جنبش تحریم سویه ای از
تکامل جنبش «زن، زندگی، آزادی»است
1-
جنبش تحریم از یک سو مستقیما در برابر شرکت در انتخابات ریاست
جمهوری در سال های 76 و 78 و 92 و 96 قرار می گیرد و در نقطه ی مقابل آن هاست.
دلیل این که آن شرکت گسترده در انتخاب ها به جنبش تحریم انجامیده آن است که آن
شرکت ها به نتایجی که طبقات خلقی ایران دنبال آن بودند نیانجامید. اوج این شکست در
انتخاب دوم روحانی در سال 1396 بود که چندی پس از انتخاب روحانی سرخوردگی از رای
دادن به وی در بسیاری از رای دهنده گان دیده شد. توده ها مشاهده کردند که هر گونه
امید بستن به این جریان ها اشتباه است. برآمد تجربی ویا درس این شرکت ها به توده
ها این بود: نه می گذارند کاری کنند و نه این انتخاب شده ها می خواهند گامی هر چند
کوچک به نفع طبقات اصلی زیر استثمار و ستم جامعه بردارند.
2- از سوی دیگر جنبش تحریم در ادامه ی جنبش«زن،
زندگی، آزادی» و پیش از آن جنبش های آبان 98، دی 96 و خرداد 88 است. برآمد تجربی
این جنبش ها این بود که حکومت سرکوبگر و جنایتکار و سالوس و وقیح است. آن جنبش های
بزرگ به جنبش تحریم، از انتخابات 1400 به این سو یعنی انتخابات ریاست جمهوری
1400 و انتخابات مجلس 1402 پا داد و جنبش تحریم می تواند بیشتر به جنبش ها و خیزش
های دموکراتیک انقلابی پا دهد. هرگونه نفی جنبش تحریم که نفی حکومت و ساز و کارش
از راه منفی- شرکت نکردن در انتخابات و رای ندادن- است منجربه نفی جنبش های مثبت
پیشین خواهد شد.
3- تمامی طبقات خلقی
ایران، کارگران، کشاورزان و لایه های میانی جامعه تلاش کردند که طی بیست سال(از
خرداد 76 و انتخاب خاتمی تا 96 انتخاب روحانی) از سویی از راه شیوه ی اصلاح،
عناصر استبدادی( ولی فقیه، شورای نگهبان و مجلس خبرگان و شورای مصلحت و ...) را از
نظام کنونی بزدایند و از سوی دیگر به نظامی سوق دهند که حقوق اساسی مردم را یعنی
حقوق ملت در قانون اساسی را رعایت کند، یعنی با تهی کردن جمهوری اسلامی از درون و آنچه مشخصه های اساسی آن را تشکیل می داد، آن را به یک جمهوری دموکراتیک ملی
تبدیل کنند.
4- تلاش های مزبور با توجه به ساختار استبدادی حاکم و شکل های مقاومت و برخورد آن به
هر گونه تلاش برای اصلاح و در مجموع پشتیبانی امپریالیست ها از طبقه ی حاکم علیرغم
برخی تضادها با آن و نیز ناتوانی نیروهای انتخاب شده برای طی این فرایند ممکن و
مقدور نشد.
5- این نیروهای انتخاب شده یعنی اصلاح طلبان(محمد خاتمی)و اعتدال
گرایان(حسن روحانی) نه تنها نتوانستند مبارزه ای در شآن پشتیبانی ای که توده ها
از آنها کردند پیش برند بلکه برعکس بیشتر در مقابل توده ها و خواست هایشان، یعنی
آنها که به این جریان ها رای دادند و آن خواست هایی که به خاطر آنها رای دادند،
ایستادند تا در مقابل حکومت خامنه ای و سران سپاه و بسیج. سرکوب دانشجویان در
تیرماه 78 و سرکوب جنبش های 96 و 98 از زمره ی مواردی است که این نیروها (خاتمی و
روحانی) یا در کنار حکومت ایستادند و یا در بهترین حالت موضعی منفعل گرفتند که عملا به نفع نیروهای مرتجع حاکم بود. باید توجه کرد که یکی از دلایل طولانی شدن کنش اصلاحگرانه نبود تشکل های صنفی و سیاسی طبقات خلقی به ویژه طبقه ی کارگر بود.
6- در کنار تلاش برای اصلاح نظام از درون و تبدیل آن به یک جمهوری
دموکراتیک ملی، جنبش های توده ای بسیاری از جمله مبارزات طبقه ی کارگر برای احقاق حقوق اقتصادی و
صنفی و سیاسی خویش، جنبش کشاورزان برای آب، جنبش فرهنگیان برای حقوق اقتصادی و
برنامه های آموزشی و فرهنگی، مبارزات و جنبش طبقات محروم در تمامی نقاط ایران به
ویژه خوزستان، اصفهان، چهارمحال بختیاری و جنبش های خلق های کرد، بلوچ و عرب و
دیگر خلق های ایران برای احقاق حقوق ملی، جنبش های زنان و جوانان و دانشجویان و نیز جنبش هنرمندان و
استادان دانشگاه و وکلا و پزشکان و مبارزان محیط زیست و... جریان یافت. در کنار
این جنبش های طبقاتی در مقاطعی بنا به دلایل گوناگون اعم از اقتصادی و سیاسی و
فرهنگی جنبش هایی همچون جنبش 88 و 96 و 98 و در تکامل آنها خیزش ژینا صورت گرفت.
این جنبش ها و خیزش ها نشان داد که نه باند خامنه ای در جناح اصول گرایان و نه
جریان های اصلاح طلب برای مشکلات طبقات اصلی جامعه پشیزی ارزش قائل نبودند.
7- این مبارزات دوگانه به طورعینی به حکومت نشان می داد که یا راه اصلاح را در پیش گیرد و یا اینکه توده ها دیگر
از راه تلاش برای اصلاح و رفرم پیش نرفته و راه جنبش های انقلابی پیگیر و با هدف
سرنگونی را پی خواهند گرفت.
8- در حال حاضر و برخلاف صدور بادهای ناامیدی و یاس بر جنبش توده
ای از سوی عناصری که مخالف سرنگونی جمهوری اسلامی هستند، خواه حکومتیان که نقش
کثیف شان بر کسی پنهان نیست و خواه اصلاح طلبان حکومتی و خواه عناصر و جریان های
فرصت طلب و نان به نرخ روز خور در اپوزیسیون مترقی و یا انقلابی، که عمدتا به جزیی
از عقب نشینی مقطعی جنبش توده ای( اعتراضات خیابانی جنبش مهسا) اشاره می کنند و
مقاومت جانانه ی زنان و جنگ تک به تک آنها با حکومت را که در جای جای ایران تداوم
یافته و نیز دیگر جنبش های جاری کارگران و فرهنگیان و بازنشستگان را نمی بینند، توده ها آگاه تر و متحدتر و مبارزتر از پیش شده
و جنبش توده ای پیشرفته تر و تکامل یافته از پیش گردیده است.
9- بر بستر همین آگاهی و رشد جنبش توده ای است که
جنبش های تحریم در سه سال اخیر شکل گرفته است. چنین جنبش هایی از بیست و اندی سال
پیش تا حتی هفت سال پیش یعنی انتخابات 1396به این درجه از گسترده گی ممکن نبود.
10- اکنون برای توده ها روشن است که یک اصلاح طلب در مقام ریاست
جمهوری و تشکیل دولت اصلاح طلب نه تنها قدرت آن را ندارد و نمی تواند مشکلی از
مشکلات اساسی آنها را حل کند بلکه خود با حضور در حکومت مانعی در راه تکامل
مبارزات و جنبش هایشان می شود.
11- باید روشن بود که اگر حدود سی سال پیش، به دلیل موقعیت و قدرت
به نسبت بیشتر اصلاح طلبان در حکومت و پشتیبانی توده ای آنها از یک سو و موقعیت و
قدرت نسبتا ضعیف تر خامنه ای و سران سپاه در حکومت از سوی دیگر، برخی اقدامات(
مانند رو کردن پشت پرده ی قتل های زنجیره ای و یا وجود مطبوعات به نسبت آزادتر و
برخی اقدامات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی ...) ممکن بود اکنون دیگر به دلیل قدرت زیاد خامنه ای و سران
سپاه و برنامه ی آنها برای دوران پس از خامنه ای و همچنین موقعیت پایین اصلاح
طلبان در حکومت و بیشتر شدن ضعف های آنها و نیز فقدان پشتیبانی توده ای از آنها به
دلیل استفاده ابزاری شان از جنبش توده ها یعنی فشار از پایین و چانه زنی در بالا،
به ویژه در دولت های دوم خاتمی و روحانی، دیگر چنان اقداماتی هم ممکن نیست. و حتی
در صورت ممکن بودن دردی از دردهای طبقات اصلی جامعه به ویژه زحمتکشان شهر و روستا
دوا نمی کند.
12- به عبارت دیگر اکنون دیگر فرقی نمی کند که حکومت«یکدست» باشد- که دولت رئیسی نشان داد حکومت مفسدان و دزدان و اختلاس گران و جنایتکاران جمهوری
اسلامی نمی تواند«یکدست» شود و حداکثر«یکدستی» شان در سرکوب جنایتکارانه ی
جنبش توده هاست که آن هم شکسته و تضعیف خواهد شد - و جلیلی و قالیباف رئیس جمهور
باشند یا یکدست نباشد و پزشکیان و اصلاح طلبان در آن حضور داشته باشند. تجربه
نشان داده است که در هر دو حال توده ها به خواست های اساسی اقتصادی و سیاسی و
فرهنگی خود دست نخواهند یافت و هر گونه جنبشی از جانب آنها برای تحقق خواست هاشان
سرکوب خونین می شود.
13- از سوی دیگر جنبش کنونی جنبش بیست و پنج سال پیش نیست که از
توده ها بخواهیم به عقب برگردند و به این فکر کنند که دوران خاتمی بهتر بود و یا
دوران روحانی بهتر از دوره ی احمدی نژاد و اکنون رئیسی بود. دو سر تضاد اصلی کنونی
جامعه یعنی جنبش طبقات خلقی از یک سو و حکومت ولایت فقیه خامنه ای و سران سپاه و
کلا طبقه ی ارتجاعی حاکم از سوی دیگر تکامل یافته اند و نبرد جنبش خلق با حکومت
وارد مراحل تازه ای گردیده است.
14- اینکه به این جنبش گفته شود که عقب گرد کند و به
این فکر کند که حضور پزشکیان در حکومت بهتر از نبود وی در حکومت است و یا دولت های
اصلاح طلب خاتمی و اعتدالی روحانی را با دولت های احمدی نژاد و رئیسی مقایسه کند و
آن را که بهتر بوده برگزیند یک خواست عقب مانده و ابلهانه است. دولت خاتمی به دولت
روحانی انجامید و دولت روحانی در بهترین حالت می توانست به دولت لاریجانی تبدیل
شود. از سوی دیگر دولت احمدی نژاد به دولت رئیسی ختم شد و دولت رئیسی می تواند به
دولت های جلیلی و یا قالیباف تبدیل شود. تکوین مبارزه ی طبقاتی بین خلق و ضد خلق و
بین انقلاب و ضد انقلاب در ایران پس از دولت دوم روحانی، امکان چنین مقایسه ها و
برگشت هایی را مسدود کرده است. جنبش خلق و مبارزه آن با ارتجاع حاکم وارد مراحل
نوینی شده است.
15- از این رو حال مساله ی مرکزی و
اصلی توده ها این نیست که دولت خاتمی بهتر از دولت احمدی نژاد بود و دولت روحانی
بهتر از دولت رئیسی. مساله ی مرکزی توده ها و جبهه ی انقلاب، سرنگونی بساط این
حکومت فاسد و جنایتکار است. توده ها اکنون بیشتر دنبال راه سرنگونی می گردند.
16- پیام جنبش تحریم این است: ما حاضر نیستیم که جنبش بزرگ انقلابی
خود را فدای مصالحه با خامنه ای و سران پاسدار و حکومت شان کنیم. ما خواهان
سرنگونی این حکومت و برپایی یک جمهوری دموکراتیک انقلابی ملی هستیم.
17- هر گونه رای ریختن به صندوق جمهوری اسلامی، خامنه
ای شادکن و سران سپاه شادکن(همان ها که تمامی کشتارهای فرزندان خلق را از بدو
پیروزی انقلاب در بهمن 57 تا جنبش مهسا صورت دادند) و مشتی فاسد و دزد شادکن
خواهد بود. هر گونه شرکت گلوله ی خواهد بود در خشاب تفنگ های آنها برای شلیک به جوانان و زنان دلاورمان.
18- جنبش تحریم بی تردید موجب اتحاد بیشتر طبقات خلقی خواهد شد،
نیروی شان را افزایش خواهد داد، و امید به آینده را در توده ها بیشتر خواهد کرد و
امکان تحقق جنبش ها و خیزش های نوین و انقلاب آنها برای سرنگون کردن هیولای ولایت
فقیه و جمهوری اسلامی را بیش از پیش در چشم انداز قرار خواهد داد.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
ششم تیرماه 1403