حمله ی نظامی اسرائیل، واکنش جمهوری اسلامی
و پایان یک دور حملات موشکی
در بامداد روز شنبه 5 آبان حملاتی از جانب اسرائیل به سامانه های پدافندی در اطراف پالایشگاه نفت آبادان، مجتمع پتروشیمی ماهشهر و میدان گازی تنگه بیجار صورت گرفت که منجر به انهدام آنها و کشته شدن چهار نظامی گردید. همچنین اسرائیل حملاتی را به سیستم های پدافند روسی اس – 300 در محل های کلیدی از جمله فرودگاه امام خمینی تهران صورت داده و آنها را تخریب کرده است. جز این ها به چندین پایگاه تولید موشکی سپاه و سایت های نظامی پارچین و پرند حمله کرده و خساراتی به آنها وارد کرده است. با این وصف هدف حملات اسرائیل، سامانه های دفاعی در اطراف پالایشگاه ها و تاسیسات انرژی و نظامی و از جمله تاسیسات تولید موشک بوده است.
جمهوری اسلامی می گوید این حملات از فضای عراق و به وسیله موشک و پهباد صورت گرفته است و در عین این که گسترده بوده اما خسارات قابل توجهی به بار نیاورده است.
پیام حملات اسرائیل
پیام این حملات این بوده است که چنانچه جمهوری اسلامی بخواهد پاسخ حملات اخیر اسرائیل را داده و این درگیری را ادامه دهد، دولت اسرائیل توانایی آن را دارد که با تخریب سامانه های دفاعی جمهوری اسلامی به مراکز انرژِی ایران حمله و به آنها خسارات اساسی وارد کند و به این ترتیب اقتصاد ایران را به فلجی کامل بکشاند. همچنین نظر دولت اسرائیل این بوده که می تواند بی آنکه خساراتی متوجه خود کند به تاسیسات موشکی ایران حمله کرده و آنها را تخریب کند و امکان هر گونه واکنش مهمی را از جانب جمهوری اسلامی به خاک اسرائیل سلب کند.
نکات اساسی این حملات به ظاهر گسترده اما ظاهرا کم ضرر( بر مبنای آنچه جمهوری اسلامی می گوید) این بوده که اولا دولت اسرائیل پاسخی داده است و دوما پاسخی که جمهوری اسلامی لزوما نیاز نداشته باشد که آن را جبران کند و«انتقام سخت» دیگری را در دستور کار قرار دهد و سوما تهدید کرده باشد که چنانچه«پاسخ سختی» در دستور کار قرار دهد گام بعدی احتمالی اسرائیل چه خواهد بود.
شواهد حاکی از آن است که دولت اسرائیل همچون جمهوری اسلامی که دولت اسرائیل را از حملات موشکی خود با خبر می کرد حاکمان کنونی را از طریق واسطه های هلندی از حمله ی خود با خبر کرده است و بنابراین دو دولت مرتجع و جنایتکار در عین کشاکش و دشمنی، لی لی به لالای یکدیگر می گذارند و هوای یکدیگر را دارند.
موضع خامنه ای و جمهوری اسلامی
تا کنون موضع جمهوری اسلامی پنهان کردن اخبار دقیق صدمات و خسارات وارده از جانب اسرائیل به تاسیسات انرژی و نظامی و مزه پرانی درباره ی حملاتی که آنها را «بی اهمیت» خوانده است بوده است. تا زمان نگارش این متن تصاویر و عکسی از مناطق مورد حمله و آسیب های وارده منتشر نشده است.
خامنه ای نیز در سخنرانی اش نقش«حکیم» را بازی کرد و گفت این حملات را«نه بزرگ و نه کوچک کنیم»، اما ارزیابی در مورد مساله را به ارگان های مسئول سپرد. جالب این که سیاست حاکم اساسا مبنی بر پنهان سازی و دروغ گویی و بی اهمیت جلوه دادن هر حمله ای بوده که بی تردید از جانب دفتر رهبری و شخص خامنه ای به تمامی شبکه ی خبر رسانی جمهوری اسلامی دیکته شده بود.
با وجود این خامنه ای با گفتن «نگوییم چیزی نبود و اهمیتی نداشت» از یک سو می خواهد بگوید که حکومت وی از ترس اش و فرار از پاسخ دادن نبوده که حملات را ناچیز و محدود جلوه داده و بنابراین خامنه ای و حکومت اش قوی و مستحکم اند و چنانچه حملات نظامی اسرائیل واقعا بزرگ بوده باشد قطعا خامنه ای به آنها «پاسخ» خواهد داد؛ و از سوی دیگر جا را حداقل از نظر ذهنی برای نیروهای حزب اللهی در داخل و نیروهای نیابتی در بیرون کشور باز گذارد که فکر«پاسخ سخت» تازه ای را داشته باشند و اگر احتمالا درگیری های حماس و حزب الله با اسرائیل دورهای تازه ای را به وجود آورد بتواند آنها را به حساب «پاسخ» خود بنویسد.
با این حال، مجموع واکنش های حاکمان جمهوری اسلامی و از جمله خود خامنه ای تا حدود زیادی به این معناست که جمهوری اسلامی در مرحله ی کنونی و مستقیما پاسخی به این حملات نخواهد داد و بنابراین حکایت دعواهای خامنه ای و سران سپاه اش با اسرائیل و موشک بازی هایشان حداقل موقتا پایان یافته است.
نکته ی اساسی در مورد مجموع دو دور حملات متقابل اسرائیل و جمهوری اسلامی به یکدیگر وجه نمایشی و نشان دادن قدرت بازدارنده گی و نیز تهاجم دو حکومت به یکدیگر بوده است.
نقش امپریالیسم آمریکا و دیگر امپریالیست های غربی
تا آنجا که صحبت بر سر تقابل مستقیم جمهوری اسلامی با اسرائیل باشد، وجه عمده ی کل این درگیری ها و موشک پرانی ها همین بوده است که تا کنون دیده ایم. و این به این دلیل است که آنان که حاکمان اصلی بر این درگیری اند نه دولت صهونیستی و جنایتکار اسرائیل و نه حکومت مرتجع ولایت فقیه بلکه امپریالیسم آمریکا و شرکایش امپریالیست های غربی به ویژه انگلستان، آلمان و فرانسه هستند. شکی نیست که حملات اسرائیل به غزه و جنوب لبنان و کشتن حدود 43 هزار فلسطینی از کودک و زن و مرد و پیر و جوان و نابودی رهبری حماس و حزب الله جزیی از برنامه امپریالیسم آمریکا( دولت به اصطلاح دموکرات بایدن) و امپریالیست های اروپایی بوده است. بدون موافقت و پشتیبانی آنها امکان نداشت دولت مرتجع اسرائیل دست به چنین حملاتی به غزه بزند و به چنین میزانی قتل عام فلسطینان را راه بیندازد. حمله اسرائیل به غزه و لبنان جزیی از پروژه ی امپریالیستی است و دولت اسرائیل تنها دولت اسرائیل نیست بلکه مجری اوامر امپریالیسم آمریکا و اروپای غربی در خاورمیانه است. تمامی چاق و چله کردن اسرائیل به وسیله ی امپریالیست ها و برای اجرای مقاصدشان صورت می گیرد و تضادهای اسرائیل با خلق فلسطین تنها یکی از این جنبه های مهم وجودی این دولت است.
بر این پایه، این که آیا قرار است جنگی گسترده بین دو دولت مرتجع اسرائیل و جمهوری اسلامی صورت گیرد و یا خیر نیز در دستان آنهاست و نه در دستان دولت اسرائیل.
با توجه به سیر تضادها در دهه ی اخیر، امپریالیسم آمریکا و دولت های امپریالیستی غرب در حال حاضر برنامه ی جنگ گسترده بین اسرائیل با جمهوری اسلامی که نیاز به مداخله ی آنها را داشته باشد و در شرایط بدتر، تجاوز و سرنگونی جمهوری اسلامی را در دستور کارشان قرار دهد، نداشته و با توجه به تغییرات در سیاست خارجی جمهوری اسلامی و تاکتیک های آن در مورد غزه و لبنان که وجه انفعال و عقب نشینی در آن مشهود است، به این زودی ها نخواهد داشت. این رو ما در اعلامیه ها خود بر این امر تاکید کردیم که به احتمال جنگ گسترده ای رخ نخواهد داد و کار تقابل از یک سلسله حرکات و بازی های نمایشی و خود نشان دادن دو دولت فراتر نخواهد رفت.
«شبه چپ» و دکان سازی
در کنار این ها رویدادهای منطقه و به ویژه تضاد اسرائیل و جمهوری اسلامی هم دکانی شده است برای حرافی و پرمدعایی گروه های «شبه چپ» رویزیونیست و حکمتی- ترتسکیست و خروشچفیست و«مارکسی» که برای این که از یکدیگر کم نیاورند چپ و راست بیانیه صادر کنند و برنامه ی تلویزیونی ردیف کنند و بنشینند و بحث کنند و نظر دهند که چه شده و چه شود اگر چنین و چنان شود. برخی از آنها چنان تلاشی در این زمینه کرده و می کنند که به راستی حیرت انگیز است. به واقع این دوستان دروغین طبقه ی کارگر مشتی حراف و وراج بی خاصیت اند که علاقه ی عجیبی به نشان دادن خودشان دارند!؟
جنگ افروزان و جنگ خواهان دشمنان خلق ایران هستند
خامنه ای و سران سپاه
با وجود حملات ظاهرا محدود، باید توجه داشت که جاه طلبی های خامنه ای و حکومتیان در منطقه و برپا کردن نیروهای نیابتی به ویژه حزب الله لبنان، موجب این گشته که دولت صهیونیستی و مرتجع اسرائیل( البته به نیابت از امپریالیست ها) به خود اجازه دهد که برنامه ی حملات نظامی به کشور را تدوین و اجرا کند و پیامی هم برای تخریب تاسیسات نفتی ایران در صورت پاسخ جمهوری اسلامی بدهد. جز این ها نخست وزیر این کشور ناتانیاهو جنایتکار و از جلادان خلق فلسطین هم روی منبر رود و برای خلق ایران موعظه کند که هدف اش حاکمان بر کشور است و می خواهد ملت ایران را از شر این حاکمان رها سازد!؟ این ها همه، جز تحقیر خلق ایران چیز دیگری نیست.
از این ها گذشته روشن است که هر گونه خساراتی به هر جایی و از جمله مراکز نظامی و کشتن سربازان، وارد کردن خسارات مالی و تلفات جانی به خلق ایران است. سرباز کشته شده به خانه باز نخواهد گشت و چنانچه ادوات نظامی تخریب شوند جمهوری اسلامی دوباره آن ها را بازسازی خواهد کرد و پول این بازسازی از جیب کارگران و کشاورزان و لایه های میانی جامعه پرداخت خواهد شد.
از این رو هر نوع درگیری ای حتی از نوع محدود آن به ضرر خلق ایران است. بانی این درگیری ها جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای و دفترش به همراه سران سپاه است.
مزدوران سلطنت و تبلیغات چی هاشان
در سویه ی دیگر باید از دارودسته های مزدور سلطنت طلب پهلوی و فرشگردی ها و ساواکی های پلید نام برد که با سروصدای های بی پژواک شان خواهان این هستند که امپریالیست ها و اسرائیل برنامه تجاوز نظامی و سرنگونی جمهوری اسلامی را در دستور کار قرار دهند و حکومت را برای خدمتگزاری به امپریالیست ها به این دارودسته های مزدور دهند.
در کنار این ها باید از حضرات مفسرین و مبلغین و مروجین با جیره و مواجب یعنی مرتجعین اینترنشنالی و دیگر تلویزیون های سلطنت طلب و امپریالیست غربی نام ببریم که در کنار دولت صهیونیستی و جنایتکار اسرائیل و البته ترامپ عزیزشان سنگر گرفته اند و جُم نمی خورند. حضرات تنها نام ایرانی بودن را دارند اما تا مغز استخوان شان ضد منافع خلق ایران هستند.
دارودسته ی ترتسکیست های کمونیسم حکمتی
جز این ها باید از ترتسکیست های بنده ی سرمایه داران کمپرادور سلطنت طلب، یعنی دارودسته ی«کمونیسم کارگری» به رهبری مزدور حمید تقوایی( یار غار منصور حکمت مزدور اعظم امپریالیسم در گذشته) نام برد؛ اینها نیز سجده گزاران امپریالیست های غربی و تمامی تجاوز های نظامی امپریالیستی شان از افغانستان و عراق و... بوده و هستند. این ها تماما چشم به حمله ی گسترده ی اسرائیل به جمهوری اسلامی دوخته و آماده ی سرنگون کردن جمهوری اسلامی به وسیله دولت اسرائیل و امپریالیست های غربی و«گوشه ی چشمی» از جانب سلطنت طلبان و امپریالیست ها به خود و دارودسته های خود برای پست و مقام هستند.
حقایق تلخ
ما در اینجا از بی تفاوتی و انفعال بخش هایی از توده ها نسبت به این حملات صحبت می کنیم.
حقیقت تلخ و درد آور این است که بخش هایی از توده ها در مورد مساله ی اساسی اتکا به خود در سرنگونی جمهوری اسلامی و مبارزه برای برقراری یک جمهوری دموکراتیک انقلابی دچار کرختی و انفعال شده اند.
جنایات و خیانت های بسیار جمهوری اسلامی به منافع خلق ایران، وضع جنبش ها و مبارزات توده ای(کارگران، کشاورزان، خلق ها، زنان و دانشجویان و...)که علیرغم پیشرفت های بسیار در هر کدام از بخش ها هنوز اتحاد مورد نیاز بین بخش های گوناگون آن به وجود نیامده است، وضع کنونی تعادل قوا بین نیروهای جنبش انقلابی- دموکراتیک با حکومت گران که به هر حال از جهاتی اساسی و کلیدی(به ویژه دارای سازمان و سلاح بودن) به نفع حکومتیان است، وضع رنج آور نیروهای اپوزیسیون چپ انقلابی و مترقی و در کنار این همه تبلیغات مسموم کننده در فضای مجازی و رسانه ها و تلویزیون هایی از قماش اینترنشنال، موجب این کرختی روحیه و لختی واکنش شده است. بخش هایی از توده ها در حالی که دچار تشویش و رنج و ناراحتی و هزاران دلواپسی از حملات نظامی اسرائیل بودند اما آن موضعی فعالی را که شایسته و بایسته است اتخاذ نکردند.
حقیقت تلخ این است که این بخش از توده ها منتظرند نیرویی از خارج بیاید و برای آنها جمهوری اسلامی را سرنگون کند. دیدگاه این بخش ها که می گویند«این ها بروند هر کی می خواهد بیاید» معنایی جز این ندارد که این بخش از توده ها در حال حاضر بیشتر و به هر طریقی می خواهند از شر جمهوری اسلامی راحت شوند تا اینکه خود را عامل اساسی سرنگونی این شر ببیند و بخواهند به جای آن، یک حکومت انقلابی که منافع وی را نمایندگی کند برپا سازد. این دیدگاه تجلی بارز نبود خودباوری و اعتماد به نفس، عرق ملی و روحیه باخته گی در بخش هایی از توده ها از همه ی طبقات جامعه است.
حقیقت تلخ این است که این بخش از توده ها در جبهه ی مخالف جمهوری اسلامی هیچ نیرویی که قابل اتکا باشد و مبارزات آنها را رهبری کند نمی بیند و از این رو امید واهی به نیروهای خارجی می بندد.
این وظیفه بر دوش ما انقلابیون سنگینی می کند که وضع کنونی این گونه روحیات در میان توده ها را به طور عینی ارزیابی کنیم و ضمن مبارزه با آن، شرایطی مورد نیازی را که این روحیه می تواند تغییر کرده و به روحیه ای فعال و انقلابی تبدیل شود فراهم کنیم.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
7
آبان 1403