۱۳۹۹ آذر ۲۴, دوشنبه

خامنه ای و حکومت اش به کشتارهای بی پایان خود ادامه می دهند! درباره اعدام روح الله زم و ترور مدیر تلگرامی خرافاتکده ارسلان رضایی

 

 خامنه ای و حکومت اش به کشتارهای بی پایان خود ادامه می دهند! 

درباره اعدام روح الله زم و ترور مدیر تلگرامی خرافاتکده ارسلان رضایی

و سخنی چند در مورد بی مبالاتی های نیروهای مخالف حکومت 

روح الله زم مدیر کانال تلگرامی آمد نیوز در روز شنبه 22 آذرماه 1399 به وسیله ی حکومت  ولایت فقیهی اعدام شد و این حکومت جنایتی دیگر را به جنایات خود افزود. این کشتارها همچنان که 40 سال اخیر نشان داده است، پایانی نخواهد یافت، اگر به حکومت خون خوار خامنه ای و دارودسته های قضایی، مجلسی، دولتی و ارگان های امنیتی و نظامی آن به ویژه سپاه پاسداران اش پایان داده نشود.
روح الله زم از درون جریانات درون حکومت برخاست( پدر وی بیست و اندی سال رئیس سازمان تبلیغات اسلامی بود)به آن ها تعلق داشت و با آن ها در رابطه بود. از بخش هایی مرتبط با باند خامنه ای بریده و با بخش هایی از اصلاح طلبان و اصول گرایان میانه رو در ارتباط قرار گرفته بود. این ها نیز به واسطه عواملی که درون وزارات اطلاعات و دیگر ارگان های امنیتی داشتند وی را تغذیه ی اطلاعاتی می کردند. امکان داشتن اطلاعاتی عموما دست اول( و بعدها به همراه مشتی دروغ و شایعه) از درون حکومت، جناح بندی ها و باندبازی های درون آن، زد و بندها، دزدی ها، اختلاس ها و نیز دسیسه ها و توطئه های مرگبار آن، همه و همه برای مردمی تشنه ی دانستن و به ویژه دانستن آنچه درون حکومت این مومیایی های به جهان بازگشته رخ می داد، دارای کشش بوده و همین هم موجب پر طرفداربودن کانال تلگرامی آمد نیوز شده بود.

رد تحلیل های نادرست
 اعدام زم در کل نشان داد که پایه های اساسی نظریه ای که همه فرایندهایی را که عواملی از وابستگان رژیم در آن نقش دارند، توطئه می پندارد، درست نیست. این نظریه معتقد بود که خود حکام وقت، زم را بیرون فرستاده اند تا کانالی و سایتی برپا کند و به وسیله اطلاعاتی که از درون به وی می رسد و او آن ها را بیان می کند، بتواند مردم هوادار اپوزیسیون را به جانب خود بکشاند و به اصطلاح زیر پای اپوزیسیون را که دارای چنین برگ های برنده ای یعنی اطلاعاتی دست اول از درون حاکمیت نیست، خالی کند. چنین نظراتی، خشک و بسته بوده و نمی تواند تضادهای درون حاکمان کنونی و ریزش های آن را که بیشتر آنها حقیقی و واقعی هستند، تحلیل کند.
 البته نادرستی پایه های این نظریه مانع آن نیز که برخی گمانه زنی های جانبی چنین نظراتی نیز نادرست باشد. زم حداقل تا زمانی که مزورانه فریب خورد و بازداشت شد، فرد مستقل دارای برنامه ای خاص نبود و به همان باندها و جناح های مخالف خامنه ای تعلق داشت و در واقع برنامه های آن ها را برای دست پیش داشتن در تحولات آینده پیش می برد. از این رو وی به وسیله جناح و باند( و یا جناح ها و باندهای)منسوب به خامنه ای تعقیب می شد؛ یعنی قدرت مسلطی که آن جناح ها علیه آن دست به افشاگری و دادن اطلاعات می زدند.
 در عین حال، اگر چه افرادی مانند زم برای جاسوسی و خرابکاری درون اپوزیسیون بیرون نیامدند، اما سازمان های اطلاعاتی و امنیتی به طور پیوسته و در کنار دیگر فعالیت ها و پروژه های تروریستی، فرستادن عواملی از خودشان و یا به ظاهر بریده از رژیم را به درون اپوزیسیون داشته و دارند.
 از سوی دیگر، به واسطه ی این که جناح بندی ها و باند بازی های درون حکومت که هم اینک بیش از پیش خود سپاه را نیز که سران آن در حال خیز برداشتن برای به دست آوردن پست های نان و آب دار تازه ای هستند،  در خود گرفته و می رود که آنها را نیز دچار چند دسته گی های نوین کند، بی پایان است، پدید آمدن جریان هایی همچون زم نیز بی پایان است. نگاهی به تاریخ جمهوری اسلامی به ویژه از دهه هفتاد به این سو، نشانگر ریزش های مداوم از درون سازمان های اطلاعاتی، امنیتی ، سپاه پاسداران و دیگر ارگان ها است. ریزش هایی که نه تنها متوقف نشده است، بلکه عموما گرایش به گسترش  و رشد و عمیق تر شدن داشته است.

دلایل حکومت برای تداوم اعدام ها- در دست داشتن ابتکار عمل و خاموش کردن جنبش توده ها 
آنچه که  طبقه کارگر و دیگر طبقات خلقی در مقابل خود می بینند، اعدام مداوم نیروهای مخالف این نظام به بهانه های گوناگون است. این اعدام ها هر کدام یا هر چند تایی از آنها به فراخور شرایط حکومت و ضرباتی که می خورد( عموما از جانب دولت های متخاصم با خود) و یا افت و خیزهای جنبش توده ها، خواه از درون نیروهای طبقات شورشی به ویژه طبقه کارگر و خرده بورژوازی تهیدست و خواه سازمان ها و گروه های گوناگون مخالف حکومت صورت می گیرد. حکومت لیستی از این اعدامی ها را از گروه ها و دسته های گوناگون در دستان خود دارد (و به طور مداوم هم به آن ها می افزاید) و به فراخور این که شرایط چگونه است و چگونه می تواند ابتکار عمل خود را خواه در رابطه با جنبش طبقه کارگر و توده ها و خواه در ارتباط با امپریالیست ها و دول متخاصم با خود، در دست خود نگهدارد و یا کنترل اوضاع را که مدام از دست اش در می رود دوباره به دست گیرد، آنها را پس و پیش کرده و به اجرا در می آورد.
 شرایط کنونی اعدام زم و نیز ترور جوان مدیر تلگرامی، از یک سو واکنشی است به ترور فخری زاده و گویا «انتقام» سریعی از نیروهایی که از نظر حاکمیت وابسته به قدرت های خارجی هستند، و از سوی دیگر در چارچوب همان اعدام هایی صورت می گیرد که قرار است نقش اساسی را در ترساندن و در وحشت نگه داشتن طبقه کارگر و توده های مردم و خاموش کردن جنبش آنها داشته باشند. 
 
این اعدام ها پایانی نخواهد داشت
روشن است که خامنه ای و حاکمان شرع اش در دستگاه قضایی و بازوهای امنیتی و نظامی اش به ویژه سران سپاه پاسداران و بسیج، تا زمانی که احساس کنند حاشیه ی امنی دارند، دست از کشتار توده ها و طبقات زحمتکش و به ویژه جوانان وابسته به این طبقات برنخواهند داشت. و اما چنین حاشیه امنی نیز برای آنها که نماینده سرمایه داران بوروکرات- کمپرادور ایران هستند، حتی اگر امپریالیست ها بهترین روابط را با آنها برقرار کنند و آنها بتوانند بهترین موقعیت اقتصادی را با کمک آن ها برای خود فراهم کنند به این دلیل که آنها جز مشتی مومیایی های نظری و عتیقه ی های فکری نیستند نمی تواند به وجود آید. آنها همواره از نظر سیاسی و به ویژه فرهنگی یعنی وجوه مهمی در هر نظام اجتماعی، به کلی با طبقات مردم و خواسته های حداقل آنها در این زمینه بیگانه اند و از این رو چون وصله نچسبی به جامعه کنونی ایران، همواره با آنها رودرو قرار خواهند گرفت.
 از این رو این نظام هرگز نمی تواند حتی نظامی استبدادی مانند کره شمالی، دیکتاتوری های افریقایی و یا آمریکای لاتین به وجود آورد. این حکومت همواره با طبقات گوناگون مردم و حتی  با جریان هایی کم آزار و بی آزار اجتماعی و سیاسی نیز در تضاد خواهد بود و از میان آنها به زور و پیوسته قربانی خواهد گرفت.

و سخنی چند در بی مبالاتی مخالفین نظام
این میان، نکته ای که بسیار مهم است خود این ترورها و دزدیدن ها و بازداشت ها است. خواه چگونگی بازداشت زم که هنوز در هاله ای از ابهام است و سایه و روشن زیادی دارد، خواه ترور یک مدیرتلگرامی جوانی به نام ارسلان رضایی در ترکیه  در روزهای اخیر و یا پیش از آن دزدیدن برخی سران نیروهای مخالف جمهوری اسلامی در همین کشور ترکیه و یا در کشورهای عربی، نشان می دهد که این سازمان های اطلاعاتی و امنیتی حکومت نیستند که خیلی قوی هستند( یا دقیق تر بگوییم اگر چه آنها به نسبت و از نظر تاکتیکی قوی هستند) بلکه این نیروهای مخالف این نظام هستند که نه تنها ضعیف اند، بلکه در خواب به سر می برند. بیشتر این نیروها، و ما از نیروهایی که حکومت سرمایه داران بوروکرات- کمپرادور ولایت فقیهی از جانب آنها احساس خطر می کند( و میان این ها هم سازمان های مترقی است و هم ارتجاعی) صحبت می کنیم، نه مشتی سازمان بی خاصیت و بی خطر که خود یکی از مسببان اصلی ماندگاری این رژیم اند، نسبت به نظام خونخوار و برنامه های آن یا بی تفاوت هستند و یا کم اهمیت می دهند.
از زمان ترور سران حزب دموکرات در میکونوس تا کنون سازمان های اطلاعاتی این رژیم تا آنجا که توانسته اند به این سازمان ها ضربه زده و در مقابل، جریان های مخالف باز همچون جریان هایی گیج و هپروتی رفتار کرده و با پای خود به درون دام ها رفته اند. این گروه ها با خوش خیالی هایی که اینک  دیگر شایسته است که نام هایی چون «هالو» شدن و «مُنگُل» بازی در آوردن به آنها داد، خود به تکرار چندین ده باره اشتباهات دست زده اند. و گرنه این چنین درجه ای از خِنگ شدن و فریب خوردن هایی را چه کسی در تاریخ مبارزات مخالفین حکومت ها دیده است، آن هم پس از چهل سال حکومت و رو شدن بسیاری از روش ها و شگردهای اطلاعاتی و شیوه های نفوذ و  ترورهایی که صورت می دهد.
 به راستی که جمهوری اسلامی باید کلاه اش را بالا بیندازد که چنین مخالفینی نصیب اش شده است! و برای همین هم هست که سران این نظام مدام از معجزه ی ماندن خویش صحبت می کنند. وقتی سرانی مانند سران حزب دموکرات و اکنون کسانی مانند روح الله زم که یک دست اش درون دست نیروهای اطلاعاتی بوده چنین خام می شوند و فریب می خورند، از آن جوانی مدیر تلگرامی  و دیگر جوانان که تصوری از کار سخت در شرایط استبداد پلیسی ندارند و عموما با گارد باز( در ایران، در کشوری مانند ترکیه و یا...) مبارزه می کنند و  گّرُ و گُرُ بازداشت می شوند و به زندان می روند و یا ترور و کشته می شوند چه انتظار!
به راستی این خوش خیالی ها، این مسخ شدن غریب از کجا آب می خورد؟ از نادان و احمق دانستن دشمن و دست کم گرفتن تاکتیکی او؟ آن هم دشمنی که می داند اگر برود دیگر باز نخواهد آمد و بنابراین نهایت تقلای خود را پیش از مرگ و نابودی می کند! از پر بها دادن به عقل و درایت خود؟ از خام شدن؟ هر چه هست باید در تمامی جوانب آن بررسی و تحلیل شود و به این بی مبالاتی ها پایان داده شود.
 هرمز دامان   
   22 آذر 1399

 

     

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر