۱۴۰۲ بهمن ۱۸, چهارشنبه

حملات نظامی آمریکا به نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی

 
 
حملات نظامی آمریکا به نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی و عقب نشینی خامنه ای و شرکای پاسدار
 
دور تازه ی حملات آمریکا
در بیانیه ی خود با نام رویدادهای سیاسی جاری و حکومت جانیان ذلیل به تاریخ 28 دی ماه 1402 نوشتیم:
«احتمال این که آمریکا و اسرائیل و بخواهند با خامنه ای و سران پاسدارش وارد جنگ شوند بسیار ضعیف است و در این که امپریالیست های آمریکا و اروپای غربی و در کنارشان اسرائیل حاکمان کنونی را تا جایی که نتوانند سلطنت طلبان را بر جای آنها بنشانند بهترین گزینه می دانند کمتر می توان تردید کرد. به ویژه این که امپریالیست های آمریکایی و اروپای غربی می دانند خامنه ای و سران پاسدارش که چنین بر عرصه ی قدرت تکیه زده و تا خرخره شان ثروت اندوخته اند حاضر نیستند به هیچ قیمتی این قدرت و ثروت را از دست بدهند و در صورت وارد کردن فشارهای بیشتر تن به هر گونه سازشی با آنها خواهند داد.
از سوی دیگر چنین هوچیان توخالی در عرصه ی حرف و در عین حال نرمخویان و حلزون صفتان در عرصه ی عمل مقابل امپریالیست ها کمتر دیده شده است. این ها تنها نیازمند خوش و بش از جانب آمریکا و بایدن و دموکرات هاهستند تا دمشان را به خوشحالی تکان دهند. پس از دو سوی قضیه این که جنگی همه جانبه بین امپریالیست ها و اسرائیل با خامنه ای و سران پاسدارش صورت گیرد بسیار بعید است.
اینکه جمهوری اسلامی حوثی های یمن را به انواع سلاح ها مجهز می کند تا مثلا اگر قرار است حملاتی علیه کشتی ها صورت گیرد از جانب این نیرو صورت گیرد تا جا برای بازی و مانور فراهم باشد تغییری در این مساله نمی دهد که اگر کار بیخ پیدا کرد همچون محلل وارد معرکه شده و قضیه را آن جور که منافع بقایش در حکومت ایجاد می کند به پایان رساند. از این رو حملات آمریکا و انگلستان را به حوثی های یمن را نمی توان به عنوان مقدمه های جنگ با ایران گرفت. حتی اگر خامنه ای و سران سپاه در شرایطی ویژه مجبور شوند که درگیر جنگ شوند مشکل که چنین جنگی دیر بپاید. کافی است که به زدن هواپیما به وسیله ی نیروهای آمریکا در اواخر جنگ با عراق نگاه کنیم تا روشن باشد زدن یکی دو ضربه ی سخت به جمهوری اسلامی حضرات را به نوشیدن جام زهر کذایی شان که برای چنین مواقعی همیشه در کنارشان است وادار کند.»
دور تازه ی حملات نظامی آمریکا به مواضع نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه و گروه های عراقی و حوثی های یمن تا کنون بر درستی این تحلیل گواهی داده است. بر مبنای آنچه در یک هفته ی اخیر صورت گرفته است می توان دید که بایدن و حزب دموکرات آمریکا خواهان جنگ گسترده با خامنه ای و سران پاسدارش نیستند و آن هم نه به سبب چرندیاتی از این دست که خیلی ضعیف اند( مثلا از نظر نظامی) و یا مثلا از جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن می ترسند، بلکه به دلایلی دیگر که در زیر به صورت خلاصه وار به آنها اشاره می کنیم.
نخست به این سبب که حزب حاکم دموکرات بتواند در رقابت داخلی با حزب جمهوری خواه  پیروز شود و دولت را در دست خود نگه داشته و بالطبع از مزایای آن برای چهار سال دیگر بهره مند گردد. روشن است که وارد شدن به یک جنگ در حالی که مشکلات داخلی و کمک های آمریکا و اروپای غربی به اوکراین و اسرائیل ادامه دارد به نفع بایدن و حزب دموکرات نیست.
سپس نگران وضع اقتصادی داخلی آمریکا هستند که وضع پر نوسانی دارد. پیش از هر چیز به سبب بحران داخلی که از سال 2008 آغاز شده و کج دار و مریز تا کنون ادامه یافته است.  سپس به سبب جنگ اوکراین که نزدیک به دو سال است در جریان است و در کنار آن جنگ اسرائیل علیه خلق فلسطین که چند ماه است ادامه یافته است. اموری که موجب تورم و گرانی حیرت آور کالاهای اساسی و مسکن و پایین آمدن خدمات دولتی شده است.
در واقع خرج این جنگ ها و به ویژه جنگ اوکراین که تداوم شان بدون پشتیبانی مادی و معنوی امپریالیست ها غربی ممکن نمی بود به دوش کارگران و زحمتکشان کشورهای امپریالیستی افتاده و بار کمرشکنی بر آنها گذاشته است و موجب مبارزاتی از جانب کارگران و زحمتکشان گردیده که آخرین آن مبارزات کشاورزان خرده پا و زحمتکش  کشورهای اروپایی می باشد. از این رو دست زدن به یک جنگ دیگر در منطقه ای استراتژیک که می تواند بر تولید اثرات منفی چشمگیری گذارد و شرایط معیشت توده های کارگر و زحمتکش را بدتر از پیش کند به صلاح این کشورها نیست.
جدا از اینها اگر آنها می توانستند کار جمهوری اسلامی را همچون عراق به سرعت بسازند و دارودسته ی سلطنت طلبان شان را سرکار بیاورند دریغ نمی کردند. باید در نظر داشت که حملات امپریالیست های غربی به افغانستان و عراق در شرایط بین المللی خاصی رخ داد که یکی از مهم ترین نکات آن بحران در روسیه و ضعیف شدن این کشور پس از فروپاشی شوروی در دهه ی هشتاد بود. از سوی دیگر حمله به این کشورها و به ویژه عراق می توانست منافع سرشاری را از دست امپریالیسم روسیه  درآورد و نصیب امپریالیست های غربی کند و کرد. اما وضع کنونی با وضع آن زمان تفاوت های جدی دارد که مهم ترین آنها جدا از تفاوت های عراق با ایران چنانچه اشاره کردیم درگیری در دو جنگ اوکراین و اسرائیل علیه خلق فلسطین است.  
عامل مهم دیگر وضع خود خامنه ای و شرکای پاسدار و دامنه ی مانورهای آن ها در منطقه در جنگی احتمالی است. آنچه آمریکا می خواهد این است که اگر قرار باشد حمله ای به ایران صورت گیرد این حمله در شرایطی صورت گیرد که دم جمهوری اسلامی در منطقه یعنی گروه های نیابتی اش قیچی شده و چیزی از آنها باقی نمانده باشد و امپریالیست ها خیال شان از بابت برخی واکنش های جانبی از جانب این گروه ها پس از آغاز چنین جنگی راحت باشد. امری که نشانه ای جدی از آن در حملات کنونی آمریکا که ظاهرا و عموما علیه این گروه هاست دیده نمی شود.
ظاهر آمریکا درست همان راهی را می رود که جمهوری اسلامی در«انتقام سخت»کذایی اش از آمریکا پس از ترور قاسم سلیمانی رفت. بایدن و حزب دموکرات آمریکا نیز در«انتقام سخت» شان از جمهوری اسلامی و نیروی های نیابتی اش و برای پیشگیری از گسترش جنگ نخست اعلام می کنند که می خواهند چکار کنند وهنگامی که دشمنان شان یعنی جمهوری اسلامی و شرکا آماده گی لازم را یافتند حملات خود را انجام می دهند. اینکه پس از این همه اعلام خطر حضرات پاسدار کشته می دهند موجب گردیده که مقامات آمریکا نیروهای جمهوری اسلامی را غافل و نادان بنامند.
عامل بعدی وجود رابطه های پنهانی بین خامنه ای و سران پاسدارش با دولت بایدن و حزب دموکرات است. شکی نیست که برای جمهوری اسلامی بایدن و حزب دموکرات بهتر از مثلا ترامپ و حزب جمهوری خواه است. از زمان روی کار آمدن بایدن، حزب دموکرات تلاش کرده روابط حسنه ای را با جمهوری اسلامی دنبال کند و به اصطلاح سران این حکومت را رام کرده و دنباله ی داستان نیمه کاره ی برجام را بنویسد. برجامی که جدا از امور ریز و درشت دو وجه اساسی آن کنارگذاشتن تولید بمب اتمی از جانب ایران و در عوض برداشتن تحریم ها و ایجاد گسترده ترین روابط اقتصادی و سیاسی از جانب کشورهای امپریالیستی غرب با جمهوری اسلامی بود. گرچه به دلیل ده ها مشکل و به ویژه نخست جنگ اوکراین و سپس اکنون جنگ اسرائیل علیه خلق فلسطین و موضع گیری های جمهوری اسلامی و برخی روابط اش با امپریالیسم روسیه و اکنون حماس و همچنین ناتوانی بایدن و حزب دموکرات به برآوردن برخی خواست های سران جمهوری اسلامی از برجام به سبب قوانین آمریکا و نیز عدم اطمینان خامنه ای و شرکا به تداوم دولت بایدن، این روابط حداقل آنچنان که نشان می دهند آن جور که می خواستند پیشرفت نکرده بلکه سیری پر افت و خیز داشته است. با این همه به نظر نمی رسد که جمهوری اسلامی بخواهد وضع را بدتر از پیش کند و اوضاعی به وجود آورد که دولت بایدن و دموکرات به ناچار تسلیم گرایش های جمهوری خواهان شوند. 
با تمامی اینها در مورد جمهوری اسلامی همواره  دو امکان وجود داشته و دارد که می تواند جنگ را به وجود آورد:
یکم: در صورتی که جمهوری اسلامی ماجراجویی های خود در منطقه را دنبال کند و یا حملات نظامی اش را از طریق نیروهای نیابتی علیه نیروها و پایگاه های آمریکا و نیزکشتی های تجاری تداوم و شدت بخشد. امر اخیر می تواند موجب گرانی قیمت نفت شده و اوضاع اقتصادی امپریالیست ها را به مشکلات بیشتری دچار کند. این گونه حملات همچنین می تواند در تعادل داخلی سیاست آمریکا به نفع حزب جمهوری خواه عمل کند و موجب پر زور شدن آنها علیه بایدن و حزب دموکرات گردیده و فشارهای بیشتری به این حزب وارد کنند. مجموع این رویه ها وضعی به وجود خواهد آورد که جنگ گسترده را اجتناب ناپذیر سازد.
و دوم در صورتی که امکان گسترش خیزش های انقلابی و شرایط تبدیل  آنها به یک انقلاب توده ای تمام عیار فراهم گردد. در چنین صورتی نیز این امکان قوی وجود دارد که امپریالیست ها وارد جنگ با جمهوری اسلامی شوند. این مساله ای است که برای امپریالیست ها دارای اهمیت بسیار بالایی است؛ زیرا که از نظر آنها سرنگونی حکومت به وسیله ی یک انقلاب توده ای ایران را به دوره ای می برد که فرایند آن و پایان اش را به ساده گی نمی توان پیش بینی کرد.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
 19 بهمن 1402

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر