پنجم بهمن 1403
۱۴۰۳ بهمن ۴, پنجشنبه
درباره ی آتش بس بین دولت صهیونیستی اسرائیل و حماس
اشاره ای به محتوی و شکل در طنزنویسی ابراهیم نبوی
در این یادداشت کوتاه نگاهی داریم به جایگاه وی در طنزنویسی از نظر محتوی و شکل.
اشاره ای به طنز در ادبیات مشروطیت
زمانی که صحبت از طنزنویسی به میان می آید نخست به یاد دوران مشروطیت می افتیم. پیش از مشروطیت تنها طنزنویس ادبیات ایران که شهرت دارد و یگانه هم به نظر می رسد عبید زاکانی است.
در واقع نخستین طنز نویسان اجتماعی - سیاسی ایران در دوران مشروطیت پدید آمدند. علی اکبر دهخدا که مقالات اش در روزنامه ی صوراسرافیل با نام چرند و پرند منتشر می شد، عارف قزوینی و میرزاده ی عشقی و اشرف الدین حسینی (نسیم شمال) که در روزنامه اش به نام نسیم شمال می نوشت و همچنین ایرج میرزا همه و همه بنیانگزاران طنز اجتماعی - سیاسی در ادبیات ایران بودند.
شاخص ترین ویژگی این طنز نویسان این بود که بر بستر یک انقلاب بزرگ اجتماعی - سیاسی بروز کردند؛ از آن تاثیر گرفتند و بر آن تاثیر گذاشتند. بیشتر آنها از نظر طبقاتی بیانگر آرزوها و آمال لایه های سرمایه داران ملی و لایه های گوناگون خرده بورژوازی بودند. برخی از آنها مانند عارف قزوینی و عشقی تا حدودی گرایش های لایه خرده بورژوازی تهیدست و بیشتر رادیکالیسم این طبقه و اسلاف طبقه ی کارگر را نیز بیان می کردند.
مضامین این طنزنویسان پیرامون مساله ی ملت، وطن دوستی و ملی گرایی و در تقابل با دو امپریالیسم انگلستان و روسیه و مزدوران داخلی آنها، علیه زورگویی و ستمگری حکام و شاهزاده گان وطن فروش قاجار و ناتوانی آنها در اجرای امور کشور، علیه فئودال های مزدوری که خون دهقانان را می مکیدند و زندگی را برای توده ها ناامن می کردند، علیه دزدی و رشوه خواری طبقات و لایه های حاکم و در کنار آن نقد عقب مانده گی توده ها و فعالیت در جهت بیدارکردن و آگاهی بخشی به آنها، تلاش در گسترش علم و دانش، خواست آزادی در تمامی وجوه آن، حکومت قانون و تضاد بین دارا و ندار و برقراری عدالت بود. بسته به طبقه ای که نویسنده به آن تعلق داشت رنگ و بوی برخی از این مضامین در آثار وی کمتر یا بیشتر می شد.
با وجود این که در شکل خیلی ابتکار و خلاقیت زیادی به خرج نمی دادند و عموما ترجیح می دادند که ساده بنویسند تا بتوانند با توده ها ارتباط برقرار کنند و به آنها آگاهی دهند آثار آنها در توده ی مردم نافذ شد و تاثیرات زیادی داشت، چندان که می توان گفت مشروطیت بدون ادبیات مشروطه و به ویژه طنزنویسی دوران مشروطه آن مشروطه ای که دیدیم نمی شد. جز این آثار آنها به دلیل اینکه تجلی بارزی از دوران شان بود و همچنین ساده گی و پاکی و سلامت و بیان ژرف ترین خواست های تاریخی ملت به ویژه استقلال و آزادی، تا کنون مانده گار نیز مانده است.
اما نبوی؟
جایگاه طبقاتی ابراهیم نبوی
نبوی از نظر سیاسی وابسته به جناح اصلاح طلبان حکومتی بود که با جریان دوم خرداد و دوران هشت ساله ی خاتمی رو آمد. وی به همراه جناحی که وی به آن تعلق داشت در سرکوب انقلاب دموکراتیک 57 نقش داشت و پس از آن دارای پست های مهم در دم و دستگاه های حکومت ولایت فقیه خمینی(برای نمونه در سال های 1364- 1361 مدیر دفتر سیاسی وزارت کشور) بود. در دوران اصلاحات وی و بخش هایی از افرادی که در دستگاه های حکومت کار می کردند از وزارت اطلاعات گرفته تا سپاه پاسداران و حوزه های علمیه به دلیل فشاری که به آنها وارد شد و تقریبا از حکومت بیرون انداخته شدند، دست به رشته ای از افشاگری ها درباره ی حکومت گران زدند و در این جهت تلاش کردند که مردم و در درجه ی نخست طبقه ی میانی را برانگیزند که برای برقراری آزادی و دموکراسی نوع اصلاح طلبان حکومتی که حتی سازمان های ملی مانند جبهه ی ملی را نیز آن چنان بر نمی تابیدند به پشتیبانی از آنها برخیزند. امری که به هر حال به رویداد دوم خرداد 76 و انتخاب محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور انجامید.
در این دوران است که ابراهیم نبوی در کنار حجاریان و گنجی و عمادالدین باقی و تاج زاده و ... به عنوان یکی از چهره های اصلاح طلب حکومتی مطرح می شود. نقش وی که منجر به مشهور شدن وی می گردد نوشتن مقالات طنز در ستونی با نام «ستون پنجم» در روزنامه ی جامعه است. این دوران اوج نبوی است.
در دوره پایانی اصلاحات و بازداشت نبوی در سال 1379لابد به گفته ی خودش به دلیل «زیادروی هایشان» و رفتن اش به زندان که کوتاه مدت( 4 ماه) است نبوی نیز به همراه جریان اصلاحات نزول می کندو آن نقش ویژه ی مطبوعاتی اش را نیز از دست می دهد.
نبوی در دوران اخیر در آخرین تلاش های سیاسی اش به پزشکیان امید می بندد و از مردم می خواهد به وی رای بدهند (مقاله ی نبوی با نام چرا به پزشکیان رای میدهم؟)؛ پزشکیانی که انتخاب خامنه ای برای پیش برد سیاست های ارتجاعی اش بوده و هست.
در دوره ی اصلاحات 84- 76 مقالات نبوی خواننده زیاد دارد. خواننده گانی که بیشتر به لایه های طبقات میانی و مرفه تعلق دارند. مضامین آثار وی همان خواست های اصلاح طلبان است. خواست این که حکومت از تحجر خویش بکاهد، آزادی های اجتماعی و تا حدودی آزادی های سیاسی را به رسمیت شناسد و با غرب رابطه ی اقتصادی و سیاسی برقرار کند. خواست ها و برنامه هایی که به دلیل شرایط خاص جامعه در آن زمان تا حدودی طبقات میانی و مرفه را به دنبال خود می کشد، اما حتی در حد خواست ها و برنامه های جبهه ی ملی( در آن دوران مشهور به ملی - مذهبی) نیز نبوده بلکه بسیار از آن کمتر است. یعنی چیزی میان خواست های جریان های ملی و حکومت ارتجاعی ولایت فقیه.
بنابراین محتوی این آثار نه وجهی انقلابی و مترقی و دموکراتیک بر مبنای تکیه به طبقاتی انقلابی و مترقی دارد و نه حتی لیبرالی به مفهوم جا افتاده ی این واژه. این مضون چنان که گفتیم در چارچوب درک اصلاح طلبان از تغییر که تغییر صرفا در داخل حکومت ولایت فقیه است( اصلاح حکومت ولایت فقیه) محدود است و از مرزهای آن فراتر نمی رود. نبوی حتی به زمره ی اصلاح طلبان بریده از حکومت ولایت فقیه تعلق نداشت و بیشتر به آن دسته هایی نزدیک بود که از ترس سقوط این حکومت و از دست رفتن موقعیت، مثل کنه به همین حکومت چسبیده اند( امثال عباس عبدی و احمد زیدآبادی) و حاضر به هر نوع همکاری با آن برای فریب توده ها هستند.
مقایسه میان طنز نبوی با طنز مشروطیت از نظر محتوی و شکل
الف - محتوی
مقایسه ای ساده بین نبوی و طنزنویسان مشروطه( ما از طنزنویسان چپ و دموکرات که در طی سال های پس از مشروطیت نوشتند صحبت نمی کنیم) نشان می دهد که در محتوی او( و به همراهش کیومرث صابری فومنی - گل آقا - که نبوی نخست در کنار وی کار می کرد) اساسا قابل قیاس با آنها نیستند. به ویژه این که جهان بینی ملی- لیبرالی( حتی اگر این ها را از زمره ی ملی - مذهبی ها به شمار آوریم) در آن دوران جامعه ی ایران که طبقه ی کارگر ایران تازه در حال پدیدآمدن و شکل گیری بود، وجوهی انقلابی داشت و حال در این دوران دیگر وجوه انقلابی ندارد و در بهترین حالت دارای وجهی مترقی است. در واقع این ها طنزنویسان دوران جمهوری اسلامی هستند و کارشان در بهترین حالت نقد در چارچوب اصلاح همین حکومت ارتجاعی است. اگر بخواهیم مقایسه کنیم کمی پرآب و تاب تر از نقدهای «آقای مربوطه» در تلویزیون دوران سلطنت؛ با این تفاوت مهم که برنامه های آقای مربوطه کاملا حکومت ساخته و تراوش بخش های امنیتی بود اما این ها حکومت ساخته نبوده بلکه در چارچوب تضادهای درونی حکومتگران و به دفاع از برخی از جناح های مهجور مانده تر طبقات حاکم و به ضرر جناح های مسلط و حاکم عمل می کردند.
ب - شکل
اما اگر به شکل نظر افکنیم آنگاه تفاوت بارزی بین طنز نبوی( و تا حدودی گل آقا) با طنز مشروطیت و پس از مشروطیت دیده می شود. در واقع در شکل است که نبوی سنت شکنی ها را انجام می دهد. سنت شکنی ای که در دهه ی هفتاد و اوائل دهه ی هشتاد و بر بستر«تب پسامدرن» صورت می گیرد. در این دوران است که ترجمه ی آثار و نوشته های پسامدرن و بحث بر سر آنها رواج پیدا می کند و همراه آن رشته ای از مقالات و شعرها و داستان ها با تاثر از نوشته های پسامدرن نوشته می شوند.
تا پیش از وی طنزنویسی عموما در چارچوب شکل های رایج است. در مورد مشروطیت این اشکال بسیار ساده است و این ساده نویسی گرایشی است علیه مغلق نویسی های دوران پیش از مشروطیت و برای برقراری ارتباط با توده های مردم و پاسخگویی به نیازهای فوری مبارزه ی جاری؛ شاید به دلیل همین پاسخگویی به نیازهای فوری مبارزه ی جاری و در حال فوران بودن همه چیز است که طنزنویسان پیشرو و انقلابی مشروطیت زمانی و فرصتی برای پرداختن به شکل و ارتقاء و تکامل آن پیدا نمی کنند. در دوران پس از مشروطیت نیز طنز علیرغم این که در شکل تا حدودی گستره و غنا پیدا می کند( برای نمونه پرویز شاپوردر کاریکلماتورهاش تلاش می کند برخی سنت شکنی ها انجام دهد) اما بر خلاف شعر(و به نسبت کمتری داستان) که جهش های گوناگونی را از سر می گذراند، یک جهش جدی در شکل که شاخص باشد بروز نمی کند.
طنز نویسی نبوی اما یک جهش در شکل طنزنویسی سیاسی به شمار می آید. جهشی که به هیچ وجه با جهشی مترقی در مضمون همراه نیست. این جهش شکلی در کنار گرایش های اصلاح طلبانه ی حکومتی اش که در آن زمان به هر حال گرایش مسلط در مخالفت با تحجر حکومت ولایت فقیه است و برای مدتی توده ها را به دنبال خود می کشد، موجب می شود طنز نبوی دارای بُرد اجتماعی شود و خواننده پیدا کند. چنان که گفتیم بهترین اشکال طنز نبوی دارای محتوی اصلاح طلبانه و آن هم نه از نوع لیبرالی بلکه از آن نوعی است که بین لیبرال های جبهه ی ملی و دیگر سازمان هایی از این دست و حکومت ارتجاعی ولایت فقیه قرار دارد. با گذشت «دوران اصلاحات» و در زمانی که محتوی بی مایه تر از گذشته می شود طنز نبوی نیز علیرغم شکل و تکنیک های تازه اش از رونق می افتد. چنانچه نبوی به جبهه ی ارتجاع ولایت فقیه تعلق داشت حتی اگر در شکل هزارها تکنیک و استادی به کار می برد نمی توانست یک هزارم خواننده گانی که در آن دوران تاریخی کار وی را دنبال می کردند خواننده داشته باشد!
۱۴۰۳ بهمن ۲, سهشنبه
ترور دژخیم و تاسف اپوزیسیون! - بایز افروزی
توضیح
این مقاله که به ساده گی و روشنی مواضع خود را در مورد ترور(اعدام سیاسی) دو دژخیم حکومت بازگو کرده و نظرات گروه ها و افراد پیرو سوسیال دموکراسی اروپایی را نقد می کند در برخی از سایت ها درج گردیده است.
در مورد گروه های سوسیال دموکرات: از نظر ما جدا از خود توده ای- اکثریتی های رویزیونیست که از نظر ماهیت با سوسیال دموکرات ها تفاوتی ندارند، امثال طوایف راه کارگری و حزب کمونیست ایران و دارودسته هایی که خود را«مارکسی»می خوانند علیرغم برخی مواضع متفاوت شان در مورد برخی مسائل، گروه های سوسیال دموکرات می باشند.
به این علت که مواضعی که نویسنده در این مقاله در مورد اعدام سیاسی دو دژخیم گرفته و همچنین نقدش از گروه های سوسیال دموکرات در کل با مواضع ما در این موارد انطباق دارد ما به درج این مقاله در سایت خود اقدام می کنیم.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
سه شنبه 2 بهمن 1403
قبل از هرچیز لازم می دانم تاکید کنم که من هیچ اطلاعی ندارم که چه کسی یا گروهی دژخیمان رژیم را ترور کرده است اما از هلاکت آنها متاسف نیستم.
فرمان دژخیم اصلی یعنی خمینی مبنی بر قتل عام دسته جمعی زندانیان سیاسی در همان دوران منتشر گردید، اسامی اعضای هیئت مرگ و موقعیت آن ها بارها منتشر شده است، قاضی مرگ و صادر کننده ی احکام تمام زندان ها شناسایی شده اند، کمیت و کیفیت دادگاه های فرمایشی و چگونگی صدور احکام هم بارها از طرف زندانیان جان بدربرده افشا شده است و مرحوم منتظری نیز طی مصاحبه ی مشروحی بسیاری از جزئیات دیگر را بیان کرده بودند. بنابر این باید پرسید چه مانده که مردم آن را ندانند و باید از اعترافات دژخیمان در دادگاه استخراج شود؟
واقعیت این است که تمامی ابعاد جنایت هولناک ۶۷ روشن شده و به اندازه کافی اسناد و مدارک در دسترس مردم قرار دارد. تنها بعدی که هنوز در پرده ابهام مانده است شمار دقیق اعدام شدگان است که آن هم در بایگانی زندان ها موجود است و اگر هم نباشد نمی توان انتظار داشت که نام و نشان چندین هزار نفر زندانی اعدام شده در ذهن علیل دژخیمان فرتوت نقش بسته باشد که بشود از آن فهرست تهیه کرد.
پشتیبانی زندانیان بند زنان اوین از اعتصاب سراسری مردم کُردستان
سه شنبه 2 بهمن
پشتیبانی گروهی از زندانیان بند زنان اوین از اعتصاب سراسری مردم کُردستان
جمعی از زندانیان بند زنان اوین در حمایت از اعتصاب سراسری مردم کُردستان در حمایت از اعتصاب سراسری کُردستان روز سه شنبه و چهارشنبه اعتصاب خواهند کرد.
صفحە گلرخ ایرایی در این ارتباط نوشتە است «همزمان با پنجاهودومین هفته از کارزار سهشنبههای نه به اعدام و در حمایت از اعتصاب سراسری مردم کردستان و به نشانه محکوم کردن احکام اعدام صادر شده، سهشنبه دوم بهمن و چهارشنبه سوم بهمن در اعتصاب غذا خواهند بود.»
کانون نویسندگان ایران - یاد غلامحسین ساعدی
سه شنبه ۲۵ دی ١۴٠٣
داستان نویس، نمایش نامه نویس و از بنیادگذاران کانون نویسندگان ایران
غلامحسین ساعدی با نام ادبی
«گوهرمراد»، داستاننویس و نمایشنامهنویس و پزشک، ۲۴ دیماه ۱۳۱۴در تبریز
زاده شد. همانجا تحصیل کرد و مدرک پزشکی گرفت و بعدها برای تخصص روانپزشکی به
تهران رفت. اولین مجموعه داستانش به نام «خانههای شهر ری» را در ۲۱ سالگی منتشر کرد و تا واپسین روزهای
زندگی در تبعید ادبیات و تعهد اجتماعی دغدغهی اصلی این نویسندهی پرکار بود.
او که نخستین نوشتههایش در سال ۱۳۳۲ منتشر شده
بود با انتشار «چوببهدستهای وَرزیل» و «پنج نمایشنامه دربارهی انقلاب مشروطه»
در ردیف نمایشنامهنویسان برجستهی ایران قرار گرفت. آثار فراوانی از داستان
کوتاه، رمان، نمایشنامه، فیلمنامه و تکنگاری از او به جا مانده است. اقتباسهای
سینماییِ کارگردانان حرفهای از برخی آثار ساعدی، به دلیل غنای تصویری و نگرش
اجتماعی و نقادانهای که شاخص آثار اوست، در زمرهی موفقترین فیلمهای سینمای
ایران جای دارد.
اواخر سال ۱۳۴۶، به دنبال
ارائهی طرحی برای مقابله با سانسور، فکر تشکیل نهادی آزاد و مستقل برای نویسندگان
شکل گرفت و در اردیبهشت ۱۳۴۷ غلامحسین
ساعدی همراه چهلوهشت نویسندهی دیگر «کانون نویسندگان ایران» را بنا نهادند. او
در نخستین هیئت دبیران کانون عضو جانشین و در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۶۰ از دبیران
اصلی بود. دو تکنگاری «ایلخچی» و «خیاو» حاصل سفر ساعدی به آذربایجان و «اهل هوا»
رهآورد گشتوگذارش در بنادر جنوب ایران است. «عزاداران بَیَل»، «ترس و لرز» و
«آرامش در حضور دیگران» از شاخصترین آثار او در زمینهی ادبیات داستانی و «آی
باکلاه، آی بیکلاه»، «دیکته» و «زاویه» از دیگر نمایشنامههای پرآوازهی اوست.
انگشت اشارت ساعدی در آثارش فقر و جهل را نشانه میرود همچنانکه در عرصهی
اجتماعی با خفقان میجنگید و مطبش همیشه به روی تنگدستان باز بود. پایبندی او به
«آزادی بیان و اندیشه بیهیچ حصر و استثنا برای همگان» از او شخصیتی ویژه ساخت که
تا واپسین دم حیات، خواه زمانیکه در ایران گرفتار تعقیب و آزار و شکنجههای جسمی
و روانی ساواک بود و خواه پس از آن که در دورهی مستبدان تازه به قدرت رسیدهی
اسلامی مجبور به تبعید خودخواسته از وطن شد، با او باقی ماند.
دستاورد سه سال زندگی او در تبعید، شش شماره مجلهی «الفبا»ست که پیشتر در ایران
منتشر میشد و در هر یک از سرمقالههای این مجله به آسیبشناسی وجهی از وجوه
اختناق و سانسور در ایران پرداخته است. پنج داستان کوتاه، سه فیلمنامه و دو
نمایشنامه و یک رمان ناتمام از دیگر کارهای او در تبعید است و این ورای آثاری است
که در دست انجام داشت. در جایی گفته بود: «زبان فارسی، ستونِ فقرات یک ملت عظیم
است. من میخواهم بارش بیاورم. هرچه که از بین برود، این زبان باید بماند.»
احمد شاملو در گفتوگویی با مجلهی «آدینه» میگوید: «آنچه از او زندان شاه را
ترک گفت جنازهی نیمجانی بیشتر نبود. آن مرد با آن خلاقیت جوشانش پس از شکنجههای
جسمی و بیشتر روحیِ زندان اوین دیگر مطلقاً زندگی نکرد، آهستهآهسته در خود تپید
و تپید تا مُرد. درختی دارد میبالد و شما میآیید و آن را اره میکنید. شما با
اینکار در نیروی بالندگی او دست نبردهاید بلکه خیلی ساده "او را کشتهاید".
اگر این قتلعمد انجام نمیشد
هیچچیز نمیتوانست جلو بالیدن آن را بگیرد.»
به نوکردنِ ماه بر بام شدم با عقیق و سبزه و آینه
داسی سرد بر آسمان گذشت که پروازِ کبوتر ممنوع است
صنوبرها به نجوا چیزی گفتند و گزمگان به هیاهو شمشیر در پرندگان نهادند
ماه برنیامد
۱۴۰۳ بهمن ۱, دوشنبه
جدیدترین لیست جامع هویت ۵۴ زندانی امنیتی و سیاسی محکوم به اعدام در ایران(2)
خبرگزاری
هرانا – بر اساس بررسیهای اخیر خبرگزاری هرانا، دستکم ۵۴ زندانی در سراسر کشور با اتهامات سیاسی
یا امنیتی به اعدام محکوم شدهاند. این تحقیقات نشان میدهد که برخی احکام در
دیوان عالی کشور تأیید شده و پروندههایی نیز به شعبه اجرای احکام ارسال شدهاند.
دستکم ۲۴ نفر از این زندانیان
توسط دادگاههای انقلاب و کیفری تهران به اعدام محکوم شدهاند و ۳۰ نفر دیگر از این افراد در استانهای
خوزستان، خراسان رضوی، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان و کردستان بیشترین احکام
اعدام را دریافت کردهاند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بنا بر آخرین بررسیها، هماکنون دستکم ۵۴ زندانی با اتهامات سیاسی یا امنیتی در سراسر کشور به اعدام محکوم هستند.
۱۱- عبدالرحیم قنبر زهی گرگیج (رحیم میربلوچ(
۱۲- سلیمان شهبخش
۱۳- میلاد آرمون
۱۴- علیرضا کفایی
۱۵- امیرمحمد خوش اقبال
۱۶- نوید نجاران
۱۷- حسین نعمتی
۱۸- علیرضا برمرزپورناک
زندان محل نگهداری: زندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامی: مشارکت در قتل و ضرب و جرح عمدی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک تهران
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۱۹- ادریس آلی
زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامی: جاسوسی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۲۰- آزاد شجاعی
زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامی: جاسوسی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۲۱- رسول احمد محمد
زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامی: جاسوسی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۲۲- بهروز احسانی
زندان محل نگهداری: زندان اوین
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۲۳- مهدی حسنی
زندان محل نگهداری: زندان اوین
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۲۴- حمید حسین نژاد حیدرانلو
زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام، ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور
۲۵- حاتم اوزدمیر
زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامی: محاربه
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور
۲۶- محراب (مهران) عبدالله زاده
زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی
دادگاه صادر کننده حکم:دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۲۷- ناصر بکرزاده
زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامی: جاسوسی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۲۸- شاهین وصاف
زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامی: جاسوسی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۲۹- شهریار بیات
زندان محل نگهداری: زندان اوین
برجسته ترین عناوین اتهامی: سب النبی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۳۰- فرشید حسن زهی
زندان محل نگهداری: بند ۹ زندان زاهدان
برجسته ترین عناوین اتهامی: محاربه
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه اول دادگاه کیفری زاهدان
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام و ارجاع پرونده به شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور
۳۱- محمد زین الدینی
زندان محل نگهداری: بند ۹ زندان زاهدان
برجسته ترین عناوین اتهامی: محاربه
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه یک دادگاه کیفری زاهدان
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور
۳۲- ادهم نارویی
زندان محل نگهداری: بند ۹ زندان زاهدان
برجسته ترین عناوین اتهامی: محاربه
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه یک دادگاه کیفری زاهدان
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور
۳۳- محمدجواد وفایی ثانی
زندان محل نگهداری: زندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامی: افساد فی الارض از طریق تحریق و تخریب عمدی اماکن خاص
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه دوم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۳۴- عباس دریس
زندان محل نگهداری: زندان ماهشهر
برجسته ترین عناوین اتهامی: محاربه
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه اول دادگاه انقلاب ماهشهر
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور و رد درخواست اعاده دادرسی در این مرجع قضایی
۳۵- احمدرضا جلالی
زندان محل نگهداری: زندان اوین
برجسته ترین عناوین اتهامی: جاسوسی
دادگاه صادر کننده حکم: نامشخص
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور
۳۶- یوسف احمدی
زندان محل نگهداری: زندان سنندج
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور
۳۷- محمدمهدی سلیمانی
زندان محل نگهداری: بند ۱ زندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامی: قتل نیروی بسیجی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه ۵ دادگاه کیفری یک خراسان رضوی
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۳۸- علی مجدم
زندان محل نگهداری: زندان سپیداراهواز
برجسته ترین عناوین اتهامی: سرکردگی و عضویت در گروه باغی
دادگاه صادر کننده حکم: دادگاه انقلاب شهرستان اهواز
آخرین وضعیت پرونده:حکم اعدام توسط دیوان عالی در دست بررسی است
۳۹- محمدرضا مقدم
زندان محل نگهداری: زندان سپیدار اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامی: سرکردگی و عضویت در گروه باغی
دادگاه صادر کننده حکم:دادگاه انقلاب شهرستان اهواز
آخرین وضعیت پرونده:حکم اعدام توسط دیوان عالی در دست بررسی است
۴۰- معین خنفری
زندان محل نگهداری: زندان سپیدار اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامی: عضویت در گروه باغی
دادگاه صادر کننده حکم: دادگاه انقلاب شهرستان اهواز
آخرین وضعیت پرونده: حکم اعدام توسط دیوان عالی در دست بررسی است
۴۱- عدنان غبیشاوی
زندان محل نگهداری: زندان سپیدار اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامی:عضویت در گروه باغی
دادگاه صادر کننده حکم: دادگاه انقلاب شهرستان اهواز
آخرین وضعیت پرونده:حکم اعدام توسط دیوان عالی در دست بررسی است
۴۲- سالم موسوی
زندان محل نگهداری: زندان شیبان اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامی:عضویت در گروه باغی
دادگاه صادر کننده حکم: دادگاه انقلاب شهرستان اهواز
آخرین وضعیت پرونده:حکم اعدام توسط دیوان عالی در دست بررسی است
۴۳- حبیب دریس
زندان محل نگهداری: زندان شیبان اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامی: عضویت در گروه باغی
دادگاه صادر کننده حکم: دادگاه انقلاب شهرستان اهواز
آخرین وضعیت پرونده:حکم اعدام توسط دیوان عالی در دست بررسی است
۴۴- فرهاد شاکری
زندان محل نگهداری: زندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی از طریق عضویت در گروه سلفی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور
۴۵- عیسی عیدمحمدی
زندان محل نگهداری: زندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی از طریق عضویت در گروه سلفی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور
۴۶- عبدالرحمان گرگیج
زندان محل نگهداری: زندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی از طریق عضویت در گروه سلفی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور
۴۷- عبدالحکیم عظیم گرگیج
زندان محل نگهداری: زندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی از طریق عضویت در گروه سلفی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور
۴۸- تاج محمد خرمالی
زندان محل نگهداری: زندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی از طریق عضویت در گروه سلفی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور
۴۹- مالک علی فدایی نسب
زندان محل نگهداری: زندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی از طریق عضویت در گروه سلفی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور
۵۰- مالک داورشناس (سید مالک موسوی)
زندان محل نگهداری: زندان شیبان اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی از طریق آتش زدن پایگاه بسیج
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه دوم دادگاه انقلاب دزفول
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۵۱- علی عبیداوی
زندان محل نگهداری: زندان ماهشهر
برجسته ترین عناوین اتهامی: حمله به پایگاه بسیج
دادگاه صادر کننده حکم: دادگاه انقلاب ماهشهر
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۵۲- سامان محمدی خیاره
زندان محل نگهداری: زندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامی: محاربه
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۵۳- محمدامین مهدوی شایسته
زندان محل نگهداری: زندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامی: همکاری با دولت متخاصم
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
۵۴- عباس (مجاهد) کورکور (کورکوری)
زندان
محل نگهداری: زندان شیبان اهواز
برجسته
ترین عناوین اتهامی: محاربه
دادگاه
صادر کننده حکم: دادگاه انقلاب اهواز
آخرین
وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه
این
گزارش تصویری از گستردگی نقض حقوق بشر و عدالت در ایران ارائه میدهد. این موارد
شامل زندانیانی است که بسیاری از آنها به اتهامات سیاسی، از جمله “بغی” و
“محاربه”، محکوم شدهاند، درحالیکه برخی از این افراد فعالیتهای غیرخشونتآمیز
داشتهاند یا تنها به دلایل سیاسی و عقیدتی بازداشت شدهاند. در موارد متعدد، این
افراد از دسترسی به دادرسی عادلانه، از جمله حق داشتن وکیل مستقل و روند قضایی
شفاف، محروم بودهاند.
اعدام
بهعنوان شدیدترین مجازات، تنها باید در شرایطی اعمال شود که حقوق متهمان کاملاً
رعایت شده و عدالت بدون ابهام اجرا شود. در بسیاری از این موارد، نبود شواهد کافی،
شکنجه برای اخذ اعترافات، و استفاده از احکام اعدام بهعنوان ابزاری برای سرکوب
سیاسی، این اصل را نقض کرده است.
لازم
به ذکر است که بحران صدور و اجرای حکم اعدام بسیار فراتر از جمعیت زندانیان سیاسی
و امنیتی است. بر اساس آماربرداری سالانه مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر
در ایران، در بازه زمانی ۱ ژانویه ۲۰۲۴ تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴، دستکم ۹۳۰ زندانی، شامل ۵ کودک-مجرم، در زندانهای ایران اعدام شدند. این رقم در
مقایسه با مدت مشابه در سال گذشته، حدود ۲۴.۶ درصد افزایش داشته است. از این تعداد، حکم ۴ نفر در ملاعام اجرا شده و ۲۱۴ نفر دیگر به اعدام محکوم شدهاند.
همچنین، در همین دوره، احکام بدوی ۵۴ نفر دیگر نیز به تأیید دیوان عالی کشور رسیده است.
این
گزارش نشان میدهد که بسیاری از این افراد نه به دلیل ارتکاب جرایم خشن بلکه به
دلیل فعالیتهای مدنی، سیاسی یا اعتقادی به مجازات اعدام محکوم شدهاند. این
واقعیت نگرانیهای عمیقی را در مورد استفاده از اعدام بهعنوان ابزاری برای سرکوب
مخالفان سیاسی و عقیدتی برمیانگیزد.
لازم
است جامعه بینالملل، سازمانهای حقوق بشری، و افکار عمومی با پیگیری فعال این
پروندهها و اعمال فشار بر دولت ایران، مانع از اجرای ناعادلانه این احکام شوند.