۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

درباره ضرورت تحریم انتخابات

 درباره ضرورت تحریم انتخابات

بار دیگر و انتخاباتی دیگر در جمهوری نکبت و بدبختی؛ بدون هرگونه آزادی در انتخاب شدن و انتخاب کردن؛ و انتخاباتی که از انتخاب تنها نام «انتخاب» را دارد. و این نیز از غرایب روزگار است که نظامی که همه ی ارکانش  از بالا تا پایین، گزینش دفتر رهبری و شورای نگهبانش هستند، بر مبنای گنجاندن اصولی در قانون اساسی اش، هر از چند گاهی مجبور است دست به انتخابات بزند و در چارچوب هایی تعیین شده و بشدت تنگ، مردم را به انتخاب وادار کند. 
از دیدگاه یک نیروی پیشرو طبقه کارگر،هر گونه شرکتی در این انتخابات که بهترین مهره هایش از دیدگاه شرایط موجود، کسانی همچون روحانی هستند، نادرست است و باید آنرا تحریم کرد.  شرکت کردن و رای دادن،امضایی بر برگه ای است که به این جمهوری نکبت و کراهت اجازه میدهد که کارگران و زحمتکشان  و دیگر طبقات خلق را در شهر و روستا، هر چه که بیشتر مورد استثمار و ستم قرار دهد، هر چه بیشتر آزادی های ابتدایی  آنها را مورد تعرض و یورش قرار دهد و هر چه بیشتر هر لحظه فراغت آنان را با فرهنگ مومیایی وعتیقه شده خود محاصره کند. این نظام که بوی تعفن همه سویه اش مشام را آزار میدهد، همچون عنکبوتی است که تارهای زشت منظر، کهنه، فرسوده و منحط خود را بر پیکر مردم این سرزمین تنیده و اجازه نمیدهد که آنان حتی برای لحظه ای طراوات نسیمی تازه را بر وجود خود احساس نمایند و یا مشامشان بوی خوشی از گلهای سیاست و فرهنگ نو را حس کند.  
اما مردم، بویژه لایه های متوسط جامعه، نیز در این وانفسا، مدام سبک و سنگین میکنند. وضعی که دارودسته های تفنگ بدست پاسدار خامنه ای و دیگر قشون مسلح آخوندها آفریده اند، مدام بخشهایی از آنان را به سوی نیروهایی میراند که حتی اندکی با آنان تفاوت داشته باشند و باصطلاح فاجعه بیشتر و بدتر را کمی به عقب بیندازند، شاید این میان گشایشی صورت گیرد. برای همین است که در جمهوری اسلامی امثال روحانی و جهانگیری و  دولتشان که کار بدرد بخوری در 4 سال اخیر نتوانستند انجام دهند و همه ی امیدشان به غرب بوده و پشتیبانان خود را در میان امپریالیستهای غربی جستجو میکنند، در میان تاریک اندیشان و کور دلان، پادشاه میشوند.
 جدای از افکار این گروه ها، نظریه ای  بغایت نادرست در میان بخشهایی از روشنفکران لیبرال  و نیمه دموکرات ایران در عرصه های مختلف سیاسی و فرهنگی پا گرفته که شرکت در انتخابات ها بهتر از تحریم آنها است که از آن گاه بوی مبارزات غیر قانونی و شورش و انقلاب میآید. از دیدگاه این بخشها، با انتخابات ها و از راههای قانونی و مسالمت آمیز بهتر میتوان تغییرات  ماندگار بوجود آورد. از نظر این دسته از روشنفکران، تغییرات اصلاح طلبانه و تدریجی، نه تنها هزینه های جانی و مالی آنچنانی ندارد، بلکه نتایج آن بهتر و دیرپاتراست. آنان علیه تغییرات انقلابی و انقلابات موضع میگیرند و مردم را از انقلاب و نتایج آن میترسانند.  
با این همه، تنها راه مبارزه در انتخابات، مبارزه با انتخاباتی این چنینی، و تحریم همگانی آنست.
 نظریه پردازان اصلاح طلبان که اکنون راست ترین جناح های آنها جلو افتاده اند، این فکر را رد میکنند که مردم عموما  انتخابی بین «بد و بدتر» دارند. آنان فراموش میکنند که در جمهوری اسلامی هیچ نظر و جریان مخالفی تحمل نمیشود؛ آزادی بیان و احزاب وجود ندارد؛ آزادی اجتماع و تظاهرات جز در موافقت با نظام وجود ندارد؛ امکان انتخاب شدن وجود ندارد. آنان نمیخواهند بفهمند یا بپذیرند که اگر  احزاب و جریانهای مترقی و انقلابی امکان فعالیت و کاندید شدن داشتند، و آزادی انتخابی در کار بود، نامزدهای آنان در مقایسه با نامزدهای این چنین احزاب و جریانهایی، هیچ شانسی نداشتند. آنان فراموش میکنند  که شورای نگهبان حتی زحمت نگاه کردن به  درخواستهای حداقلی ازهمین کاندیداهای ریاست جمهوری که ثبت نام کردند را به خود نمیدهد. مومیایی های این شورا، بجای مطالعه درخواست ها و در مشورت با دفتر خامنه ای و پاسدارنش  6 نفر را انتخاب میکنند و بقیه درخواست ها را در سبد آشغال میاندازند.
 اصلاح طلبان شرکت در انتخابات را نه تنها بد نمیدانند، بلکه خوب هم میدانند. آنان ندا در میدهند رای ندادن به روحانی  رئیس شورای امنیت جمهوری نکبت، رای دادن به رئیسی جلاد است. بدین ترتیب از نظر آنها هر گونه تحریمی یعنی تقویت جناح خامنه ای و پاسداران.
این نهایت فریب مردم و درتنگنا قرار دادن آنهاست .این گونه نظرات، نشان میدهد که اصلاح طلبان خود نیزمیدانند برای مردم آش دهن سوزی نیستند؛  نه نامزدهای آنها کیفیتا دارای برنامه بدرد بخور و مثبتی  برای تبدیل این وضع  رقت آورد و جهنمی به وضعی بهتر هستند؛ نه توش و توان پیشبرد حتی ساده ترین و پیش پا افتاده ترین شعارها و برنامه های خود را، که برای مردم در بوق و کرنا میکنند، دارند؛ نه باند خامنه ای و شرکا پاسدار در صورتی که موافق این شعارها و برنامه ها نباشند، به آنها امکان عملی کردن حتی همین چند شعار را میدهد، و بالاخره نه حتی میان مردم محبوبیت بدرد بخوری دارند. آنان جز اینکه درهای کشور را چارطاق باز کنند و برای حل مشکلات اقتصادی- سیاسی به امپریالیستها  غربی رجوع کنند و با التماس و دعا و دخیل بستن از آنها بخواهند وضع را به نفع آنها تغییر دهند، هیچ برنامه ی جدی دیگری ندارند.
 بنابراین زمانی که اصلاح طلبان این چنین مردم را مورد تحکم قرار میدهند که «رای ندادن به روحانی (یا جهانگیری)، رای دادن به رئیسی است» خود میدانند از منطق تهی بوده، میخواهند از ترس مردم از وضعیتی بدتر به نفع خود بهره برداری کنند؛ و اگر کسی با ترساندن مردم از وضعیتی بدتر، آنها را مجاب به شرکت در انتخابات کند، به عامیانه ترین و فریبکارانه ترین اشکال ترغیب و تشویق مردم به شرکت در انتخابات دست یازیده است.
اما تحریم انتخابات در شرایط کنونی اصلا و ابدا رای به رئیسی نیست، بلکه تحریم تمامی جناح های رژیم و و نه گفتن به کل این رژیم گنداب و تعفن است.
تحریم، طبقات مختلف مردم را در مقابل این حکومت متحد میکنند. به آنان نیروی کمی و کیفی آنان را نشان میدهد. آنان را در مبارزه و مقابله با کل نظام قرار میدهد. شرایط را برای تقویت بعدی نیروهایشان آماده میسازد. تحریم یکی از اشکال  منفی، آرام  و مسالمت آمیز مبارزه است که میتواند در شرایط آتی به اشکال  مبارزه مثبت، پرتکاپو و تهاجمی تبدیل شود.
تحریم زیر پای رژیم را خالی میکند. ممکن است همه جناح های رژیم در اعلام رای بالاتر اما غیر واقعی و تقلبی ذینفع باشند؛ و در صورت گسترش تحریم و کاسته شدن از کمیت رای دهنده ها که برای حکومت اسلامی مهم است، آنان تعدادی رای به تساوی میان تمامی کاندیداها تقسیم کنند و میزان کلی رای دهندگان را بالاتر اعلام کنند، و بخشهایی از مردم و کشورهای دیگر را فریب دهند، اما خودشان را نمیتوانند فریب دهند. آنان زیر پای خود را خالی خواهند دید و این مسئله ای بسیار مهم است.
ممکن است که راستترین جناح های رژیم سرکار بیایند و به پایکوبی بپردازند، اما وضع در تکامل خود به نفع آنان نخواهد بود. بر خلاف آنچه تصور میشود، تحریم، حکومت آخوندها و مکلاهای حریص را جری تر نخواهد کرد، بلکه در نهایت آنها را مجبور به عقب نشینی خواهد کرد. زیرا چنانچه خواست مردم مرکز ثقل باشد، که هست، آنها متوجه میشوند که گام بعدی آنها در فشار آوردن به توده ها ممکن  است به چه واکنشهایی از جانب آنها بینجامد.
  از سوی دیگر آنان که تحریم کردند، بیکار نخواهند نشست و ضرورتا مبارزه ی خود را به پیش برده و توسعه و تکامل خواهند داد. در تحریم، اعتراضی منفی نهفته است و این اعتراض منفی به اعتراض مثبت تبدیل خواهد شد. در تمامی زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی رژیم، استثمار و ستمی در شدیدتری اشکال خود بر مردم جریان دارد. در تمامی این زمینه های اکنون مبارزه مثبت وجود دارد. تحریم که یک نه بزرگ به کل حکومت است، تمامی این مبارزات را تقویت میکند و نیرویی دوچندان به آنها میبخشد.
نتایج رای دادن به امثال روحانی یا جهانگیری کوتاه مدت است و ممکن است در مقابل راست ترین و خونخوارترین، ضد آزادی ترین و ستمکارترین بخش های این حکومت، همچون مسکنی کوتاه مدت تجلی کند. نتایج تحریم اما، در بلند مدت ظاهر خواهد شد.
 هیچ کس در این رژیم  که جواب هر گونه مبارزه ای، حتی ساده ترین و صلح آمیز ترین آنها را با اسلحه و گلوله میدهد، نمیتواند تغییری از راه قانونی و مسالمت آمیز پدید آورد. اینها بسیار سنگین تر و سفت نشسته تر از این هستند که بتوان با رای دادن تکان و تغییرشان داد. حتی در صورت انتخاب امثال روحانی و جهانگیری،  دارودسته ی خامنه ای ها ، جنتی ها، یزدی ها و محسنی اژه ای ها و پاسدارانشان اجازه کوچکترین تحرکی که کوچکترین منفذی برای نفس کشیدن ایجاد کند، همچون همین چهار سال، به آنها نخواهند داد. لذا اشکال اتحاد مردم در تحریم، تکانی است شدید به این دارودسته ی حاکم.
این دارودسته های خونخوار، با کار برد تقلب و تفنگ در سالهای 84 تا 92 حاکم مطلق شدند و کار ازجمله به سالهای 88 و جنبش دموکراتیک 88 کشیده شد که تکاملی در مبارزات عمومی تمامی طبقات مردم از آغاز حکومت اسلامی بشمار میآمد. بگذار دوباره هم آنان بیایند. این بار شاید که 88 هولناکتری در انتظار آنان باشد.

14اردیبهشت 96
    جمعی از مائوئیستهای ایران    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر