترض مسدود گردید.

چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۴

طبق گزارش های دریافتی و میدانی از خیابان بهارستان تهران بیش از ۵ هزار کارگر ارکان ثالث و پیمانکاری نفت، برق منطقه ای وزارت نیرو و بهزیستی و دیگر بخش‌ها بهمراه خانواده ها با مسدود نمودن خیابان بهارستان در مقابل مجلس تجمع با شکوهی را ترتیب دادند.
حضور پلیس راهنمایی و رانندگی و نیروهای انتظامی و امنیتی اطراف تجمع اعتراضی کارگران به دلیل ازدحام جمعیت نتوانست نظم عبور را به خیابان بازگرداند.
کارگران معترض با شعارهای خود در مقابل مجلس خواستار حذف پیمانکاران و تبدیل به استخدام مستقیم در مراکز مختلف دولتی بودند.
اخبار و تصاویر تکمیلی تجمع اعتراضی امروز کارگران در کانال تلگرامی شورا منعکس خواهد گردید.

#حذف_پیمانکاران
#توپ_تانک_فشفشه_پیمانکار_باید_حذف_بشه
#وعده_وعید_کافیه_سفره_ما_خالیه
#کارگر_داد_بزن_حقتو_فریاد_بزن
#زن_زندگی_آزادی

۱۴۰۴ آذر ۱۸, سه‌شنبه

در محکومیت حکم اعدام احسان فریدی و دفاع از استقلال دانشگاه و آزادی اندیشه

 

بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر - پلی‌تکنیک

جمعه 14 آذر 1404

در محکومیت حکم اعدام احسان فریدی و دفاع از استقلال دانشگاه و آزادی اندیشه

دانشگاه صنعتی امیرکبیر - پلی‌تکنیک - که نامش با آزادی آکادمیک، عدالت‌خواهی دانشجویی و پاسداشت کرامت انسانی پیوند خورده است، امروز بار دیگر در برابر آزمونی تعیین‌کننده قرار گرفته است. آزمونی که تنها سرنوشت یک دانشجو را نشانه نرفته، بلکه مفهوم دانشگاه، حق اندیشیدن و بنیان جامعه مدنی را هدف قرار داده است.
در دانشگاه ما، نشانه‌های آشکاری از امنیتی‌سازی فضاهای علمی و محدودسازی فعالیت‌های دانشجویی را دیده‌ایم؛ روندی که استقلال نهاد دانشگاه و جایگاه دانشجو را تضعیف و فضای آزاد نقد و گفت‌وگو را به تدریج به هراس و خودسانسوری بدل می‌کند. دانشگاه، میدان پرورش تفکر انتقادی است نه سازو کاری انضباطی برای تربیت فرمان‌برداران.
در چنین شرایطی، صدور حکم اعدام برای احسان فریدی ــ دانشجویی که باید در فضای نقد، پژوهش و مباحثه رشد یابد، اقدامی است که فراتر از یک مجازات فردی عمل می‌کند؛ این حکم تلاشی است برای ارسال پیام انضباطی به جامعه دانشگاهی، پیامی که می‌خواهد سکوت را جایگزین اندیشه، و ترس را جایگزین پرسشگری کند. حال آنکه جان انسان و کرامت دانشجو، خط قرمزی است که جامعه دانشگاهی نمی‌تواند و نباید در برابر آن عقب‌نشینی کند.
دانشگاه نه پادگان است و نه ضمیمه هیچ نهاد امنیتی؛ رسالت آن تولید دانش، نقد قدرت، و گشودن افق‌های تازه برای جامعه است. امنیت پایدار نیز نه با تهدید و حذف، بلکه تنها با پذیرش نقش فعال دانشجویان و مشارکت آزاد و مسئولانه آنان شکل می‌گیرد. در یک جامعه سالم، عدالت با شفافیت، قانون‌محوری و آرامش اجتماعی برقرار می‌شود، نه در فضایی آکنده از هراس و اضطراب.
ما دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، حکم اعدام احسان فریدی را قاطعانه و اصولی محکوم می‌کنیم. این مخالفت نه از سر احساسات زودگذر، بلکه مبتنی بر تعهدی اخلاقی، علمی و اجتماعی است: پاسداری از حرمت انسان، صیانت از استقلال دانشگاه و دفاع از آینده‌ای که بدون آزادی و کرامت، ناممکن است.
دانشگاه سنگر عقلانیت و امید است. مادامی که دانشگاه زنده، نقاد و مستقل بماند، جامعه نیز امکان تنفس، گفتگو و رو به فردا رفتن خواهد داشت. ما سکوت را انتخاب نمی‌کنیم، و عادی‌سازی فشار و حذف را نمی‌پذیریم. آینده‌ای که با حذف اندیشه و مجازات نقد بنا شود، آینده‌ای نیست که شایسته این سرزمین و مردم آن باشد.

توضیح وبلاگ

احسان فریدی (زاده ۱۳۷۹) زندانی سیاسی اهل تبریز که قبل از بازداشت دانشجوی مهندسی ساخت و تولید دانشگاه تبریز بود و پس از برگزاری دادگاه به اعدام محکوم شده است. احسان فریدی اولین بار در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۴۰۲، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان تبریز منتقل شد.

بیانیه احسان فریدی زندانی سیاسی محکوم به اعدام


بیانیه احسان فریدی
زندانی سیاسی محکوم به اعدام در زندان مرکزی تبریز
به‌مناسبت روز دانشجو
۱۶ آذر ۱۴۰۴



به نام عدالت و آزادی

به‌مناسبت گرامیداشت شانزدهم آذر، روز دانشجو که آن روز در ادامه کودتای ننگین بیست و هشت مرداد چکمه‌پوشان محمدرضا پهلوی برای خوش‌خدمتی به اربابان خود با کشتار دانشجویان را سرکوب کردند تا آخرین روزنه امید برای آزادی را کور کنند، سلام و درود می‌فرستم به همه دانشجویان و اساتید شجاع سرزمینم؛ کسانی که در زیر سایه سنگین سرکوب و بی‌عدالتی، فریاد را انتخاب کرده و هم‌چنان مشعل آگاهی را روشن نگه‌داشتند. امروز نیز شاهدیم مثلث شوم ارتجاع، استبداد و استعمار، این سه ضلع کهنه اما هم‌چنان فعال تاریخ، می‌کوشند با چهره‌ای نو و شعارهای فریبنده بار دیگر حق مردم را مصادره کنند؛ همان کسانی که زمانی با گلوله بر سینه‌های دانشجویان شلیک کردند، حال می‌خواهند با کمک موشک و بمب و هواپیمای قدرت های خارجی نسخه‌ای تازه از آزادی برایمان بنویسند. اما ما نیک می‌دانیم که آزادی از بیرون تحمیل نمی‌شود؛ بلکه تنها از دل ایمان و اراده همین دانشجویان و مردم سرزمین‌مان زاده خواهد شد.

به یاران دبستانی‌ام، از دانشگاه تا زندانها، در هر رشته و هر مقطعی می‌گویم: معیار سنجش ما نه عنوانهاست و نه مدرک‌ها؛ تنها ایستادگی ماست که نشان خواهد داد از این آزمون چگونه بیرون آمده‌ایم. یاران دبستانی، شما امیدهای زنده این سرزمینید. آینده ایران را شما خواهید ساخت؛ شمایی که به آزادی ایمان دارید، حقیقت را به معامله نمی‌گذارید و در سخت‌ترین لحظات، راه ایستادن را بر فراموشی و سازش ترجیح می‌دهید.

اگر توانسته‌ایم در روزهای تلخ زندان دوام بیاوریم، به‌خاطر شما بوده است؛ به‌خاطر همدلی‌تان، به‌خاطر این‌که نشان دادید هنوز در این خاک، دل‌هایی می‌تپد که زیر بار ظلم خم نمی‌شوند و در برابر تحقیر انسانیت خاموش نمی‌مانند. محکم بمانید، که ایران فردا نه از دلِ فرمانها و حصارها، بلکه از ایمان شما به کرامت انسان زاده خواهد شد. آینده را شما می‌نویسید؛ شما که حتی در بند، آزادتر از آنانید که آزادی مردم را به بند کشیده‌اند.

 کانون حقوق بشر ایران، یک‌شنبه ۱۶ آذرماه ۱۴۰۴ 

روز دانشجو؛ یادآور قربانی شدن دانشگاه و دانشجو در برابر مافیا و فساد،

پیام پدر و مادر دانشجوی زندانی سیاسی احسان فریدی

 پدر و مادر احسان فریدی درپیامی به مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو ضمن گرامیداشت این روز بر حقانیت راه دانشجویان اشاره کرده‌اند. مادر احسان فریدی در این پیام تاکید کرده که روز ۱۶ آذر، روز دانشجو، یادآور مبارزات تاریخی دانشجویان در برابر استبداد و سرکوب است. از کشتار دانشجویان در پیشواز شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد تا امروز، دانشگاه و دانشجو همواره با فشار و تهدید مواجه بوده‌اند.


استمرار سرکوب و فشار بر دانشگاه و دانشجو

امروز نیز، ۷۲ سال پس از آن وقایع، دانشجویان در ایران با محدودیت‌های سیاسی، سرکوب اعتراضات و فشار نهادهای قدرت روبرو هستند. در شرایطی که مافیا، رانت‌خواری و اختلاس، کشور را به بحران کشانده، دانشجویان به جای عاملان اصلی مشکلات، مورد تهدید و تنبیه قرار می‌گیرند. جوانان و دانشجویان، به عنوان سرمایه اصلی آینده کشور، همواره با امید به آینده‌ای روشن تلاش کرده‌اند، اما با برخوردهای امنیتی، امکان مشارکت آنان در ساختن سرزمینی عادلانه محدود شده است. این وضعیت، یادآور سنت شومی است که از کودتای ۲۸ مرداد آغاز شد و همچنان در پیشگاه قدرت‌های اقتصادی و سیاسی کشور ادامه دارد

متن کامل پیام پدر و مادر زندانی سیاسی احسان فریدی

«روز دانشجو یادآور سه هم پیمان عشق است که شاه در پیشواز وپیشگاه اربابش قربانی کرد پس از آن این سنت شوم همچنان ادامه یافته ومتاسفانه پس از ۷۲ سال همچنان دانشگاه ودانشجو باید قربانی شود اما این بار درپیشگاه چه کسی؟ دربرابر اربابان رانت و مافیای اختلاس و ناترازی. چرا ؟

چون برای فراری دادن دزد باید رد گم کرد و هیاهو کرد و دیگری را متهم کرد و تنبیه کرد تا بتوان از آب گل آلود ماهی گرفت آب هرچه گل آلودتر بهتر. مسلم است که دانشجویان دربوجود آمدن این مشکلات هیچ نقشی نداشته اند بلکه برعکس همیشه اعتراضشان برای اصلاح بوده وتاوان داده اند چون تنهاسرمایه دانشجو امید به آینده روشن است و ساختن آن با دستان پرتوان خویش جوانان، امیدفردایند، امیدهایمان را ازدست ندهیم. جوانان مهم‌ترین سرمایه کشور هستند و امید به آینده روشن تنها از طریق آموزش، پژوهش و مشارکت فعال آنان شکل می‌گیرد. سرنوشت دانشجویان نباید فدای منافع قدرت‌های اقتصادی و سیاسی شود و هرگونه سرکوب دانشجویان، خیانت به آینده کشور است. نه به اعدام.»

یکی از متعهدترین وکلای دادخواه خسرو علیکردی به شکل مشکوکی درگذشت - تداوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در هفته نودوهشتم در ۵۵ زندان مختلف

عکس ها به وسیله وبلاگ افزوده شده اند

صدور حکم اعدام برای زندانی سیاسی کریم خجسته و مرگ مشکوک خسرو علیکردی
در این هفته، یکی از متعهدترین وکلای دادخواه، خسرو علیکردی، از همراهان کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»، وکیل بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و پناه خانواده‌های دادخواه به نحو مشکوکی درگذشت. این ضایعه بزرگ را به جامعه وکلای آزادیخواه، به عموم دادخواهان و به خانواده و دوستان و همکاران او صمیمانه تسلیت می‌گوییم.

امروز، مسئله اعدام در ایران نه یک مجازات، بلکه یک جنایت سازمان‌یافته و نقض سیستماتیک حق حیات است.
در چند روز گذشته به زندانی سیاسی کریم خجسته در زندان لاکان رشت حکم اعدام ابلاغ شد. بر اساس داده‌های منتشر شده ؛ در همین هفته ۹۵ تن شامل ۲ زن اعدام شده‌اند؛ در ۱۷ روز نخست آذرماه، بیش از ۲۰۰ اعدام ثبت شده است ؛ که تنها هدف سرکوب جامعه و سد بستن در برابر قیام‌ها و خیزش‌های مردمی است.

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» سه‌شنبه هجدهم آذرماه ۱۴۰۴ در هفته نودوهشتم در ۵۵ زندان زیر در اعتصاب غذا می‌باشند:
زندان اوین(بند زنان و مردان)، زندان قزلحصار (واحد ۲و۳و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان قرچک، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اهر، زندان اراک، زندان لنگرود قم، زندان خرم‌آباد، زندان بروجرد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز(بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل‌آباد شیراز(بند زنان و مردان)، زندان فیروزآباد فارس، زندان دهدشت، زندان زاهدان (بند زنان و مردان) ،زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان یزد، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مرکزی بیرجند، زندان مشهد، زندان سبزوار، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل‌آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج، زندان کامیاران و زندان ایلام

هفته نودوهشتم

سه‌شنبه هجدهم آذرماه ۱۴۰۴

کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

اعتصاب و راهپیمایی اعتراضی کارگران ارکان ثالث و پیمانکاری مجتمع گاز پارس جنوبی - شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیر رسمی نفت(ارکان ثالث)

 

تجمع اعتراضی کارگران ارکان ثالث و پیمانکاری
مجتمع گاز پارس جنوبی
عسلویه، مقابل ساختمان فرمانداری
امروز سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴

⚙️ شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیر رسمی نفت(ارکان ثالث)

اعتصاب و راهپیمایی اعتراضی کارگران ارکان ثالث و پیمانکاری مجتمع گاز پارس جنوبی

عسلویه، خیابان منتهی به فرمانداری

امروز سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴

طی فراخوان قبلی همکاران در پارس جنوبی امروز را بدون حضور محیط‌های کار دراعتصاب بودند و علیرغم تهدیدات مختلف راهپیمایی پرشکوهی را در خیابان منتهی به فرمانداری عسلویه ترتیب دادند.

روز گذشته با پیام مستقیم روابط عمومی مجتمع گاز پارس جنوبی بر روی گوشی های موبایل همکاران و تهدیدات مستقیم حراست واحدهای مختلف پالایشگاهی، مبنی بر عواقب حضور کارگران در اعتراض پیش رو، تلاش‌های بسیاری جهت ممانعت از برگزاری تجمع امروز شکل گرفت.
اما همکاران با قرار جمعی و اعلام همبستگی از همان روز گذشته اعلام نمودند به هر ترتیب ممکن دست از کار کشيده و اعتراض خود را عملی مینمایند.
از همان ابتدای صبح بنابر تصاویر مستقیم و میدانی، علاوه بر ورودی های پارس جنوبی که حراست منطقه ویژه از زمان جنگ دوازده روزه کنترل آنها را در دست دارد، تمامی ورودیهای عسلویه از مسیر "نخل تقی" و "بیدخون" و در نهایت خیابانهای منتهی به فرمانداری عسلویه تحت کنترل نیروهای انتظامی و امنیتی قرار داشت و از تردد خودروهای حامل کارگران ممانعت به عمل آمد.
اقدامی پیشگیرانه توسط حراست منطقه اقتصادی پارس جنوبی، نیروهای انتظامی و امنیتی با هدف جلوگیری از بهم پیوستن صفوف اعتراضی کارگران، که البته با شکستگی مفتضحانه مواجه گشت.

در نهایت همکاران بهمراه خانواده هایشان از همان ساعات اولیه صبح، بصورت پیاده از مسیرهای مختلف خود را به محل تجمع رساندند و جمعیتی بالغ بر پنج هزار نفر با شعاردهی و راهپیمایی پرشکوهی فضای امنیتی و سکوت اولیه صبح را در برابر فرمانداری عسلویه درهم شکستند.

در این میان مردم عادی "عسلویه و نخل تقی" که از شب قبل شاهد تکاپوی ماموران انتظامی و مسدود سازی‌ها بودند از گوشه و کنار محل راهپیمایی در پیاده روها و با همراهی خودروهای خود، با سوت و بوق زدن های پی در پی، اقدام به حمایت و تشویق کارگران معترض نمودند و حتی در شعارهایی نیز کارگران را همراهی نمودند:
وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه
و بدین ترتیب فضای اعتراضی را به شکل کاملأ باشکوهی دگرگون نمودند.

به گزارش همکاران پس از پایان راهپیمایی اعتراضی امروز، برخی از واحدهای حراست از ورود کارگران به پالایشگاه ها امتناع نمودند و در این بین بعضی از کارگران توسط حراست منطقه ویژه و نهادهای امنیتی احضار گردیدند که قطعا در اخبار تکمیلی به جزئیات آن خواهیم پرداخت.

در روزی که ترس از اعتراضات وسیع کارگران ارکان ثالث و پیمانکاری پارس جنوبی، منجر به اقدامات سراسیمه و همراه با آشفتگی مدیران فاسد نفت، عوامل حراست و نهادهای امنیتی و انتظامی گردید، برگزاری موفقیت آمیز این اعتراض کارگری با تمام سختی ها و موانع خود، دستاورد دیگری از تداوم اعتراضاتمان را رقم زد.
پیروزی کارگران معترض پارس جنوبی در عبور از شرایط امنیتی و سرکوب روز جاری، با تجربه مواجهه با سرکوب اعتراضات سوم دی ماه ۱۴۰۱ در میدان کاکتوس و عبور از شرایط اعتراضات پس از آن تا به امروز، برگ پر افتخار دیگری را در تاریخ جنبش کارگری ایران ثبت نمود.
دست آوردی که هرگز پس گرفتنی نخواهد بود و قطعا شرایط به پیش از آن بازنخواهد گشت.
ما کارگران ارکان ثالث نفت اعلام میکنیم، در برابر خواسته‌های برحق خود از جمله #حذف_پیمانکاران ،در برابر هیچ تهدید و اعمال قدرتی از بالا هراس نخواهیم داشت و با تجارب حاصل از اعتراضاتمان به فتح خیابان‌های بیشتری دست خواهیم زد.

ما نه تنها خواستار #حذف_پیمانکاران بعنوان عامل و نمونه مشخص فساد در ساختار اقتصادی موجود هستیم، بلکه با تداوم اعتراضاتمان بهمراه خانواده ها خواستار تحول اساسی شرایط و دستیابی به تمامی حقوق انسانی،  معیشت و کرامت انسانی خود هستیم.

متحد و همصدا فردا، چهارشنبه ۱۹ آذر، تهران، خیابان بهارستان در مقابل مجلس.

اهم خواسته‌های همکاران در پارس جنوبی:
۱- حذف پیمانکاران واسطه،
۲- اصلاح نظام همسان سازی دستمزد،
۳- اصلاح و اجرای کامل طرح طبقه‌بندی مشاغل
۴- تبدیل شیفت کارگران اداری و پشتیبانی به اقماری،
۵- تعیین تکلیف رانندگان خودروهای استیجاری غیرمالک،
۶- ساماندهی وضعیت کارگران پشتیبانی ایمنی و رعایت قانون کار طبق شرایط عرف کارگاهی،
۷- پرداخت حق کمپ،
۸- تأمین شرایط پروازی ایاب و ذهاب کارگران

 شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیررسمی نفت(ارکان ثالث)
صدای اعتراضات برحق کارگران نفت، حمایت و پشتیبانی خود را از اعتراضات همکاران در تمامی بخش‌های نفت اعلام میدارد.

#نه_به_بردگی_مزدی
#حذف_پیمانکاران
#توپ_تانک_فشفشه_پیمانکار_باید_حذف_بشه
#وعده_وعید_کافیه_سفره_ما_خالیه
#کارگر_داد_بزن_حقتو_فریاد_بزن
#اعتراضات_سراسری_نفت
#زن_زندگی_آزادی