جنبش دانشجویی: دموکراتیک - انقلابی و
در پیوند با دیگر جنبش های اجتماعی- طبقاتی
آنچه در این بیانیه ها با اهمیت است تحلیل ماهیت انقلابی
- دموکراتیک جنبش دانشجویی و خواست های آن و نقش اش در فراز و فرودهای جنبش های
توده ای و به ویژه خیزش زن زندگی آزادی، نوع نگاه استبداد دینی حاکم به جنبش
دانشجویی و برنامه ها و شیوه های مقابله ی آن با این جنبش، برنامه های دانشجویان و
شکل های مبارزه ی آنها با برنامه های استراتژیک و تاکتیکی استبداد دینی برای سرکوب
جنبش دانشجویی، برنامه ی جنبش دانشجویی برای اتحاد با دیگر جنبش های اجتماعی طبقه
ی کارگر، زنان، خلق های سراسر ایران و ...می باشد. در زیر به مرور مهم ترین فرازهای
این بیانیه ها می پردازیم و برخی نکات خود را پایین هر بخش می آوریم. باید اشاره
کرد که از بیانیه ها ما تا حدودی و نه به گونه ای کامل به هویت ایدئولوژیک - سیاسی
جریان های دانشجویی که بیانیه هاشان در زیر آورده شده است پی می بریم؛ امری که
داوری نهایی را در مورد برخی از این بیانیه هامشکل می کند.
نقش مبارزات دانشجویان در اوج گیری جنبش دموکراتیک -
انقلابی زن زندگی آزادی و ضربات سنگین آنها به حکومت استبداد دینی
در اعلامیه ها و بیانیه ها نقش سترگ و موثر جنبش
دانشجویی در رویدادهای چند سال اخیر و به ویژه خیزش انقلابی - دموکراتیک زن زندگی
آزادی بررسی و تحلیل شده است.
«از یک سال گذشته یعنی از ۱۶ آذر قبلی که همراه بود با فراخوان سه روزه ۱۴ ۱۵ ۱۶ آذر، تا این روزها و همزمان با نزدیک شدن به ۱۶ آذر امسال، ما دانشجویان در سراسر کشور یکی از
موثرترین جنبشهای مبارزاتی(جنبش دانشجویی) در تعیین سرنوشتمان به دست خودمان را
به پیش بردهایم.
ما دانشجویان مبارز، پیشرو، انقلابی، رادیکال، مدافع برابری، سکولار و آزادیخواه،
در عملکردمان نشان دادیم که یکی از فعالترین و متشکلترین بخشهای جامعه برابر
جمهوری اسلامی و یکی از سرسختترین بخشهای جامعه در مبارزه علیه این رژیم بوده و
هستیم.»(از بیانیه ی گروه های دانشجویی به مناسبت
ما دانشجویان مبارز، پیشرو، انقلابی، رادیکال، مدافع برابری، سکولار و آزادیخواه،
در عملکردمان نشان دادیم که یکی از فعالترین و متشکلترین بخشهای جامعه برابر
جمهوری اسلامی و یکی از سرسختترین بخشهای جامعه در مبارزه علیه این رژیم بوده و
هستیم.»(از بیانیه ی گروه های دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر۱۴۰۲ - تمامی تاکیدها در این متن و دیگر
متن هایی که در پی خواهد آمد از ماست)
«ما
ساختار و روحیه دشمنان انسان و انسانیت را آنچنان در هم شکستهایم که با دیدن لیست بلند بالای موفقیتهای
عظیممان در سطح اجتماع،(حتی فقط در بازه یک سال گذشته) لرزه بر پیکر نیمه جان سیستم دیکتاتوری حاکم و حتی
بازماندههای دیکتاتورهای سابق انداختهایم.»(از بیانیه ی گروه های دانشجویی به
مناسبت ۱۶ آذر ۱۴۰2)
«ما موفق شدیم در جریان انقلاب«زن زندگی آزادی»، تا همین
حالا هم ضربههای مهلکی به جمهوری اسلامی وارد کنیم و به عنوان یکی از ملموسترین
پیروزیها، خاکریز حجاب و تفکیک جنسیتی جمهوری اسلامی را مقتدرانه فتح کردهایم.»
(از بیانیه ی گروه های دانشجویی به مناسبت
۱۶ آذر ۱۴۰۲)
در حقیقت باید دانشگاه و جنبش دانشجویی کنونی را با
دانشگاه و جنبش دانشجویی در دهه ی شصت، هفتاد( که در نیمه ی دوم آن جنبش دانشجویی
یکی از فرازهای رشد خود را سپری کرد)،هشتاد و نود مقایسه کرد تا متوجه جهش کیفی
جنبش دانشجویی به پیش به ویژه از جهت رشد جریان های سکولار و دموکرات و آزادیخواه
و همچنین انقلابیون کمونیست و در کنار آن
تا حدود زیادی تغییر و تحول جریان های دینی( انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت)
به جریان های سکولار و دموکرات و آزادیخواه شد.
اتخاذ شیوه های سرکوب شدیدتر از جانب استبداد دینی حاکم به
دلیل نقش جنبش دانشجویی در خیزش دموکراتیک - تبدیل دانشگاه به پادگان نظامی
در پی این جنبش خیره کننده است که حکومت شیوه های سرکوب
خود را شدیدتر می کند به این امید که شاید بتواند برای دوره ای سکوت پس از تیر 78
را در دانشگاه ها ایجاد کند. بخش مهمی از بیانیه های دانشجویان به شیوه های سرکوب
حکومت در دانشگاه ها اختصاص یافته است.
«و دقیقا به همین دلیل است که جمهوری اسلامی از آغاز سال
تحصیلی جاری، سنگینترین و سختگیرانهترین ادوات کنترل خود را روانه دانشگاهها
کرده و تمام تلاشش را به کار گرفته تا دانشگاه را تبدیل به پادگان نظامی کند.»
(از بیانیه ی گروه های دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر ۱۴۰۲)
«از آن زمان
تا اکنون شاهد پیشروی و هجوم مسبوق به سابقهی سرکوبگران، بر زندگی روزمرهی
دانشجویان هستیم. به واسطهی سیاستهای سرکوب دانشگاهی هر روز لیست کمیتههای
انضباطی بلند و بلندتر میشود. دانشجویان را به بهانههای گوناگون تحت فشار و
تهدید قرار داده و با اخذ تعهد، داغ «خرابکار» به پیشانیشان میزنند. بگذارید
به شما بگوییم که امروز داغهاتان به مدالهای افتخار بدل شده است.» (از بیانیه
مشترک دانشجویان دانشگاههای تهران، بهشتی (ملی)علامه طباطبایی، فردوسی مشهد،
اصفهان و یزد)
«طی روزهای
اخیر همقطارانمان ذیل هشتگ از تعلیق بگو، فضا را با روایتهایشان از تعلیق پر
کردند.» (از بیانیه مشترک دانشجویان دانشگاههای تهران، بهشتی (ملی)علامه
طباطبایی، فردوسی مشهد، اصفهان و یزد)
«اکنون که دستگاه سرکوب با مداخله حداکثری در فضای
دانشگاه به دنبال خاموشکردن صدای جنبش دانشجویی است؛ مقاومت در برابر این سلطهگری
بیحد و حصر که حذف تشکلهای دانشجویی و عَلَمکردن آییننامههای انضباطیِ ضد
دانشگاهی فقط جلوههایی از آن است؛ ضروریتر از هر زمانی به نظر میرسد. تشکلهای
مستقلی که به هر شکل ممکن حذف میشوند تا فضا برای جولان گروههای همدست سرکوبگران
مهیا شود و آییننامههایی که با هدف سرکوب مضاعف و جرمانگاری فعالیت دانشجویی
تصویب و اجرا شدهاند. روزانه دانشجویان زن با برخوردهای تحقیرآمیز نیروهای
حراست و حجاببانان مواجه میشوند. سرکوبگر سعی در تحمیل اقتدار خود بر همگان
دارد، دریغ از این که امروز جنس پوشالی اقتدارش، آشکار شدهاست. سخت روشن است که
آییننامهها و شیوهنامههایتان در باب پوشش توسط دانشجو پذیرفته نشده و نمیشود.»
(از بیانیه مشترک دانشجویان دانشگاههای تهران، بهشتی (ملی)علامه طباطبایی، فردوسی
مشهد، اصفهان و یزد)
«بذری که با سرکوب تشکلهای دانشجویی، اخراج اساتید
شایسته و تعلیق دانشجویان کاشتید؛ را روزی در همین دانشگاهها درو خواهید کرد.»
(از بیانیه مشترک دانشجویان دانشگاههای تهران، بهشتی (ملی)علامه طباطبایی، فردوسی
مشهد، اصفهان و یزد)
«سالهاست که دانشگاه را تبدیل به بنگاه اقتصادی
کردهاید و حقوقی برای دانشجو باقی نگذاشتهاید. قوانین غیرانسانیتان برای
ما پشیزی ارزش ندارد. مقاومت ما روزمره است. آلوده کردن فضای دانشگاه به
نیروهای نیابتی و انقلاب فرهنگی دائمیتان حتی در ظاهر دانشگاه تغییری
ایجاد نخواهد کرد. نمایندگان شما را به رسمیت نمیشناسیم و ارزشی برای حضور
جلادانی که دستشان آلوده به خون آزادیخواهان است؛ قائل نیستیم. آگاه باشید
دانشجویانی که تاریخ جنبش دانشجویی را به دوش میکشند؛ تا روز رهایی از هر نوع ستم
حاکم بر دانشگاه و جامعه هیچگونه سازشی از خود نشان نخواهند داد.» (از بیانیه
مشترک دانشجویان دانشگاههای تهران، بهشتی (ملی)علامه طباطبایی، فردوسی مشهد،
اصفهان و یزد)
«باری دیگر
روز دانشجو فرا رسید. دوباره همان جشنهای همیشگی و تئاتر تکراری و توخالی که
فقط پست بودن شما را نشان میدهد. همان نمایش تکراری که به وسیله آن سعی دارید
ظلم و ستمی که هر روزه به دانشجویان روا میشود را پنهان کنید. گل و شیرینی که
امروز به ما هدیه میدهید تهدیدها و سرکوبهای همیشگی شما را جبران نمیکند بلکه
نمکی است که روی این زخم میپاشید و صدای فریاد دردمندمان را نشنیده میگیرید. این
فریادی است که تا رسیدن به آزادی و برابری ادامه دارد. روز دانشجو نه تنها تبریک
ندارد بلکه نشانگر ظلم و ستم بیوقفه شما نسبت به ماست. ما دانشجویانی که فریاد
آزادی میزدیم و میخواستید فریادمان را در نطفه خفه کنید.با سنگدلی روزهایی که
باید قشنگ ترین روزهای زندگیمان باشند را تیره و تار کردید و انتظار دارید در
مقابل این همه ظلم و ستم سکوت کنیم و با لبخند روز دانشجو را به یکدیگر تبریک
بگوییم.» (بیانیه جمعی از دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به مناسبت
روز دانشجو)
«ما اعلام میکنیم که این روند نخنمای سرکوب توسط
حکومت در دانشگاهها برای متوقف کردن انقلاب «زن زندگی آزادی» و مهار
فعالین دانشجو و حاکم کردن حجاب و تفکیک جنسیتی و نیروهای سرکوب، امنیتی، عقیدتی،
نظامی و شبهنظامی همچنان که تا الان موفق نبوده، در ادامه هم موفق نخواهد بود و
ما دانشجویان آنرا در هم خواهیم کوبید.»( از بیانیه ی گروه های دانشجویی به
مناسبت ۱۶ آذر ۱۴۰۲)
«هضم این رخداد و واقعیت برای دانشگاهی که همواره
حیاتخلوت مدیران سیستم بوده و رسالتش را تربیت مدیرانِ تراز نظام اسلامی تعریف
کرده است آنچنان سنگین بوده که از همان آغاز جنبشْ آرایشی تماماً امنیتی و
خصمانه علیه دانشجویان و اساتید معترض اتخاذ کرده است. فرهاد دانشجو به عنوان
مدیری امنیتی همراه با یاران خود همچون رسول هوشمند، رئیس بسیج دانشگاه، و مشاور
امنیتیاش، محمدحسین پرکره، مجموعه اقداماتی را در دستور کار قرار دادند که
موبهمو در بولتنهای نهادهای امنیتـ اطلاعاتی برای سرکوب اعتراضات مدنی توصیه
شده است. این جریان امنیتی اکنونْ با در اختیار گرفتن حراست تربیتمدرس نه تنها پروژۀ ارعاب
و حذف دانشجویان و اساتیدِ منتقد را به شکلی حداکثری دنبال میکند بلکه با
تعرض بر روان و تنِ دانشجویان و ورود به خصوصیترین حرائم آنها به دنبال آن
هستند که دانشگاه را از شور جوانی و حیات پویای دانشجوییاش تهی کرده و آن را به
سربازخانهای با بوی کافور و مرگ تبدیل کنند. شعبانبیمخها که روزی همدست
کودتاچیان بودند و روزی دیگر شاعر و روشنفکرْ سلاخی کردهاند امروز کتوشلوار
پوشیده و لقب دکتر گرفتهاند و مدیر دانشگاهی شدهاند. شعبانهای کتوشلواری گمان
میکنند که با بیسیم و دوربین و موتور هزار، همانطور که سابقاً خیابان میبستند،
امروز میتوانند دانشگاه قرق کنند.
دانشگاه
امروز در ساحت رسمیاش مجموعهایست از مدیران امنیتی، فرصتطلبهای سیاسی، اساتید
عقیم و تابع(از استثناها بگذریم) و تشکلهای وابسته.»(بیانیه جمعی از فعالین دانشجویی
دانشگاه تربیت مدرس در آستانه ۱۶ آذر)
بی گمان
حکومت استبدادی دانشگاه و دانشجو را یکی از مهم ترین دشمنان خود تصور می کند. آنها
بر این هستند که بدون نقش تحرک بخش دانشجویان و استادان به جنبش، این جنبش نمی
توانست آنی که شد بشود. از این رو یکی از مراکز ثقل سرکوب خود را دانشگاه و دانشجو
گذاشتند. کلیدی ترین اقدامات سرکوب گرانه ی حکومت جدا از زندانی کردن دانشجویان
پیشرو، حذف استادان و دانشجویان مبارز و تشکل های دانشجویی و تعلیق دیگر دانشجویان
به همراه فشار برای مجبور کردن دختران دانشجو به رعایت حجاب اجباری بوده است.
اما این
اقدامات نمی تواند برای حکومت راه ماندگاری ایجاد کند. جامعه خواه درون دانشگاه و
خواه بیرون دانشگاه، مبارز آگاه تولید می کند. نتیجه ی چهل سال سرکوب مداوم و
تصفیه ی دانشگاه از دانشجویان مبارز خیزش بزرگ دموکراتیک -انقلابی زن زندگی آزادی
شد. نتیجه ی این سرکوب ها جز این که جنبش را به پنهان کاری و رادیکالیسم بیشتری
براند و در موج بعدی کوبنده تر و توفنده تر ظاهر کند نتیجه ی دیگری برای جانیان
مستبد نخواهد داشت.
چگونگی مواجه با برنامه ها و شیوه های سرکوب استبداد
دینی
در حال حاضر وظیفه ی عمده ی جنبش دانشجویی ایستاده گی در
مقابل یورش ارتجاع مذهبی حاکم و دفاع از تداوم جنبش دانشجویی است. بیانیه های
دانشجویان بر این امر تاکید می کنند.
«امروز بیش از پیش باید با تحلیل فضای اجتماعی ایران در
برابر استحاله مفهوم مقاومت و مبارزه توسط حاکمیت ایستاد.
میگویند رد
خون همیشه باقیست. خونی که با گندآب استبداد شاهنشاهی پاک نشد با توحش مرتجعانهی
شما نیز پاک نمیشود؛ چه بسا روز به روز رنگ سرخ خود را بیشتر به رخمان میکشد.
جنبش دانشجویی بیدار است. امروز به احترام تاریخ و وظیفهی انسانی خود همانطور که
پیشتر فریاد زدهایم، ما دانشجویان آتش روشنیبخش راه فرداییم و خار چشم استبداد
باقی خواهیم ماند.» (از بیانیه مشترک دانشجویان دانشگاههای تهران، بهشتی
(ملی)علامه طباطبایی، فردوسی مشهد، اصفهان و یزد)
«جنبش
دانشجویی، که در دهۀ 90 پیوندهایش بهتدریج با این نسخه و فرم از دانشگاه سست شده
و با «زن زندگی آزادی» بهشکلی ریشهای از آن گسسته شد، امروز برای آن که نسبتش را
با این دانشگاه تعیین کند در دقیقۀ پرتنشی قرار گرفته است. آیا باید «این
دانشگاه» را ترک کرد؟ آیا باید در نهادها و تشکلهای این دانشگاه مشارکت و فعالیت
کرد؟ چگونه باید «زن زندگی آزادی» را در دانشگاهها تداوم بخشید؟ پاسخ به چنین
پرسشهایی عمدۀ مباحثات دانشجویان در یک سال گذشته را به خود اختصاص داده است.»
(بیانیه جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در آستانه ۱۶ آذر)
«ستم قومی، جنسیتی و طبقاتی در دانشگاه هم بازتولید شده
و میشود. تداوم جنبش دانشجویی وابسته به تغییر و پوستاندازی متناسب با شرایط
کنونی است. فضای بسته دانشگاه نیازمند حرکت از فعالیت علنی به سمت شبکهسازی و
تشکلیابی است. بیراه رفتن جنبش دانشجویی به واسطهی درگیر شدن با منفعت
شخصی، انحصارطلبی و تمامیتخواهی، مسئلهایست که باید در حل و فصل آن کوشید.
جنبش دانشجویی باید برای ادامه راه از جریانات و گروههای غیرمردمی و رسانههای
مرتبط با این گروهها دوری کند. حتی درون دانشگاه مرزبندی با کنشگری خطرناک،
پدرسالاری و تکروی جریانهای دانشجویی لازم است.» (از بیانیه مشترک دانشجویان
دانشگاههای تهران، بهشتی (ملی)علامه طباطبایی، فردوسی مشهد، اصفهان و یزد)
دو مساله ی اساسی عبارتند ترسیم چگونگی اشکال مقاومت و
ادامه کاری و نه تنها در مورد جنبش دانشجویی بلکه همچنین در مورد نقش جنبش
دانشجویی در قبال دیگر جنبش های اجتماعی و توده ای دموکراتیک و انقلابی و دوم
چگونگی مقابله با اشتباهات و یا انحرافاتی که جنبش دانشجویی با آن روبرو است. شکی
نیست که برشماری دقیق این اشتباهات و انحرافات و تحلیل دقیق آنها و چگونگی راه های
مبارزه با آنها برای تناور شدن جنبش دانشجویی و پیشروی آن دارای اهمیت اساسی است.
اشکال فعالیت و مبارزه در تقابل با شیوه های سرکوب حکومت
«ما معتقدیم جنبش دانشجویی میتواند در این برهۀ تاریخی
استراتژی «قهر فعالانه» را در پیش بگیرد: ما دانشگاه را به نفع تمامیتخواهان
ترک نخواهیم کرد، برای تصاحب کوچکترین منافذ و امکانی در هر ساحتی که مجال تنفس و
مقاومت برایمان فراهم کند مبارزه خواهیم کرد و علیه تمامیتخواهانِ اسلامگرا
و به نفع جامعهای انسانی، آزاد و برابر بهکار خواهیم بست؛ قهر با ساختارهای
رسمیِ موجود و تلاشی فعال برای استفاده از امکانهایش به نفع آرمانهای «زن زندگی
آزادی». دانشگاه به عنوان یکی از مدرنترین نهادهای بشری، که آزادی و خردورزی بیش
از هر نهادی در آن ریشه دارد، زمین بازی ماست. این تمامیتخواهان اسلامگرا هستند
که در زمین غصبی نماز میخوانند. ما دانشگاه را همچون یک «فضا» با امکانهایی
گشوده مینگریم؛ فضایی که سرشارست از منافذی که هیچگاه یک بار برای همیشه تصاحب و
مصادره نمیشود و تصاحبش مبارزهای نفسگیر را طلب میکند.» (بیانیه جمعی از
فعالین دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در آستانه ۱۶ آذر)
«از این روی، ما معتقدیم باید در دانشگاه و تمامی فضاهای بالقوهاش همچون کلاسهای
درس، شوراهای صنفی و انجمنهای سیاسی و علمی، سلفهای غذاخوری، خوابگاهها،
کتابخانه و... فعالانه حضور داشت و از آنْ سنگرهایی برای مقاومتی همهجانبه ساخت.»
(بیانیه جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در آستانه
«از این روی، ما معتقدیم باید در دانشگاه و تمامی فضاهای بالقوهاش همچون کلاسهای
درس، شوراهای صنفی و انجمنهای سیاسی و علمی، سلفهای غذاخوری، خوابگاهها،
کتابخانه و... فعالانه حضور داشت و از آنْ سنگرهایی برای مقاومتی همهجانبه ساخت.»
(بیانیه جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در آستانه ۱۶ آذر)
«بنابر این استراتژی کلی در برهۀ کنونی، ما مجموعهای از
تاکتیکها را به جنبش دانشجویی پیشنهاد میدهیم:
• تشکلیابی در ساحتهای رسمی و غیررسمی: مقاومت عملی جمعیست. سرنوشت
ما در انزوا و تنهایی در میانۀ ایامِ عسرت و خفقان چیزی از جنس مرگ و نابودیست.
ما امروز بیشازپیش نیازمندِ تشکلهایی جمعی در دانشگاهها هستیم. در این
میان باید از هر امکان و روزنهای برای جمعشدن استفاده کرد. ما باید بدانیم
انجمنها و شوراهای کنونی میراثیست که از گذشته بهجای مانده و تا جای ممکن
باید از فرصتها و امکانهایش بهره بگیریم. همچنین برگزاری شب شعر و تئاتر
دانشجویی در فضاهای عمومی و یا تشکیل شوراهای عمومی در سطوح مختلف و سایر جلوههای
زندگیِ جمعی میتواند ما را در هرچه غنیترساختنِ زیست دانشگاهیمان یاری رساند.
• محافظت از آسیبدیدگانِ سرکوب و اختناق: بهدنبال موج سهمگین صدور احکام
ناعادلانه و فلهای انضباطی و محرومیت از حق تحصیل خیل پرشماری از دانشجویان، جنبش
دانشجویی امروز بسیار بیش از گذشته نیاز دارد تا از نیروهایش علیه سرکوبگران
محافظت کند. سرکوب فرایندی دائمی و روزمره است که تداومِ چرخهاش مستلزمِ بیتفاوتی
به و عادیسازی و فردیسازی آن است.
سرکوبگران روی تنهاییِ آسیبدیدهها حساب باز میکنند. تشکیل کمیتههایی
درون و بیناـدانشگاهی با هدف دیدهبانیِ آزار و سرکوب و حمایت از آسیبدیدگان از
جمله اقداماتیست که بسیار میتواند و باید مورد توجه قرار گیرد.
• مبارزه علیه فرمهای مختلف سلطۀ دانشگاهی: اگرچه حضور تمامیتگرایان
اسلامگرا مهمترین خطریست که حیات دانشگاهی ما را تهدید میکند اما غفلت از دیگر
اقسامِ روابطِ سلطه بهروشنی ما را به بیراهه خواهد کشاند. جنبش دانشجوییِ بالغشدۀ
امروز به رابطهی نابرابر و بعضاً استثمارگونِ استاد و دانشجو، تبعیضهای جنسیتی و
نابرابریهای قومی و مذهبی در دانشگاه حساسیت نشان داده و دانشگاهی را در سر میپروراند
که توزیع فرصتها و منافعش آمیخته با این نوع روابطِ فرادستیـفرودستی نباشد.
تشکیل انجمنهایی درون و بیناـ دانشگاهی دانشگاهها با هدف شناسایی مصادیق این
روابط سلطهآمیز شاید شروعی باشد در این مسیر.» (بیانیه جمعی از فعالین دانشجویی
دانشگاه تربیت مدرس در آستانه ۱۶ آذر)
...
در ادامه ما برای تداوم فعالیت و حیات، نکات زیر را پیشنهاد میداریم:
الف) تمرکز بر فعالیتهای غیرعلنی
۱. تشکیل شبکههای دانشجویی.
۲. انتشار نشریات (با مجوز یا بیمجوز)
و یادداشتهای تحلیلی مطابق شرایط.
۳. ایجاد فضاهای امن برای
روایت و تخیل فردا.
۴. گفتگوی جمعی در دانشکدهها و
در میان شبکههای کوچک امن با محوریت تحلیل وضع موجود، بدیل و خواستهای
امروز دانشجویان.
۵. ایجاد فضاهای فرهنگی و علمی که
میتوانند به بستری برای فعالیت و کنشورزی دانشجویان علی الخصوص دانشجویان جدید،
تبدیل شوند.
ب) توسعهی فعالیتهای بینالمللی
ب) توسعهی فعالیتهای بینالمللی
۱. ایجاد همبستگی عمومی و ارتباط
بیشتر جامعه و افکار بین المللی با جنبش دانشجویی با نقل و نقد آییننامههای
انضباطی جدید، سرکوب تشکلها، تجاریسازی دانشگاه و...
۲. ارسال بیانیهها و نامهها.
۳. استفاده از رسانههای بینالمللی.
ج) استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی
ج) استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی
۱. انتشار مطالبات و اطلاعرسانی
۲. ایجاد شبکههای ارتباطی.
۳. برگزاری تجمعات و اعتراضات
مجازی.
د) همکاری با سایر گروههای اجتماعی»(از بیانیه مشترک دانشجویان دانشگاههای
تهران، بهشتی (ملی)علامه طباطبایی، فردوسی مشهد، اصفهان و یزد)
د) همکاری با سایر گروههای اجتماعی»(از بیانیه مشترک دانشجویان دانشگاههای
تهران، بهشتی (ملی)علامه طباطبایی، فردوسی مشهد، اصفهان و یزد)
به نظر ما کلیدی ترین برنامه ی دانشجویان چپ و دموکرات
انقلابی برای حفظ بقای تشکل ها و مبارزه ی خود در دانشگاه ها و حفظ توان خود برای
اثر گذاری به روی طبقات انقلابی و مترقی وجنبش های آنها گذار از فعالیت علنی به
فعالیت مخفی است. باید پذیرفت که یکی از نقاط ضعف جنبش دانشجویی گرایش آن به فعالیت
علنی بوده است. کار علنی در دوره ی زیادی از حکومت استبداد دینی وجه عمده ی نه
تنها جنبش دانشجویی بلکه جنبش کارگری و نیز دیگر جنبش های اجتماعی- سیاسی را تشکیل
داده است. و این در حالی است که با جمهوری اسلامی و حاکمیت استبداد دینی که دنبال
این است که هر جنبده ای را که علیه وی مبارزه می کند شکار کند نمی توان با علنی
کاری مبارزه کرد.
این به این معنا نیست که با عمده کردن کار مخفی و تشکل
های مخفی همه ی مشکلات حل می شود چرا که سازمان های امنیتی جمهوری اسلامی( اطلاعات
و سپاه) به پیشرفته ترین دستگاه هایی که از کشورهای غربی( به ویژه آلمان و انگلیس)
و روسیه و چین می گیرند مجهزند و بنابراین در کار مخفی نیزباید بیش از پیش شیوه های
مبارزه با دستگاه های اطلاعاتی را یاد گرفت و به کار بست. با این همه چنانچه یگانه
جنیه و یا حتی جنبه ی عمده ی کار مبارزه جنبه ی علنی باشد جمهوری اسلامی به راحتی
نیروهای مبارز را شناسایی و حذف می کند در حالی که چنانچه کار مخفی جنبه ی عمده و
مسلط باشد این امر به ساده گی برای وی مقدور نیست و بنابراین فعالیت های مبارزاتی
می تواند از تداوم بیشتری برخوردار شود و به خود گستره و غنا بخشند.
خواست های
جنبش دانشجویی
«شانزده آذر امسال هم مانند سال گذشته و سالهای پیشتر،
خواستههای روشنی را نمایندگی میکند؛ شبح برابری و آزادی و سایه عظیم انقلاب «زن
زندگی آزادی» را بر فراز سراسر کشور به پرواز درآورده و میگوید که ما چه میخواهیم
و چه نمیخواهیم. این خواستنها و نخواستنها، چندین سال است که در دانشگاهها
فریاد زده میشود؛ این صدا، همان صدایی است که آینده کشورمان را تصویر میکند.»
(از بیانیه ی گروه های دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر ۱۴۰۲)
جنبش دانشجویی به این دلیل که تمامی طبقات خلقی( کارگران
و کشاورزان و لایه های خرده بورژوازی و همچنین سرمایه داران ملی) در آن وجود داشته
و نماینده ی ایدئولوژیک دارند، در ماهیت امر یک جنبش دموکراتیک و انقلابی است و نه
یک جنبش چپ. روشن است که دانشجویان کمونیست در این جنبش سهم بسزایی در رهبری و
تحرک بخشیدن به آن و همچنین رادیکال کردن آن دارند. برمبنای ماهیت جنبش دانشجویی
خواست عمومی جنبش دانشجویی خواست آزادی و دموکراسی و استقلال است. سخن راندن از
برابری به معنای عام آن ایرادی ندارد اما باید روشن باشیم که شعار برابری به مفهوم
سوسیالیستی آن شعار بخشی از دانشجویان است ونه همه ی دانشجویان دانشگاه ها. تاکید
براین امر از آن رو اهمیت دارد که موجب درهم کردن وظایف دموکراتیک نیروهای کمونیست
که متوجه اکثریت دانشجویان و جنبش دانشجویی است و وظایف سوسیالیستی آن ها که تنها
متوجه گردآوری و پیش بردن بخشی از دانشجویان است می شود.
از سوی دیگر وظیفه ی انقلابیون کمونیست در جنبش دانشجویی
محدود به پیش بردن جنبش دانشجویی نمی شود بلکه گستره ی وظایف آنها به طبقه ی کارگر
و تمامی طبقات استثمار شده و ستمدیده کشیده می شود. در حال حاضر مهم ترین وظایف
انقلابیون کمونیست در جنبش دانشجویی پیوند با جنبش طبقه ی کارگر و پیشروان آن و
بنا نهادن حزب انقلابی کمونیستی است که بتواند مبارزه ی طبقه ی کارگر و تمامی
طبقات خلق را پیش برد.
سمت گیری جنبش دانشجویی و اتحاد جنبش های دموکراتیک و
طبقاتی
«ما دانشجویان در کنار دانشآموزان، زنان و جوانان و
همراه با خانوادههای دادخواه و زندانیان سیاسی و در کنار کارگران و معلمان و
بازنشستگان، با تکیه به پیروزیهایی که برابر دیکتاتورها و زورگویان به دست
آوردهایم، انقلاب «زن زندگی آزادی» را تا پیروزی کامل به پیش خواهیم برد.»(از بیانیه
ی گروه های دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر ۱۴۰۲)
«ما همچنان کنار هم ایستادهایم؛ علیه هرگونه ستم
طبقاتی،اختناقی که با ایدئولوژی اسلامگرایانه و بازارگرایانه رقم زدهاید و ستم
قومی و جنسیتیای که منجر به انواع مرزکشی و تفرقه فرهنگی در جامعه ایران شده است.»
(از بیانیه مشترک دانشجویان دانشگاههای تهران، بهشتی (ملی)علامه طباطبایی، فردوسی
مشهد، اصفهان و یزد)
«ما
دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بر همه آن کسانی که فریاد دادخواهی
میزنند و در مقابل بیحرمتیهایی که به مقام دانشجو وارد شده ایستادگی می کنند
درود می فرستیم و از آنها می آموزیم. باشد که سالهای آینده در ایرانی بهتر و
آزاد، این روز را در کنار هم جشن بگیریم و به شجاعت امروزمان افتخار کنیم. ما تا
آن روز برای رسیدن به هدفمان متوقف نخواهیم شد و دست از مبارزه نخواهیم کشید.» (بیانیه
جمعی از دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به مناسبت روز دانشجو)
«گروههای صنفی معلمان، کارگران و... سابقه
فعالیت و شبکهسازی طولانیای در ایران دارند و ارتباط و همکاری با آنها میتواند
هماهنگی میان دانشگاه، اصناف و خیابان را تقویت کند.»(از بیانیه مشترک دانشجویان
دانشگاههای تهران، بهشتی (ملی)علامه طباطبایی، فردوسی مشهد، اصفهان و یزد)
«زنده باد مبارزه زنان، دانشجویان، کارگران، معلمان و
تمام گروههای ستمدیده که برای آزادی، مرزهای تعیین شده را به بازی و سخره
گرفتهاند و از میان سنگلاخها، مقاومت و آزادگی را زیست میکنند. چرا که تنها
چیزی که از خود آزادی زیباتر است، ایستادن برای آن است. به امید روزی که دانشگاه و
دانشجو آزاد باشند.» (بیانیه جمعی از دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه
تهران به مناسبت روز دانشجو)
«در پایان مانند گذشته اعلام میکنیم که دانشگاه خانۀ
ماست، ما آن را به اشغالگران واگذار نخواهیم کرد و فضاهایش را، تا رسیدن به روز
جشن پیروزی، به انتفاضهای علیه آنها بدل خواهیم کرد.» (بیانیه جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در
آستانه ۱۶ آذر)
از این بخش های بیانیه ها برمی آید که گرایش بیشتر به
اتحاد با طبقات استثمارشده و بخش های ستمدیده ی جامعه است که در مجموع گرایشی درست
است اما چنانکه در بالا اشاره شد خلق در مرحله ی کنونی به طبقات استثمارشده محدود
نمی شود. در اینجا یک تحلیل طبقاتی از جامعه و مشخص کردن طبقات و جبهه ی خلق و ضد
خلق ضروری است. خلق در مرحله ی کنونی شامل طبقه ی کارگر، کشاورز، لایه های خرده
بورژوازی( تهیدست، میانی و مرفه) و نیز سرمایه داران ملی است. روشن است که این
طبقات خلقی هم در میان دانشجویان حضور دارند و هم در میان زنان و ملیت های دربند و
اقلیت های مذهبی.
پیوندی که در اینجا از آن نام برده می شود نشان از تجلی
یک جبهه ی متحد از طبقات خلقی دارد اما به این امر به روشنی اشاره نمی شود. به نظر
می رسد که این بیشتر زیر تاثیر گرایش های«چپ روانه» باشد که مساله ی تحلیل طبقات
خلق را در مرحله ی کنونی تاریخی و مرحله ی انقلاب زیر شعاع جنبش های موجود( جنبش
کارگری، جنبش دانشجویی، جنبش زنان، جنبش ملت های دربند و اقلیت های مذهبی) قرار
داده یا به کلی نفی می کند و یا به حاشیه می برد. باید توجه داشت که به جز جنبش
کارگری که تقسیم لایه های آن به پیشرو، میانی و عقب مانده است( و نه مثلا لایه های
مرفه، میانی و فقیر - گرچه عموما در کشورهای امپریالیستی سخن گفتن از «لایه های
مرفه کارگری» یا «اشرافیت کارگری» می تواند نکات مهمی را در مورد این طبقه و برخی
تقابل های درونی آن و همچنین بروز سیاست رویزیونیستی و لیبرالی روشن کند) و به این
لایه ها علیرغم وجود تضاد میان آنها، جنبه و یا خصلت طبقاتی متفاوتی نمی بخشد تقسیم لایه های دیگر جنبش ها صرفا از طریق
پیشرو میانی و عقب مانده صورت نمی گیرد بلکه بر مبنای طبقاتی و لایه بندی طبقاتی صورت می گیرد. و تازه چنان که تقسیمی هم بر مبنای پیشرو، میانی و عقب مانده صورت گیرد این تقسیم، تبعیت این جنبش ها را از
مساله ی تقسیم طبقاتی (کدام طبقات) از بین نمی برد. درون چنین جنبش هایی پیشرو،
میانی و عقب مانده وجود دارد اما پیشروان تنها نیروهای کمونیست نیستند بلکه ممکن
از لایه های دیگر طبقات از جمله طبقات مرفه( مثلا خرده بورژوازی مرفه) باشند. در
واقع در اینجا هر طبقه و همچنین لایه های هر طبقه، پیشروان خود را دارد که در جنبش
مزبور به عنوان یک کل فعالند. جدا از جنبش دانشجویی، جنبش زنان نیزجنبشی است که
تمامی طبقات خلقی در آن نماینده دارند. این امر در مورد ملت های دربند و یا اقلیت
های مذهبی نیز راست در می آید. در مورد دهقانان نیز اساسا تعلق طبقاتی است که معین
کننده ی لایه بندی مرفه و میانی و تهیدست در میان دهقانان است و پس از آن در این
لایه ها پیشرو و میانی و عقب مانده تعیین می گردند.
آینده جنبش دانشجویی و دانشگاه
«• تخیل دانشگاه آینده پس از آزادی: دانشگاه همانند
جامعه، دیر یا زود، آزاد خواهد شد. آن روز که فرا برسد با پرسشهایی نفسگیر
مواجه خواهیم شد. به عنوان مثال، دانشگاه چگونه سازماندهی شود که به نابرابری و
تبعیض منجر نشود؟ چگونه میتوان آزادی آکادمیک را نهادینه کرد؟ نسبت دانشهای
مختلف با ایرانِ آینده چیست؟ بدیلهای نهادهای دانشگاهی کدامند؟... اندیشیدن به
آیندۀ دانشگاه، حتی در خفقانآلودترین روزها، کنشی تاکتیکیست که برای جنبش
دانشجویی امروز هم ممکن است و هم ضروری. تدوین منشورهایی درونـدانشکدهای، درونـدانشگاهی
و میانـ دانشگاهی در سطوح و مقیاسهایی مختلف میتواند در دستور کارِ مبارزاتی
دانشجویان قرار بگیرد.» (بیانیه جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در
آستانه ۱۶ آذر)
این ها نکات قابل تاملی است و نیاز دارد که بحث درباره
آن با توجه به مراحل انقلاب و چگونگی تحلیل طبقاتی از جبهه ی خلق و ضدخلق در هر
مرحله و سیاست های آموزشی طبقه ی رهبری کننده ی انقلاب که تابعی از سیاست های کلی
آن در مبارزه طبقاتی در آن مرحله است، صورت گیرد.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
آذرماه 1402