۱۴۰۲ فروردین ۱, سه‌شنبه

انقلابی ترین نوروز خلق ما

 
سیاسی ترین و انقلابی ترین نوروز خلق ما
سیاسی ترین برگزاری نوروز
نوروز امسال رامی توان متفاوت ترین نوروز و برگزاری جشن آغاز سال نو در تاریخ معاصر ایران دانست. چنانچه در اعلامیه های پیشین نیز اشاره کرده ایم در چهل سال اخیر، برگزاری نوروز و یا چهارشنبه سوری و دیگر آیین های باستانی ایران عمدتا عرصه و میدان مبارزه ی فرهنگی بوده است. آنچه که در پس و پشت سماجت و سفتی و سختی و پیگیری مقابله ی خلق با ارتجاع در برگزاری این آیین ها وجود داشت شور و شعف و نشاط و شادی و رنگارنگی بود که در مقابل عزا و ماتم و مرده گی و تیره گی دیوان خیره سر حاکم که جز این ها چیزی برای خلق نداشتند و کمر به نابودی تمامی آیین های شادی و نشاط بسته بودند، صف آرایی می کرد. این مبارزه برحق بوده و مانع از آن گردید که حکومت  آخوندهای خیره سر بتواند خلق را در چنبره ی فرهنگ متحجر و متعفن خویش به بند کشد و اسیر خود سازد.
اما امسال وضع به کلی متفاوت بود و تا حدود زیادی تغییری کیفی را از سر گذراند. یعنی بیش از آنکه مبارزه ی فرهنگی باشد- که کماکان بود - مبارزه ی سیاسی شد. مبارزه ی سیاسی ای نه تنها در تداوم مبارزات شش ماه گذشته بلکه در تداوم مبارزات چهل ساله ی اخیر یعنی از همان انقلاب 57.   
اشکال اساسی این مبارزه ی سیاسی برهمه آشکار است. برگزاری یاد جانباخته گان مبارزات انقلابی سال های گذشته و به ویژه شش ماه اخیر، سفره ی هفت سین گذاشتن بر سر خاک آنها، پیوستن توده های به خانواده های جانباخته گان و برگزاری مراسم کنار آنها و شعار دادن سرخاک، پیام فرستادن پدران و مادران و خواهران و بسته گان جانباخته گان در این باره که راه شان تداوم دارد و پیمان بستن با آنها که یادشان هرگز فراموش نخواهد شد و خون شان به هدر نخواهد رفت، سال را آغاز کردن با شعار دادن علیه خامنه ای و دم دستگاه خلافت ضحاکی اش، مبارزات را در خیابان ها دنبال کردن در برخی از شهرها و استان ها به ویژه کردستان و برگزاری مراسم های گروهی جشن و شادی برای این که همچون خاری در چشمان خامنه ای و آخوندهای متحجر فرو رود و کورشان کند و خلاصه توفانی از اشکال گوناگون مبارزه که تاریخ ایران شاید این چنین به خود ندیده باشد.
این که می گویند توده ها منبع بی پایان خلاقیت و نوآوری و آفرینش هستند به عینه در همین برگزاری نوروز به روشنی دیده می شود.
به این ترتیب خلق ایران سال نو را با مبارزه ای گسترده و جانانه با حکومت تحجر و جنایت آغاز کرد، یا در واقع آن مبارزه ای را که به شکل گسترده تری از گذشته و از شش ماه پیش آغاز کرده بود ادامه داد. توده های مردم اکنون بیش از پیش به نیروی خود باور آورده و بیش از پیش به توان خود در پیگیری امر سرنگونی حکومت پلید اطمینان حاصل کرده و بیش از پیش با تداوم شعارهای خود به ویژه شعار« امسال سال خونه، سید علی سرنگونه» بر این امر صحه گذاشته اند که مبارزه ای را که آغاز کرده اند تا سرنگونی حکومت خامنه ای و اوباش پاسدار و آخوندهای متحجر و جانی اش ادامه خواهند داد.    
انقلابی که می تواند انقلاب شود!
اکنون و با این چنین مبارزه جویانه سال را آغاز کردن، بیشتر می توان جنبش بزرگی را که در تداوم جنبش های بیست و پنج سال اخیر شکل گرفته و از زمان کشتن مهسا امینی وارد مرحله ی نوینی گردیده و تا کنون ادامه یافته، فراتر از یک خیزش انقلابی ارزیابی کرد. یعنی می توان آن را یک انقلاب دانست. اما انقلابی که در کل کشور و نه در مناطق جداگانه ای مانند کردستان و یا بلوچستان( گرچه در این مناطق نیز)، هنوز به گسترده گی توده ای و عمق لازمه ی یک انقلاب مانند انقلاب 57 نرسیده است.
مهم ترین وجه یا در حقیقت کمبودی که می توان در این مورد برشمرد همانا شرکت گسترده ی اکثریت طبقه ی کارگر و توده های زحمتکش کشاورز و کلا زحمتکشان شهر و روستا به شکل مستقل و با خواست های سیاسی خود در انقلاب است.
روشن است که مثلا منشور 20 تشکل تنها گامی است مقدماتی از جانب بخش هایی از طبقه ی کارگر و لایه های زحمتکش و نیز دیگر جریان ها و نیروهای طبقاتی و جا دارد که در میان توده های کارگر و زحمتکش در مورد خواست های اساسی آن تبلیغ شود و نهایتا تبدیل به خواست هایی شود که اکثریت طبقه در مبارزات خود آنها را پیش گذارد. درست همان گونه که اعتصابات سیاسی کارگران و کارمندان شرکت نفت در سال 57 با خواست هایی برای یک حکومت دموکراتیک صورت گرفت و پیش رفت.
شکی نیست که نه تنها باقی ماندن اوضاع هولناک اقتصادی- سیاسی کنونی در وضع پیشین بلکه بدتر شدن هر روزه ی آن، هر روز توده های بیشتری را به مبارزه خواهد کشاند و به امر گسترده و عمیق شدن انقلاب بیش از پیش پا خواهد داد.
 
زنده باد خلق رزمنده ما
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران 
2 فروردین 1402
 

۱۴۰۱ اسفند ۲۸, یکشنبه

سال نو

 

بخشی از شعر

این است عطر خاکستری

شاملو

اين است عطر خاکستری هوای که از نزديکی صبح سخن می گويد
زمين آبستن روزی ديگر است
اين است زمزمه سپيده
اين است آفتاب که
 بر می آيد
تک تک ، ستاره ها آب می شوند
و شب
بريده بريده
به سايه های خرد تجزيه می شود
و در پس هر چيز
پناهی می جويد
و نسيم خنک بامدادی
چونان نوازشی ست

عشق ما دهکده ای که هرگز به خواب نمی رود
نه به شبان و
نه به روز
و جنبش و شور حيات
يک دم در آن فرو نمی نشيند

 

طبقه ی کارگر و کشاورز و دیگر طبقات خلقی ایران

سال نو را با یاد جانباخته گان مبارزات انقلابی

 و ایمان به نیرو و اراده ی خود برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی

 و برقراری یک جمهوری دموکراتیک مردمی آغاز می کنند.

 گروه مائوئیستی راه سرخ

ایران

29 اسفند 1401

 

 


۱۴۰۱ اسفند ۲۶, جمعه

عمل هوشمندانه ی یک مبارز پیشرو



عمل هوشمندانه ی یک مبارز پیشرو
 
سپیده قلیان را پس از بیش از چهار سال و نیم  از زندان آزاد می کنند و وی در همان آغاز بیرون آمدن علیه خامنه ای شعار «خامنه ای ضحاک، می کشیمت زیر خاک» را سر می دهد.
به نظرمی رسد که برنامه ی خاصی موجب این شعار دادن سپیده در همان اوان آزادی اش گشته است.
نخست سیپده شعاری را سر می دهد که مردم کشورش پیش از این سر داده بودند. این شعار خواست توده های مردم و هدف آنها را نشان می دهد و در عین حال تجلی اراده ای است که خامنه و دم و دستگاه حکومتی اش گمان می کنند آن را درهم شکسته اند.
توده های مردم با این شعار به خامنه ای می گویند:
«اگر چه تو تفنگ در دست داری و مردم کشی و جوان کشی و کودک کشی به راه انداخته ای و ممکن است ما را موقتا شکست دهی و در مقابل ما که توده های مردم و زحمتکشان تاریخ سازیم برای مدتی پیروز جلوه کنی اما ما در نهایت توی جلاد و ضحاک را به زیر خاک می کشیم و شکست ات می دهیم. اراده ی ما براین قرار گرفته و آن را انجام خواهیم داد.»
سپیده نیز یکی از همین توده و همچنین به عنوان یک عنصر مبارز پیشرو، تجلی همین توده ی انقلاب کننده است. او نیز همراه مردم اش می گوید:
«اگر چه مرا بیش از چهار سال و نیم در زندان و سیاه چال هایت کردی اما بر این خیال مباش که مرا و ما را شکست داده ای و پیروز شده ای!
خیر! ما در نهایت توی جلاد را پایین می کشیم و حکومتت را سرنگون می کنیم.»
سپیده با این همراهی اش با شعار توده های مردم نشان می دهد که همچون مبارزی توده ای عمل می کند؛ به مردم اش وفادار است و بیان خواست و اراده ی آنها می گردد و در عین حال به عنوان یک مبارز پیشرو، مردم اش را به تداوم مبارزه و جانفشانی تا سرنگونی حکومت دعوت می کند.
اما سپیده اکنون مجرب و آبدیده شده به خوبی می داند که حکومت در مقابل این شعار دادن وی دو راه اساسی در پیش دارد: یا باید بگذارد برود و یا وی را دوباره گرفته و به زندان افکند.
در صورت نخست، سپیده رویه ی مبارزه جویانه ی خود را که در بیش از چهار سال و نیم زندان پی گرفته بود در بیرون نیز پی می گیرد و نشان می دهد که می خواهد آن را در کنار مردم اش ادامه دهد. او خامنه ای و حکومت اش را خوار می کند.
اما اگر بازداشت و زندان شود در آن صورت نقشه ی خامنه ای و سران سپاه و اطلاعات و دستگاه قضایی اش را نقش بر آب کرده است. نقشه ای بر این مبنا که خامنه ای جلاد دم عیدی و سال نویی خودی نشان داده باشد و به جای مهسا و بسیاری از دختران و زنان که کشت و کور کرد و به جای این همه نوجوان مدرسه ای که به آنها و خانواده هاشان آسیب زد، یکی از پیشروترین زنان حال حاضر جنبش انقلابی ایران را آزاد کرده و به مردم «شیرینی» داده باشد!
حکومت راه دوم را انتخاب کرد و سپیده با برگشت اش به زندان، خامنه ای و سران سپاه و اطلاعات و دستگاه قضایی اش را به لجن کشید و برنامه ونقشه ی سالوسانه و کثیف آنها را نقش برآب کرد.
هرمز دامان
26 اسفند 1401    

 

یاد مبارزین جانباخته گرامی باد

 

درود بر خلق ایران

که همبسته است،

یکی است.

و همه ی این خلق در کنار یکدیگر

همچو یک تن،

به جانباخته گان مبارزات و انقلاب اش ارج می گذارد،

و یاد آنها را به جا می آورد،

و در بدرودش با آنها،

پیمان می بندد

که راه آنها را تا آخرین نفس ادامه دهد،

و حکومت ننگین را به زیر کشد.

آخرین پنچشنبه سال

روز بزرگداشت جان باخته گان انقلاب،

روز مبارزه با جمهوری اسلامی بود.


سومین  روز از سه روز دیگر


گروه مائوئیستی راه سرخ

ایران

25 اسفند 1401

۱۴۰۱ اسفند ۲۵, پنجشنبه

سپیده ی پیشرو

 
  
سپیده پیشرو زنان مبارز
  قهرمان طبقه ی کارگر
 و توده های استثمارشده و ستمدیده
 تجلی خواست ها و تبلور استواری و اراده ی یک ملت
چکیده ی مبارزات انقلابی دهه ی اخیر
 
 
خامنه ای، مفلوک
سران سپاه، مفلوک
سازمان اطلاعات، مفلوک
سازمان اطلاعات سپاه، مفلوک
سران دستگاه قضایی، مفلوک
تمامی دستگاه حاکم، مفلوک
 
 
 
 خامنه ای ضحاک
می کشیمت زیر خاک



دومین روز از سه روز دیگر

گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
25 اسفند 1401

۱۴۰۱ اسفند ۲۳, سه‌شنبه

مگر در خواب ببینید که بتوانید مردم ایران را به عصر تحجر بازگردانید!

 
مگر در خواب ببینید که بتوانید مردم ایران را به عصر تحجر بازگردانید!
 
خطاب، خامنه ای جلاد و آخوندهای متحجر و سران پاسدار جنایتکار و مرتجع و شیادان و مال خوران و دزدان گردآمده در دستگاه های حکومت جمهوری اسلامی یعنی دولت و مجلس و دستگاه قضایی است.
این قوم کثیفی که از ذهن شان جز عقب مانده ترین و مشمئز کننده ترین افکار و از وجود ننگین شان جز فساد و جنایت و تباهی چیز دیگری تراوش نمی کند.
اگر این قومی که تجلی فساد و تحجر و توطئه و جنایت است اندکی به پیرامون خود بنگرد می بیند که نتوانسته و نمی تواند این ملت را در اسارت و عقب مانده گی نگاه دارد.
تاریخ چهل سال تحجر و جنایت، تاریخ چهل سال مبارزه با جهل و جنایت است
تاریخ چهل ساله ی جمهوری اسلامی و حکومت این متحجرین خودپرست عبارت بوده است از تاریخ بیرون آمدن بخش هایی از توده های مردم از عقب مانده گی و جهلی که گرفتار آن بودند.
تاریخ چهل ساله ی زن ستیزی این قومی که نماینده گان مجسم خرافه و جهل هستند عبارت بوده است از تاریخ آگاه شدن زنان و دخترانی که اسیر تحجر و جهل بودند. تاریخ بیرون آمدن آن زنان و دخترانی که در«پستو»ها بودند و زیر فشار قواعد و خرافه های مذهبی خرد و نابود شده بودند، و جلا گرفتن حیات به وجودشان و سردادن پرشورترین و زیباترین آوازهای زندگی و آزادی و رهایی.
تاریخ ایران هرگز چنین لحظات باشکوهی از سر به فراز کشیدن مردم ایران را به خود ندیده است.
پیکار با جمهوری اسلامی
نبرد و جنگ با حکومتی که جز سلاح خرافه و سلاح گرم و طناب دار چیز دیگری برای اجبار مردم ایران به تمکین به پست ترین نوع زندگی نمی شناسد سخت است و ملت ایران نشان داده است که ملت زحمت و سختی و رنج است و تا این حکومت جنایتکار را سرنگون نکند از پای نخواهد نشست.
نبردی با بیرون و درون
تاریخ ایران نبرد زیاد دیده است. اما چنین نبردی را با بیرون و درون از جانب ملت ایران کمتر به خود دیده است.
این یک نقد اساسی است. این نقد اساسی، تنها بیرحمانه ترین نقد بیرون نیست، بل بیرحمانه ترین نقد درون نیز هست. این تنها خانه تکانی نیست، خودتکانی نیز هست. تنها پاک کردن بیرون از لوث وجود اندیشه های کهنه و هر آنچه تجلی تحجر و فساد و جنایت است، نیست، بل پاک کردن درون از آغشته گی به عقب مانده ترین اندیشه ها و احساسات نیز هست.
تمامی طبقات مردمی ایران و در راس شان طبقه ی کارگر و کشاورز و زحمتکشان شهر و روستا در این نقد تاریخی شرکت دارند. نقدی که می تواند شرایط یکی از بزرگترین جهش های تاریخی مردم ایران را به وجود آورد.  
مبارزه ی خانه و بیرون
حکومت اسلامی تلاش بسیار کرد که آن فرهنگی که می خواست در بیرون حاکم کند درون خانه ها نیز حاکم کند. این جا بود که جنگ خانه و بیرون خانه آغاز شد. خانه به بیرون اجازه نداد که تا درون آید. خانه استقلال خویش را گرامی داشت و در نهایت این خانه بود که بیرون آمد و به تسخیر بیرون دست زد.
آزادی شادی و زدن و رقصیدن مال درون خانه بود و حکومت اسلامی کاری کرد که این شادی و زدن و رقصیدن و این فریادهایی که ممکن بود هر آن ماموران را به گرد خانه ها کشاند و شادی مردم درون خانه را تباه کند، اکنون به شکلی دیگر به بیرون آمده است. اکنون مردم در پیش چشم آخوندهای متحجر و دارودسته های سنگ مغز تفنگ به دست ، در بیرون آن هم دست جمعی فریاد شادی سر می دهند و آواز می خوانند و می رقصند.
آیین های گذشته تبدیل به آیین مبارزه ی سیاسی شده اند
برگزاری آیین ها و سنن پیش از اسلام ایرانیان، پیش از این عمدتا مبارزاتی فرهنگی بودند اما این سال ها عمدتا به مبارزه ی سیاسی تبدیل شده اند. در این روزها، ژرفای مخالفت توده های مردم به ویژه جوانان و نوجوانان دختر و پسر ایران با حکومت متحجر و عبوس رو می آید و خود را در شادی و شور و شعف مردم به روشنی آشکار می کند.
مضمون اساسی این مخالفت سیاسی اکنون دیگر همان مضمون اساسی انقلاب دموکراتیک ایران یعنی آزادی و دموکراسی است که ملت ایران تشنه ی آن بوده و هستند و به خاطر آن می جنگند.  
سرور و شادی سوگوارترین ملت ها در مبارزه با حکومت خامنه ای!
از سوی دیگر در این روزهای پایانی سال، سوگوارترین ملت ها، یعنی ملت ایران با دختران و پسران و زنان و مردان جانباخته و آسیب دیده و در بازداشت و زندان اش، به کوری چشم خامنه ای و آخوندهای جنایتکار و متحجر و با برگزاری آیین کهن، شادترین و پرشورترین شب سال شان را برگزار کردند. نفرت و کینه از این حکومت و مبارزه با آن دلیل اساسی این امر است. 
انقباض خشم و کینه ی مردم نسبت به حکومت و تجلی بیرونی آن
خامنه ای و سران پاسدارش گمان می کنند که جنبش بزرگ را «جمع» کرده اند. اما هیهات که این جنبش و خیزش جمع شدنی نیست و ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.
شش ماه مبارزه ی اخیر و تلاطمات آن، جنایت و ریاکاری و شیادی و شارلاتان بازی های سران جمهوری اسلامی که همه ی توطئه ها و جنایات کثیف خود( و از جمله همین حملات شیمیایی به مدارس دخترانه) را یا به کشورهای خارجی و یا به دسته هایی از خود مردم نسبت می دهند، خشم و کینه ی توده های مردم بیش از پیش انبوه و متراکم کرده است. این امر موجب شده که در هر برخوردی که هر جا با عوامل حکومتی رخ می دهد چشمان مردم را خون بگیرد و این تراکم خشم و کینه در برخوردهای آنها با این دارودسته ها بیرون بزند. با هر کنش شیادانه و جنایتکارانه ی خامنه ای و اوباش بسیجی و پاسدارش و دسته های راه انداخته اش برای مجبور کردن مردم به تمکین، این خشم و کینه بیش از پیش گسترش یافته و منقبض تر می شود. این گستره و تراکم در اوج گیری های دوباره ی جنبش بیش از پیش خود را نشان خواهد داد و همچون توفان و گردبادی، دودمان خامنه ای و سران پاسدارو آخوندهای متحجر را ویران خواهد کرد.
مرگ بر خامنه ای و سران پاسدارش
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده و پاینده باد مبارزات توده ها
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق ایران به رهبری طبقه ی کارگر
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
 23 اسفند 1401

۱۴۰۱ اسفند ۲۱, یکشنبه

درباره ی عقب نشینی های خامنه ای و سران پاسدارش در مقابل غرب

 
درباره ی عقب نشینی های خامنه ای و سران پاسدارش در مقابل غرب 
 
منشور دارودسته ی مزدوران سلطنت طلب و خیانتکاران
سلطنت طلبان سالوس هم «منشور» ی دادند. این منشور که در درون خودشان هم اختلافات زیادی را برانگیخته است، ربطی به خواست های اساسی خلق ما ندارد و تنها به این مزدوران امکان می دهد خودشان را پشت مشتی وعده و وعید دروغین که اکنون خرجی ندارد پنهان کنند.
سلطنت طلبان چنانکه تاریخ ایران نشان داده است به همان اندازه پلیدند که جمهوری اسلامی سالوس و پلید است. فرق اساسی ای بین این دو در ضدیت با طبقه ی کارگر و کشاورز و دیگر طبقات خلقی ایران موجود نیست.
منشورنویسان سلطنت طلب هیچ جایگاه بارزی در داخل کشور و میان خلق ایران ندارند و برای همین هم این دارودسته ها به دنبال امپریالیست ها راه افتاده و موس موس می کنند تا جایی برایشان فراهم کنند. و به راستی که مگر امپریالیست ها بتوانند برای آنان جایی دست و پا کنند.
در مورد افرادی از قماش شیرین عبادی و حامداسماعیلیون که به جنبش خلق خیانت کرده و به سلطنت طلبان پیوسته اند باید گفت که این ها در واقع باوری به خلق ایران و به ویژه طبقه ی کارگر و کشاورز و دیگر زحمتکشان و طبقات مردمی ایران نداشته و ندارند و برای همین دنبال این دارودسته ی سلطنت طلب راه افتاده اند تا شاید در نظام آینده جایی و پست و مقامی برای خود دست و پا کنند.
و اما امپریالیست ها: 
آنها ترجیح می دهند تا آنجا که ممکن است با جمهوری اسلامی کنار بیایند تا این که خود را درگیر تغییر این نظام کنند.
در حقیقت آنها زمانی خود را درگیر تغییر این نظام می کنند که انقلاب ایران اوج بگیرد و توده ها وارد مراحل ضربات نهایی به این حکومت شوند. اینجاست که امپریالیست ها طاقت نمی آورند و به احتمال وارد معرکه می شوند و با اشکال گوناگون تلاش می کنند که انقلاب را از اهداف خود منحرف کنند و یا با تجاوز نظامی این رژیم را سرنگون و به جای آن رژیمی باب طبع خود سرکار بیاورند.
این را به روشنی حضرات تحلیل گران پاشنه لیس سلطنت طلبان و خودفروخته گان به امپریالیسم در تلویزیون ها و سایت هایت شان نیز می گویند. آنها به زبان بی زبانی می گویند که زمانی امپریالیست ها به مردم ایران «کمک» می کنند( یعنی به ایران حمله ی نظامی می کنند) که انقلاب مردم ایران اوج بگیرد و در چشم انداز، سرنگونی این حکومت دیده شود.
به این ترتیب جمع کردن این دسته ها به وسیله ی امپریالیست ها، عجالتا برای فشار به روی خامنه ای و پاسداران اش است که دست از چموشی بردارند و نوکران سربه راهی شوند و چنانچه سران جمهوری اسلامی با امپریالیست ها کنار بیایند این دارودسته ها باید سرجای خود بنشینند و آرام گیرند.
خامنه ای و سران پاسدارش برای پابوسی آماده شده اند
تحرکات اخیر خامنه ای و سران پاسداراش نشان از چرخش از چموشی های ظاهری به رام شدن واقعی و پاشنه لیسی امپریالیست ها را دارد. چنانکه پیش از این گفته ایم:
«خط قرمز آنها همین حکومتی است که در دست شان است و آنها حاضرند هر قیمتی بپردازند تا آن را حفظ کنند. اگر در داخل آماده اند دست به هر کار کثیف و اقدام جنایتکارانه  علیه مردم کشور زنند، در صورت قطعی شدن گزینه ی تهاجم نظامی به ایران و در دقیقه 90 این ها روی دیگر خود را نشان خواهند داد و خوار و ذلیل در مقابل امپریالیست ها تن به هر خواستی خواهند داد. شکی نیست که این سالوسان دین آویز در چنین مواقعی پای خدا و پیر و پیغمبر و امامان شان را به میان کشند تا از هر گونه کنار آمدنی با امپریالیست ها دفاع کنند. آنچه که موجب شده آنها تا کنون دست از بازی هاشان برندارند این است که گمان می کنند( به دلیل سیاست های آمریکا در مورد عراق و سوریه و افغانستان) گزینه ی نظامی ای در کار نیست. و به علاوه می توانند در بازی های موش و گربه شان با غرب، روی روسیه و چین حساب باز کنند. 
از این روی به نظر ما خامنه و پاسداران اش و کلا دستگاه آخوندها و نظامی های فاسدشان مال وارد شدن در جنگ نیستند و اگر بویی از جدی بودن گزینه ی جنگ به مشام شان رسد و یا تهاجمی و جنگ کوچکی آغاز شود به احتمال با همان شلیک های نخستین( همان گونه که شلیک به هواپیمای مسافربری به وسیله ی نیروهای آمریکا خمینی را به خوردن زهر وادار کرد) خیلی سریع جامی را که از پیش آماده کرده اند، بنوشند و با به میان آوردن پای صلح ها و سازش هایی که به نمایندگی از جانب خدا و پیغمر انجام می دهند، قول دهند که هر چه امپریالیست ها بگویند بپذیرند.»
باری هنوز کار به آنجا نرسیده، از ترس جنبش خلق که در مجموع و علیرغم افت ها و خیزها مداوما در حال پیشرفت است و انزوای تحمیل شده به وسیله ی امپریالیست ها به آنها و احتمالا به مشام رسیدن بوی حمله ی نظامی امپریالیستی و یا دیگر برنامه ها و نقشه ها، خامنه ای و پاسداران اش سر تکریم در مقابل امپریالیست ها فرود آورده اند.
 روندهای اخیر به ویژه صحبت های رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین المللی درباره ی اجازه دادن ایران برای« فعالیت های راستی آزمایی و نظارتی بیشتر» به آژانس و سپس عادی سازی روابط با عربستان سعودی در همین راستا قرار دارد.
 در مورد رابطه با عربستان سعودی باید توجه داشت که برقراری این روابط پس از هفت سال برخلاف آنچه نشان داده می شود تنها با منافع چین در ارتباط نبوده، بلکه اولا با ترغیب آمریکا و اروپا و اطلاع دقیق آنها صورت گرفته و دوما به معنای رابطه با غرب( به همراه اسرائیل) و در جهت منافع آن است.  
از این رو و تا آنجا که پای سلطنت طلبان و امپریالیست ها در میان است، دارودسته ی خامنه ای و سران پاسدارش گویا «زرنگ تر» از آن هستند که اجازه دهند نوکران دیگری همچون سلطنت طلبان بیایند و جای آنها را بگیرند!
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
22 اسفند 1401