۱۴۰۰ آذر ۱۱, پنجشنبه

دو مرحله ی متفاوت در مبارزات طبقاتی در ایران و خصال جنبش توده ای جاری

 
 
 
دو مرحله ی متفاوت در مبارزات طبقاتی در ایران
 و خصال جنبش توده ای جاری
 
در متن اعلامیه  30 آبان 400 گروه مائوئیستی راه سرخ ایران چنین آمده است:
«مبارزه ی توده مردم اصفهان و در پیشاپیش آنها کشاورزان رزمنده ی در زمره ی مبارزات مسالمت آمیز جای می گیرند. اما این مبارزات مسالمت آمیز توده هاست و با مبارزات مسالمت آمیز سیاسی ای که زیر رهبری اصلاح طلبان حکومتی پیش می رفت تفاوت کیفی دارد. آنجا توده ها به اصلاح طلبان و رهبری آن ها متکی بودند و اینجا به مبارزه ی خود و به خود اتکا دارند.»
قصد ما در این نوشته بررسی بیشتر این تفاوت و تبیین ویژگی های مهم جنبش توده ای جاری در مرحله ی کنونی است.
پیروی از اصلاح طلبان حکومتی
چنانچه به سیر مبارزات طبقات مردمی ایران از دهه ی هفتاد تا کنون نگاه کنیم می بینیم که دو  مرحله ی کیفیتا متمایز داشته است. در مرحله ی نخست که از دهه ی هفتاد آغاز می گردد و تا مبارزات سال 88 ادامه می یابد، جنبش مردمی زیر رهبری اصلاح طلبان حکومتی بوده و وجه عمده ی آن حرکت در چارچوب های سیاست های اتخاذ شده به وسیله ی اصلاح طلبان یعنی عموما شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، شوراهای شهر و مجالس شورا و خبرگان بود.
بر این مبنا، توده های مردم زمانی باید تحرک می داشتند که به وسیله ی اصلاح طلبان و برای رای دادن احضار می شدند؛ و این در حالی بود که جنبش توده ای پیش از تحرکات سیاسی جدی اصلاح طلبان و تبدیل شان به گروه ها و سازمان های سیاسی مستقل از دیگر جناح های حکومتی وجود داشت و به ویژه در شورش های اسلام شهر و محله ی طلاب مشهد و نیز قزوین خود را نشان داده بود. گفتنی است که خود این جنبش توده ای و اوج گیری های آن تا حدودی در بیان آشکار نظرات اصلاح طلبان و رشد نسبی آنها نقش داشت؛ و این جدا از تضادهایی بود که پس از جنگ هشت ساله بین اصلاح طلبان با جریان خامنه ای و رفسنجانی به وجود آمده و رشد کرده بود.
 به هر حال در مرحله ی مورد اشاره، رهبران اصلاح طلب عموما کاری به کار خود جنبش توده ای نداشتند و در صورتی که توده ها خواست های اقتصادی و صنفی می داشتند این اساسا به خودشان مربوط بود و ربطی به اصلاح طلبان که ادعای رهبری مردم را می کردند، نداشت.
از سوی دیگر در همین مرحله، بخشی از لایه های بالایی جامعه و به ویژه سرمایه داران کوچک و خرده بورژوازی مرفه و میانی، امید به اصلاح طلبان بسته و نه تنها خود به دنبال اصلاح طلبان افتاده بودند بلکه عموما از طریق امکانات تبلیغاتی خود و نیز چهره های هنری و ورزشی تلاش می کردند که توده های تهیدست خرده بورژوازی و طبقه ی کارگر و کشاورز را نیز به دنبال آنها بکشند و البته در کار تا حدود زیادی موفق بودند.
به طور کلی خصوصیت این مرحله این بود که طبقات بالایی و میانی جامعه، طبقات استثمار شده، زحمتکش و زیر ستم را به دنبال خود می کشیدند.   
استقلال جنبش توده ای از اصلاح طلبان
مرحله ی دوم در بطن جنبش بزرگ 88 شکل گرفت و در دی ماه 96 بیشتر رشد کرد و بالاخره در آبان 98 به سرانجام قطعی خود رسید. این مرحله ی تقریبا 10 ساله فرایند گسست از اصلاح طلبان حکومتی بود. این گسست در درجه ی نخست در تضاد اشکال مبارزه ای که توده ها در پیش می گرفتند( به ویژه از سال 88 ) با سیاست های اصلاح طلبان و اشکال مبارزه ی مورد پذیرش و تایید آنها خود را نشان داد. اشکال مبارزه ی اصلاح طلبان به طور مطلق در چارچوب حفظ کلیت جمهوری اسلامی، متکی به مبارزات مسالمت آمیز و اساسا انتخابات پارلمانی بود، در حالی که مبارزه ی توده ها به تدریج به سوی شیوه هایی غیر از شرکت در انتخابات و تا حدودی درگیری های قهرآمیز سوق می یافت و میل به سرنگونی حکومت خامنه ای در آن کم و بیش برجسته می شد.
      رشد این امیال و اتخاذ این روش ها، بخشا از شیوه های برخورد خشن و قهرآمیز حکومت با مبارزه ی توده ها و بخشا از جایگاه طبقاتی خود این توده ها یعنی تعلق آنها به کارگران و کشاورزان و زحمتکشان و شرایط روز به روز مرارت بارتر و تلخ تری برمی خاست که زندگی را برای اکثریت آنها تنگ کرده بود. اما این برخوردها و البته شعارهایی که توده ها در گیرودار این اشکال مبارزه می دادند در جهت مخالف با سیاست اصلاح طلبان بود که اساسا خواهان مبارزه ای صرفا مسالمت آمیز و در چارچوب برنامه های خودشان برای کسب قدرت بودند و در نتیجه برخوردهای قهرآمیز از جانب توده ها و خواست سرنگونی جمهوری اسلامی  را بر نمی تافتند.   
با این گسست مهم که نتیجه ی تجارب طولانی توده ها و پی بردن شان به بی حاصل بودن مبارزه به رهبری اصلاح طلبان و نیز مبلغان برآمده از سرمایه داران کوچک و لایه های مرفه خرده بورژوازی بود، جنبش توده ای استقلال یافت و به خود و تحرکات خودجوش خود استوار گردید.
به این ترتیب استقلال یافتن و به خود متکی شدن نخستین خصلت جنبش توده ای بود. در این استقلال، از یک سو شعارها کاملا از چارچوب مورد نظر اصلاح طلبان خارج شد و با توجه به آگاهی روزافزون توده ها به سوی میل و خواست آنها برای سرنگونی گرایش یافت و از سوی دیگر وجه قهرآمیز اشکال مبارزه توده ها رشد پیدا کرد. نقطه ی اوج بروز این شعارها و این قهر در آبان 98 بود.
 جنبش توده ای متکی به کارگران، کشاورزان، زحمتکشان و تهیدستان
خصلت مهم  دیگری که به مرور در جنبش توده ای برجسته شد، بافت طبقاتی آن بود که اساسا  متکی به زحمتکشان و تهیدستان  شهر و روستا گردید. مبارزات طبقه ی کارگر، جنبش لایه های زحمتکش و تهیدست خرده بورژوازی و بالاخره مبارزات زحمتکشان سوخت بر بلوچستان، کشاورزان و دامداران تهیدست در خوزستان و اکنون کشاورزان اصفهان و چهارمحال و بختیاری و لرستان.
تحرکات این جنبش به خود استوار توده ای، از یک سو پیرامون مسائل اقتصادی و صنفی بود که در کارخانه و کارگاه و شهر و روستا به وجود می آمد و به شکل اعتصابات اقتصادی و یا گردهمایی ها و راهپیمایی های پیرامون خواست های صنفی و یا منطقه ای صورت می گرفت و یا در اشکال شورش های ضد حکومتی همچون  دی ماه 96 و آبان 98 نمود می یافت. این هر دو جنبش اخیر تماما مستقل از هر گونه نفوذی از جانب اصلاح طلبان و یا هر گروه سیاسی دیگری به وجود آمد و در عین حال اساسا متکی به زحمتکشان بود.
در کنار اینها هر زمان میان خلق های ایران( به ویژه کرد، عرب و بلوچ) جنبشی صورت گرفت باز این طبقات و لایه های زحمتکش بودند که منشا و تداوم بخش جنبش شدند.      
 مجموعه این کنش های توده ای به همراه مبارزات جسته و گریخته  و همیشه گی زنان علیه ستم های مردسالارانه که هر جا خواسته به شکل منسجم و عملی بروز کند حکومت همواره سخت ترین واکنش های را مقابل آن داشته است، ملیت ها، اقلیت های مذهبی و ... شکل گیری یک جنبش توده ای و پایدار را ممکن کرده است.
بنابراین شرکت توده های زحمتکش کارگر و کشاورز و تهیدستان شهر و روستا دومین خصلت این جنبش توده ای بوده است.
این امربه ویژه زمانی برجسته می شود که ما سرمایه داران متوسط و کوچک و لایه های مرفه و میانی خرده بورژوازی را در مقابل این توده در نظر گیریم؛ یعنی امری که - بر مبنای تجارب سی ساله ی اخیر- نشان می دهد که به طور کلی بخش عمده ی سرمایه داران متوسط و کوچک از موضع خود دایر بر مبارزه مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه دست بر نمی دارند و نیز همواره با نصایح خود تلاش می کنند چنبش توده ای را در چارچوب مبارزات صرفا اصلاح طلبانه ی خود محدود کنند(1) و از سوی دیگر پیوستن لایه های میانی و به ویژه مرفه خرده بورژوازی به جنبش توده های زحمتکش را مورد ملاحظه قرار دهیم که امری بسیار سخت و احتمالا تنها زمانی است که آنان به پیروزی قطعی جنبش توده ای باور آورند.(2)
به این ترتیب اکنون در جنبش عمومی وضع به این شکل درآمده که طبقات پایینی جامعه، طبقات بالایی را به دنبال خود می کشند( و یا باید بکشند).
رشد آگاهی در جنبش خود به خودی توده ای
خصلت سوم و مهم دیگر این جنبش، رشد آگاهی سیاسی توده ها در آن است. این یک جنبش خودبه خودی صرف نبوده بلکه وجوهی از آگاهی سیاسی را در خود داشته است و به مرور این وجوه در روند تکامل آن برجسته تر شده است. مبارزات کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه، هفت تپه و فولاد در خطه ی خوزستان که موجب جذب توده ها و شرکت شان شد و جنبش بزرگ کارگران پیمانی نفت که تقاضای افزایش حقوق داشته و دارند گرچه عموما پیرامون خواست های صنفی و اقتصادی بوده است اما وجه آگاهی سیاسی در آنها بارز و بیش از پیش است. همچنین است مبارزات کارگران هپکو و آذرآب اراک. ضمنا ما در مبارزات کشاورزان عرب خوزستان و نیز کشاورزان اصفهان رشد آگاهی سیاسی را می بینیم.
 این آگاهی ها در درجه ی نخست و بیش از همه نتیجه ی چهل سال حکومت استبداد دینی و تسلط آخوندهای خبیث و سپاه پاسداران در کشور و تجارب سخت و رنجباری است که توده ها در این دوران داشته اند و در درجه ی دوم از شیوه های برخورد حکومت به این مبارزات( وعده و وعید های دروغین، توطئه ها و سرکوب ها و زندانی کردن ها) بر می خیزد. توده های مردم به مرور جمهوری اسلامی و وجوه گوناگون آن را شناخته اند و می دانند که چنین حکومت مستبد و ریاکار و فاسد و جنایت پیشه ای را نمی خواهند. آنها با شعور والای خود جنبشی را پیش می برند که می رود بزرگ تر از پیش شود. جنبشی که در آن مردم با یکدیگر همکاری می کنند و راه اتحادی بزرگ را می پویند. جنبشی که در اعماق آن نفرت و کینه ای ژرف نسبت به این حکومت نهفته و خلاصی از این شر، میل واقعی توده ها را تشکیل می دهد.(3)  
بروز رهبران و تشکل های توده ای
ویژگی چهارم این جنبش بروز رهبران و تشکلات توده ای - هر چند نه در همه  جا- بود. چنانچه به تجارب این جنبش بنگریم می بینیم که در برخی از مبارزات طبقات و گروه های اجتماعی، همچون مبارزات طبقه ی کارگر برای حقوق اقتصادی خود و یا مبارزات آموزگاران و بازنشسته ها، یک سلسله رهبری های توده ای و یک سلسله تشکلات از سندیکا تا شورای های هماهنگی آشکار یا پنهان شکل گرفته است و همین تشکل های خودجوش نیز رهبری این مبارزات را پیش برده اند. بروز این تشکل های توده ای گامی بوده است مهم برای این جنبش. روشن است که مبارزات توده های کشاورز و دامدار عرب و اکنون کشاورزان اصفهان نیز دارای چنین وجوهی بوده اند و بدون داشتن رهبران و یا تشکل های نسبی( به خصوص کشاروزان اصفهان که خصلت سازماندهی شده ی آن بیش از کشاورزان و دامداران خوزستان است) این مبارزات نمی توانست به این درجه سازماندهی شده و متشکل باشد و تداوم یابد.
نقش سیاست در جنبش توده ای
 با این همه، چنین گام های ارزشمندی برای جنبشی که می رود تا گستره ی حیرت انگیزی پیدا کند، کافی نبوده و نیست؛ هم به واسطه ی درجه گسترش آن که به هیچ عنوان پاسخگوی نیازهای توده ها به تشکل  نبوده و نیست و هم به دلیل ماهیت و مضمون این تشکل ها که عموما تشکل های صنفی و برای پیشبرد خواست های صنفی بوده اند و اغلب خود را بری از سیاست دانسته و یا در نتیجه فشارهای سازمان های اطلاعاتی خامنه ای و پاسداران به اجبار به چنین مواضعی رانده شده اند.
از این رو این مرحله با ویژگی های مورد اشاره باید با مرحله ای دیگر یعنی مرحله ی بروز تشکل های سیاسی استوار به توده ها کامل شود. مرحله ای که سیاست، حاکم بر خواست های توده ها گردد و اتحاد نظری و عملی توده ها پیرامون سیاست ها و برنامه هایی مشخص و روشن شکل بگیرد. چنین امری عموما به وسیله ی احزاب هر طبقه که بیانگر خواست های اساسی موقتی و دراز مدت آن طبقه هستند، ممکن می گردد.
 اتحاد طبقات خلقی اتحادی پیرامون خواست های اقتصادی نیست، بلکه اساسا اتحادی سیاسی است. زیرا که طبقات مختلف در مسائل اقتصادی خواست های متفاوت و متضاد دارند و عموما در این گونه مبارزات خود تک و تنها هستند. اگر اکنون می بینیم که توده های خلق، گاه پشتیبان کارگران، آموزگاران و یا کشاورزانی هستند که برای خواست هایی از این گونه دست به مبارزه می زنند از یک سو به واسطه ی نفرت شان از جمهوری اسلامی است و از سوی دیگر برای این است که به دنبال طبقه ای که آنها را رهبری کند می گردند و در مبارزات این طبقات استواری و پاگیری و رشد بیشتری برای جنبش خود می بینند و به این سبب است که می خواهند به سهم خود این نوع مبارزات را قوی تر کنند تا شرایط برای پیشبرد خواست های سیاسی شان و سرنگونی حکومت فراهم گردد. از سوی دیگر مضمون واقعی و سیاسی همین پشتیبانی ها خود بیانگر نیاز به تسلط سیاست بر جنبش است. باید توجه داشت که وجه آگاهی سیاسی این جنبش ها بیشتر ناظر به این است که مردم چه حکومتی را نمی خواهند، اما مساله مهم این است که اولا سرنگونی این حکومت باید چه سیری را طی کند و دوما چه حکومتی و با چه برنامه ی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی باید به جای آن بر سرکار آید.
با این که جنبش توده ای نیاز به تسلط سیاست روشن بر حرکات خود و نیز سازمان های سیاسی ای که امر سرنگونی و برقراری حکومت نو را پیش ببرند، دارد اما دست یابی به این ها با توجه به تسلط خامنه ای و پاسداران بر کشور و برقراری حکومت نظامیان امر ساده و آسانی نیست. آنان تقریبا در این مورد ششدونگ و آماده ی بلعیدن هر گروه کوچک سیاسی هستند که بتواند متولد شود. به همین دلیل چنین محافل و گروه های کوچکی که بدون تردید اکنون کمابیش در کشور به وجود آمده اند و یا در حال به وجود آمدن هستند، باید اکیدا تمامی مسائل مخفی کاری را رعایت کرده و به هیچ عنوان در مورد آن کوتاهی نکنند.
 از سوی دیگر چنبش توده ای جاری به جز تا حدودی در مورد برخی از خلق های ایران، در نفس خود تقریبا بیگانه با بیشتر جریان های سیاسی بیرون کشور است که داعیه ی نمایندگی طبقه ی کارگر و یا دیگر زحمتکشان را دارند. اکثریت این جریان ها که هر کدام از آنها ده ها تلویزیون و سایت و وبلاگ دارند، یا همچون ترتسکیست ها، مزدور سلطنت طلبان و امپریالیست های غربی هستند و در منجلابی بی پایان دست و پا می زنند و یا همچون جریان های توده ای- اکثریتی و خروشچفست های راه کارگری که بسیاری شان کمابیش از سوی قطب های دیگر امپریالیستی پشتیبانی می شوند، سیاست هاشان خود اساسا اصلاح طلبانه و مسالمت آمیز است و از جنبش توده ای و اشکال تکامل مبارزه ی آن که رو به قهر می گذارد عمیقا بیمناک هستند.
به طور کلی بیشتر جریان های سیاسی خارج کشور در بهترین حالت که صداقت وجه بارز آن است- امری که بسیار کمیاب است - بیانگر سیاست های جریان های خرده بورژوازی میانی و مرفه و در بدترین حالت مزدور کشورهای امپریالیستی هستند و سیاست های خود را با توجه به خواست آنها در پیش می گیرند. این جریان ها نه نقشی در سیاسی کردن و تکامل جنبش دارند و نه می خواهند داشته باشند.
 مساله ی سیاست و احزاب و تشکل های سیاسی و برقراری تسلط سیاست و برنامه بر حرکت جنبش توده ای گره ی کور جنبش توده ای است و این که چگونه و در چه اشکالی باید باز شود و یا باز خواهد شد مساله ی اساسی کنونی است.  
هرمزدامان
نیمه نخست آذرماه400
یادداشت ها
1-    به طور کلی بررسی و تحلیل طبقات خرده بورژوازی میانی و مرفه از طریق تحلیل طبقاتی جامعه و نیز کنش های آنها در رویدادهای مهم اجتماعی می تواند صورت گیرد. اگر احزاب سیاسی در ایران وجود داشت و طبقات نمایندگان سیاسی خود را داشتند، از طریق برنامه ها و سیاست های احزاب خرده بورژوا تحلیل این طبقات می توانست کامل تر شود.
2-    مهم ترین رویدادی که نشان از پیوستن لایه های مرفه و میانی به جنبش وجود دارد، مبارزات پس از سرنگونی هواپیمای اوکراینی است. در اعتراضات اخیر به مناسبت برگزاری دادگاه دروغین متهمان شلیک به هواپیما، شعارهایی چون «مرگ بر سپاه پاسداران» بی مهابا داده شد. به نظر ما پشتیبانی کافی از این مبارزات صورت نمی گیرد و بیشتر خانواده ها و فامیل و اقوام آنها در این گردهمایی ها و راهپیمایی ها شرکت می کنند.
3-    مساله ی مدیریت، تخصیص و توزیع آب یک مساله ی استراتژیک است و در آن مسائل بسیاری از جمله محیط زیست، نیازهای سهم بندی به نسبت نقش هر منطقه در کل برنامه های اقتصادی کشور و نیز نیازهای عمومی هر شهر و استان و ... باید مراعات گردد. آنچه که اکنون مشاهده می شود این است که به هیچ کدام از این مسائل توجهی نشده است( و برخی از افراد و جریان ها بیهوده می کوشند گرم شدن زمین و یا کم بارشی ایران را در وضع کنونی آب در ایران که به طور عمده نتیجه ی سیاست ویرانگر حکومت است، وارد کنند و ظاهر منطقی و به اصطلاح در نظر گیری همه ی جوانب را به خود گیرند) و عملا وضعی به وجود آمده است که خامنه ای و شرکای پاسداراش بهترین راه را این دیده اند که از مدیریت متکی به منافع باندهای مافیایی خود برای اختلاف میان توده های اصفهان و یزد، چهارمحال و بختیاری و اصفهان و خوزستان و لرستان با مناطقی مانند اصفهان بهره برداری کرده و مردم را دچار تفرقه کنند حال آنکه  آنچه در پس خواست مردم در مساله ی آب وجود دارد، نفرت و کینه ی عمومی نسبت به این حکومت است و اکنون زمانی نیست که چنین سیاست هایی بتواند به ساده گی موفق شود. واکنش توده هایی که رژیم با مدیریت و سیاست های خود بین شان تفرقه انداخته در سطحی بسیار بالاست و با تاکید بر اتحاد توده های چهارمحال و بختیاری با اصفهان و یا یزد و اتخاذ شعارهایی علیه مافیای آب به خوبی عکس العمل نشان دادند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر