۱۴۰۰ اسفند ۱, یکشنبه

تحریم مراسم حکومتی 22 بهمن و لزوم برداشتن گام هایی تازه به وسیله ی توده ها

 
تحریم مراسم حکومتی 22 بهمن و
 لزوم برداشتن گام هایی تازه به وسیله ی توده ها
 
جنبش توده ها در راه خود پیش می رود و علیرغم موانع هر روز بیش از روز پیش تکامل می یابد. روزهای کنونی، روزهای مبارزات معلمان و فرهنگیان و از جمله استادان دانشگاه ها و همچنین کارکنان بهداشت، روزهای اعتصابات هر روزه کارگران، روزهای مستمری بگیران و بازنشسته هاست. در کنار آنها، هر روز گروه های تازه ای به توده های ناراضی و عاصی می پیوندند و با اعتصاب، گردهمایی و راهپیمایی دامنه ی جنبش را گسترده تر می کنند. دامنه ی این اعتراضات چنان که می دانیم به جانبازان جبهه های جنگ، خانواده های شهدا یعنی کسانی که به خاطر حکومت این جانیان و دزدان و مال پرستان در جبهه های جنگ و یا جاهایی دیگر کشته شدند و نیز دستگاه های حکومتی کشیده شده و بخش هایی از ستون های استوار رژیم را به لرزه در آورده است.
پیشروی جنبش در این گونه های مبارزاتی مثبت، شکل عمومی جنبش است، اما جنبش جدای از این، همواره در اشکال دیگری نیز پیش رفته و پیش خواهد رفت. بخشی از این اشکال مربوط می شود به عدم شرکت در انتخابات و مراسم و راه پیمایی هایی که از جانب حکومت برگزار می شوند.       
تحریم  راه پیمایی22 بهمن
مراسم حکومتی 22 بهمن به وسیله ی توده ها به طور کامل تحریم شد و سوت و کورتر از هر سال دیگر- در واقع سوت و کورترین سال پس از انقلاب 57 - برگزار شد. اینک برای بسیاری از توده ها چنین مراسمی جز تجلی غصب و مسخ نتایج همان انقلاب بزرگی که توده ها با هزاران آمال و آرزو و برای استقلال و آزادی پیش بردند چیز دیگری به نظر نمی رسد. مردم بیش از پیش  پی برده اند که هر گونه شرکت در چنین مراسم حکومتی ای موجب استفاده خامنه ای و پاسداران اش از شرکت آنها برای توجیه سیاست و برنامه های خود می شود و در پی خود سرکوب هر گونه جنبش برحق توده ها و بازداشت و زندانی کردن و اعدام فرزندانشان را موجب می گردد. به این ترتیب توده ها با شرکت نکردن در این مراسم نشان دادند که نه تنها به این غصب و مسخ انقلاب شان تن نمی دهند، بلکه در عین حال نشان دادند که حکومت در بی پایه ترین وضع خود قرار دارد و مردم نه تنها آن را قبول ندارند بلکه از آن متنفر و مدت هاست که علیه آن در حال مبارزه اند.  
 حکومت و در راس اش خامنه ای و آخوندها و پاسداران اش نیز در مورد شرکت توده ها در این مراسم جز مشتی دروغ تحویل مردم ندادند. دروغ هایی که توده ها اینک و بیش از هر زمان دیگری به ساده گی و آسانی به آنها پی می برند و به تمسخر آنها می پردازند.
 تحریم یکپارچه مراسم حکومتی 22 بهمن گامی دیگر بود در راه گسستگی های بیشتر بین توده ها و حکومتی که بر آنها مسلط است. این گام توده ها، از یک سو آنها را به اتحاد و یگانگی شان در مقابل حکومت بیشتر مطمئن می کند و از سوی دیگر این را که در زمینه های دیگر نیز پیش روند و جنبش شان را گسترده تر و ژرف تر سازند، بیشتر آماده می سازد.
 روشن است که گسستگی ای که بین توده ها و حکومت ایجاد شده است باید با گسستگی بندهای دیگری پیش رود که هنوز میان توده ها و حکومت مشترک است. باید که توده ها این تحریم مراسم حکومتی را به دیگر برنامه ها و مراسمی که حکومت برگزار می کند و از آنها برای توجیه حکومت خود و تسلط بر توده ها استفاده می کند تعمیم دهند. در چارچوب مراسم حکومتی مهم ترین رشته بندهایی که باید گسسته شود، شرکت در مراسم مذهبی حکومتی است.
آنچه که جنبش در دوران اخیر نشان داده این است که آخوندهایی که موقعیت و جایگاهی دارند و سبیل شان حسابی چرب شده نه تنها در جنبش های اصیل توده ای شرکت ندارند، بلکه در مقابل این جنبش ایستاده اند و در تبلیغات علیه آن و سرکوب اش نقش دارند.
 از میان آخوندهایی هم که مخالف حکومت هستند، با توجه به وجود دستگاه های امنیتی در حوزه ها و مدارس طلاب، بخشی، پنهانی بازداشت و زندانی و یا ترور می شوند و بخشی دیگر از ترس خامنه ای و دستگاه  های امنیتی اش جرئت مخالفت  شان را از دست داده اند و سکوت پیشه کرده اند. بخش های دیگری نیز هستند که حداکثر انتقادشان این است که چنین حکومتی موجب از دست رفتن مذهب در نزد توده ها و «جایگاه والای روحانیت» در میان آنها می شود. در بهترین حالت این دسته ها نیز نگران از دست دادن موقعیت استراتژیک خود هستند و بیشتر آنها  گرچه در مورد جایگاه معنوی روحانیت آه و ناله سر می دهند اما بیش از آنکه نگران موقعیت معنوی روحانیت باشند، نگران موقعیت مادی آن در آینده می باشند.
از سوی دیگر مهم ترین مراسمی که حکومت آخوندها در پشت آن سنگر گرفته و بر مبنای آن از نفوذشان در توده ها یاد می کنند مراسم مذهبی به ویژه در ایام محرم و صفر است. آنها همچنان که از مراسم حکومتی سیاسی به شکلی کامل برای نشان دادن مقبولیت دروغین خود و این که مردم با حکومت هستند و نیز برای بهره برداری از آن برای سرکوب توده ها استفاده می کنند، بسی بیشتر از آن از مراسم مذهبی حکومتی چنین استفاده هایی می کنند. در دوره های اخیر آنها تلاش کرده اند که ابتکارات بیشتری به خرج دهند و به این مراسم رنگ و جلای بیشتری ببخشند و با ایجاد جاذبه های در آن، توده ها را برای کنجکاوی به مراسم و یا حداقل تماشای آن بکشند و بدین سان در مورد مقبولیت و نفوذ خود هوار بکشند. در اهمیت این مراسم برای حکومت همان بس که خمینی گفت «اسلام به این  مراسم محرم و صفر و عزاداری ها زنده است». و منظور خمینی از اسلام همین حکومت ولایت فقیه بود.
از سوی سوم باید پذیرفت  که مذهب امر خصوصی افراد است. بسیارند توده هایی که دین ندارند و نیز بسیاری که اسلام، دین شان نیست و پیرو ادیان دیگر هستند و بنابراین مراسمی این گونه به آنها مربوط  نمی شود. همچنین در میان توده های پیرو اسلام بسیارند افرادی که سنی مذهب هستند و در مراسمی که به وسیله شیعه مذهبان برگزار می شود شرکت نمی کنند. و نیز می دانیم در میان شیعیان جریان هایی که به مراسم مذهبی این گونه باور نداشته باشند کم نیستند. بنابراین باید با توجه به این که دین و مذهب امر خصوصی افراد است، چنین مراسمی نیز باید امر خصوصی افراد باشد.
و بالاخره باید توجه داشت که باید موقعیت آخوندها و روحانیون و روضه خوانان و نوحه خوانان که نان شان از طریق چنین مراسمی تامین می شود، موقعیتی که برای آنها همچون پله ای در پیش رفتن به سوی موقعیت های بالاتر به شمار می آید، به گونه ای استراتژیک تضعیف شود. باید همواره عبارت آن کشاورز آگاه اصفهانی در نظر آورده شود که به آخوندی که برای خالی نبودن عریضه به میان کشاورزان رفته بود گفت که «نگاه به این جمعیت کن! آیا میان آنها یک روحانی می بینی؟».  
 بنابراین توده های به ویژه شیعی همچنان که در مورد مراسم های سیاسی حکومتی متحد عمل کرده و آن را تحریم کردند باید مراسم مذهبی ای که از جانب حکومت مستبد خامنه ای برگزار می شود تحریم کنند و اجازه ندهند که حکومت ریاکار از احساسات و اعتقادات مذهبی آنها برای تداوم حکومت اش استفاده کند. به جای آن، توده های پیرو مذهب شیعه می توانند مراسم مذهبی را خصوصی و یا در جمع های محدود به فامیل و اقوام خود برگزار کنند.
تلاش برای تجزیه ی نیروهای دشمن
 گام مهم دیگری که جنبش توده ها باید بردارد حرکت در جهت تجزیه ی هر چه بیشتر نیروهای دشمن است.
 این تجزیه تا حدودی به وسیله ی شرایط اسفناک و دردبار مردم و وضع عمومی کشور و همچنین وضع خاص حکومت یعنی رشد هر روزه ی فساد و تباهی در آن پیش می رود و عمیق تر می شود؛ در حالی که توده ها در اعماق فقر و گرسنگی و بی خانمانی و بی سرپناهی دست و پا می زنند، بخش هایی از حکومت چنان به مال و منال رسیده اند که نمی دانند با این دارایی های بادآورده چه کنند. این امر بیش از هر مورد دیگر در مورد سران مذهبی در دستگاه های حاکم سیاسی، قضایی و سران نظامی به ویژه در سپاه پاسداران صدق می کند. فایل های اخیر سران سپاه که به احتمال زیاد لو رفته اند - فایل مربوط به فساد سران پاسداران و فایل مربوط به شرایط حاد داخلی و امکان بروز شورش های توده ای- از یک سو نشانگر رانت خواری و اختلاس و رشوه دادن و رشوه گرفتن و باندبازی های مالی و فساد فراگیری است که تا عمق آنها را در برگرفته است- دیگر از سران پر مدعای سپاه چه کسانی بیشتر داعیه ی«مؤمنیت» و «حسینی بودن» و خدمت و شهادت در راه اسلام و خدا را داشته اند؟!- و از سوی دیگر نشانگر ترس و وحشت رو به رشد آنها از جنبش توده ها.
این افشاگری ها و افشا شدن ها بی تردید بر پایه های نظامی حکومت به ویژه بسیجی ها و پاسداران رده های پایین تاثیر خواهد گذاشت و آنها را به مخالفت خواهد کشاند. پاسداران جزء و بسیجی ها عموما به خانواده های زحمتکش شهری و روستایی تعلق دارند و در واقع بخشی از توده ها هستند که حکومت آنها را از توده ها جدا کرده است. آنها باید بدانند که گر چه گمان می کنند که در راه اعتقادشان است که به حکومت پیوسته و از آن دفاع می کنند اما در واقع خدمتگزاران مشتی اختلاس گر و دزد و مفسداند که خواه در لباس روحانی و خواه در لباس نظامی بر آنها فرمان می رانند و آنها را در خدمت مقاصد مال پرستانه و قدرت پرستانه ی خود در می آورند. آنها باید بیش از پیش پی ببرند که آنها «بسیج مستضعفین»( و نه حتی مستضعف به معنای بی چیز و بی قدرت، بلکه با همان تفسیر جدیدی که آدمکش بزرگ خامنه ای ارائه داد یعنی همان امامان مورد ادعایش) نیستند و در راه خدا و اسلام مورد نظرشان مبارزه نمی کنند، بلکه سازمان بسیج آخوندها و سران پاسداران یعنی ریاکاران و دزدان و جانیان و اختلاس گرانی هستند که برای پر شدن جیب های خود مبارزه می کنند.
 بنابراین شرایط کلی حکومت از یک سو منجر به تجزیه باندهای دزد و اختلاس گر از یکدیگر و جنگ درونی قدرت می شود و از سوی دیگر موجب منجر به رشد آگاهی هر چه بیشتر پایه های حکومت به ویژه در میان نظامیان.
اما جدا از این سیر کنونی رویدادها، پیشروان توده ها باید میان پایه های حکومت به ویژه پاسداران جزء و بسیجی ها( سربازان که جای خود دارد) بیشتر کار کنند. تلاش کنند با آنها مداوما صحبت و گفتگو کنند و موجب آگاهی بیشتر آنها و بیرون آمدن شان از این مسخ شده گی شوند.
 چنانچه تجزیه و تلاشی درون حکومتی و ریزش پایه های حکومت به ویژه پایه های نظامی آن به وسیله ی توده ها بیشتر و بیشتر رشد کند، دیر نخواهد بود روزی که بخش هایی از گروه های مسلح نیروهای سرکوب به مردم بپیوندند؛ و این به ویژه در دوران خیزش ها و شورش هایی از نوع دی ماه 96 و یا آبان 98 دارای اهمیت بسیار است.
 هرمز دامان
نیمه دوم بهمن 400

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر