این متن پس از درج بیانیه های سندیکاها و شوراهای کارگری و و پیش از اعلام
حداقل حقوق ده میلیون و سیصد و نود و نه تومان
نگاشته شده است.
از نیمه ی دوم اسفند به این سو طی روال همه ساله چندسندیکا و شورای کارگری همراه با برخی تشکل های دیگر بیانیه هایی درمورد مساله ی افزایش مزدها صادر کردند.
از دیدگاه ما این خواست که حداقل دستمزد باید همراه با تورم افزایش یابد و به طور کلی مساله ی افزایش مزدها که اینک هر ساله مقابل جنبش کارگری ایران قرار می گیرد اساسا مساله ای است عملی و باید درون کارخانه و کارگاه ها و هر جا که کارگران و به ویژه کارگران صنعتی هستند و با مبارزه و اخطار اعتصاب و اعتصاب به پیش رود و حل و فصل گردد.
جمهوری اسلامی که حکومت سرمایه داران بوروکرات- کمپرادور است با حتی تک اعتصاب ها هم تن به خواست های کارگران در این خصوص نخواهد داد چه رسد به اینکه اعتصاب هایی با خواست مشترک افزایش معین دستمزد در کار نباشد.
در مورد بازنشسته گان چنان که دیده می شود ماه ها و سال هاست که در خیابان ها هستند و برای خواست هاشان مبارزه می کنند و گرچه با حضورشان در خیابان و افشاگری ها و فریادهاشان فشار زیادی به حکومت وارد می کنند اما نمی توانند به ابتدایی ترین خواست هاشان دست یابند. روشن است که مبارزات بازنشسته گان برای افزایش حقوق بازنشسته گی و دیگر خواست ها نمی تواند آن نقشی را داشته باشد که مبارزات کارگران شاغل و به ویژه کارگران صنعتی که در تولید مشغول به کارند برای افزایش حقوق ها خواهد داشت، وطبعا این گردهمایی ها و راهپیمایی هاشان آن چنان گوش شنوایی نخواهد یافت.
تولید آن هم تولید صنعتی و به ویژه رشته های صنعتی( نفت، پتروشیمی، فولاد، آهن، نیروگاه ها، ماشین سازی ها و ... )حرف اول را در وارد کردن فشار به سرمایه داران بوروکرات - کمپرادور حاکم برای احقاق این حق می توانند وارد می کنند. بدون اخطار اعتصاب، بدون گردهمایی های کارگران متحد رشته ها و کارخانه ها و کارگاه ها در محیط کار و برقرار کردن متینگ و بالاخره در صورت موثر نبودن دست به اعتصاب و راهپیمایی زدن این خواست ها مطلقا غیر قابل وصول است. تنها همچون سال های پیش حکومت دزد و فاسد و ریاکار پس از برپا کردن نمایشنامه های تبلیغاتی( تقسیم خودشان به چند دسته و چانه زدن شان با هم برای مبلغ افزایش)، مبلغی ناچیز به حداقل دستمزدها اضافه خواهد کرد و کار را فیصله خواهد داد. یعنی در بهترین حالت همان 70 درصد مورد بحث که نسبت به رقم تورم بسیار ناچیز است. تازه به محض چنین افزایش هایی به سرعت چند برابر مبلغ افزایش یافته بر قیمت کالاهای مورد نیاز کارگران افزوده خواهد شد و وضعیت بدتر از پیش از افزایش خواهد گردید. در چنین صورتی ابتکار عمل از دست کارگران خارج و تنها در دست حکومت خواهد بود.
در مورد کارگران میانی و ساده ناگفته روشن است که به طور عام این لایه های کارگران تنها در صورتی که در زیر رهبری کارگران صنعتی در رشته های صنعتی و کارخانه و کارگاه های بزرگ قرار گیرند می توانند موثر واقع شوند و به طور مستقل نمی توانند در مواردی به این اهمیت موثر واقع شوند.
جمهوری اسلامی در درجه نخست و بیش از همه از کارگران صنعتی که در رشته های تولیدی اساسی و پس از آن از کارگرانی که در رشته های کلیدی خدماتی( مانند حمل و نقل) کار می کنند وحشت دارد. این امر در مورد لایه های تهیدست خرده بورژوازی مدرن همچون زحمتکشان فرهنگی( معلمان) و بهداشت و درمان( پرستاران) نیز صدق می کند.
اگر می بینیم که تفنگ نیروهای انتظامی به عنوان مشت سرمایه داران بوروکرات- کمپرادور ایران به کار می افتد و به گردهمایی نه چندان پرتعداد کارگران شهرداری تکاب شلیک می کند به این دلیل است که جمع کوچک و شاید نه چندان با اهمیتی از نظر نقش در تولید( البته اگر مبارزه تمام شهری و یا استانی و یا سراسری باشد فرق می کند )را به گلوله می بنند تا گروه های بزرگ تر و در رشته های مهم تولیدی چنین گردهمایی هایی را نداشته باشند و دست به چنین مبارزاتی برای احقاق حقوق خود نزنند.
جدا از آنچه گفته شد باید به این مساله اشاره کنیم که برخی از گروه هایی که زیر بیانیه ها را امضا می کنند به هیچ وجه طرفدار طبقه ی کارگر و منافع استراتژیک این طبقه نیستند ونقشی عملی در پیشبرد و انقلابی کردن جنبش کارگری نداشته و ندارند. این ها بیشتر بیانیه نویس و اسم درکن و دارای دیدگاه هایی ماهیتا سوسیال دموکرات و رفرمیستی هستند و با هوار کشیدن های توخالی در مورد «سرمایه داری» بودن ایران و دو طبقه ای بودن جامعه، نقشی منفی و بازدارنده در مقابل انقلابی شدن واقعی طبقه ی کارگر و جنبش کارگری و اتحاد آن با جنبش دیگر طبقات و جنبش های اجتماعی - سیاسی دیگر اجرا می کنند. از جمله این جریان ها «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری» می باشد که ما در مقالات پیشین گروه در مورد ماهیت واقعی آنها مفصل صحبت کرده ایم. برخی دیگر همچون «اتحادیه ی آزاد کارگران ایران»( نامی بی مسما و تشکلی بی مسماتر و در عین حال با ادعاهایی پوچ و توخالی) نیز هستند که مستقلا بیانیه ای پرسروصدا داده اند اما کارشان چنان که در مورد منشور بیست تشکل دیده ایم تلاش برای ایجاد انحراف در جنبش کارگری و زائده ی سلطنت طلبان و امپریالیست ها کردن این جنبش است.
برای خواننده روشن است که انتشاراین بیانیه ها ازجانب ما تنها به دلیل امضاهای تشکل های کارگری مانند سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و شورای کارگران پیمانی نفت و گروهایی از این دسته می باشد.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
22 اسفند 1403
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر