به یاد
علی اشرف درویشیان
علی اشرف درویشیان
نویسنده ای مردمی بود، خواه در داستانهای کوتاه و بلندش و خواه در گرد آوری افسانه
ها و فولکلور مردم زادگاهش و خواه در داستانهایش برای کودکان گرسنگی و کار. رو به
سوی مردم داشت و برای آنها مینوشت. ساده و بی پیرایه بود و ساده و بی پیرایه مینوشت.
درویشیان بویژه با نخستین
داستانهای کوتاهش جای خود را در میان کارگران و روشنفکران پیشرو باز کرد.
داستانهای کوتاهی که از زندگی و تجربیات شخصی خودش برآمده بود. با تمامی شور و
احساس وقایعی را شرح میداد که خود در متن آنها قرار داشت، از آنها متاثر و با آنها
عجین شده بود. در روستاها و یا در شهرها. داستانهای کوتاهی که در آبشوران، از این
ولایت، فصل نان و کتابهایی همچون آنها آمده، براستی تکان دهنده بودند و خواننده را
بشدت از آنچه برای وی تصویر میشد، به هراس و وحشت میانداخت و تمامی تارو پود وجودش
را میلرزاند: آیا چنین چیزهایی ممکن است؟ این
روایات در عین حال وجدان و اندیشه خواننده را برای تقابل با آنچه مقابل وی
قد برافراشته بود، بشدت برمیانگیختند. قلم وی، ژرفنای فقر و بدبختی و نکبت، بی
فرهنگی و خرد شدن لایه های مختلف در روستا و در شهر را میشکافت و رو میآورد و در
معرض دید خوانندگان آثارش قرار میداد. کم نبودند کسانی که کتاب« آبشوران» وی را
خوانده باشند و برای دیدن وضعیت آن، راههای طولانی از استانهای دیگر به کرمانشاه را
طی نکرده نباشند.
برای درویشیان، بواسطه عقایدش و بدلیل مخاطبانی
که او برای آنها مینوشت و... همواره محتوی اثر بود که اهمیت بالایی داشت. توانایی احساس و تصور، قدرت رسوخ
دادن آن در عمق ماجرا و داستان، و بیان و انتقال آن در اشکال ساده و روشن، خصلت
بارز نوشته های وی بود. گویند «آنچه براستی از دل برخیزد، بر دل نشیند» و این وصف
آثار درویشیان و اندیشه و احساس وی در مقام یک نویسنده بود. بسیاری از کارگران این
ادبیات را به همان شکل که بود می پسندیدند و میفهمدند، آنرا از جنس خودشان
میدانستند و با آن ارتباطی ژرف بر قرار میکردند و از آن نیرو و توان برای تغییر و
دگرگون کردن میگرفتند.
بارزترین ویژگی درویشیان، مبارزه سرسختانه وی با نظام های استثمار و ستم، خواه استبداد
شاهی و خواه استبداد مذهبی، و ایستادگی وی
در مقام یک نویسنده در مبارزه با اختناق و سانسور بود. به این دلیل، هم مدتهای
مدید در زندان بود و هم محرومیت های فراوان کشید. براستی که وی با این گونه نظام
ها هیچگاه سر سازگاری نداشت؛ و این برخلاف بسیاری از نویسندگان عافیت اندیش بود که
تا سبیلشان با وام های دولتی چرب میشد، تمامی آنچه زمانی بخاطر آن مبارزه کرده
بودند، فراموش میکردند و بودن را بر چگونه بودن ترجیح میدادند.
روزگاری درویشیان در رسای صمد بهرنگی روشنفکر
مردمی که در کنار کارگران و دهقانان و همچون آنها زیست و برای کودکان آنها نوشت،«صمد
جاودانه شد» را نگاشت. اکنون یاد و خاطره خود وی نیز همچون صمد بهرنگی گرامی و
جاودان باد.
جمعی از مائوئیستهای ایران
9آبان 1396
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر